اکبر فلاح ساکن محله امامرضا (ع) از روزهای جنگ میگوید: آن زمان دغدغه شهادت یکدیگر را نداشتیم. این احساس وجود داشت که فردی که شهید میشود، برنده است.
مادر شهید میگوید: یک روز با یکی از شهدا درددل کردم و گفتم درست نیست منِ مادر اینطور سردرگم باشم و پسرم جا و مکان نداشته باشد. به یک هفته نکشید که گفتند پیکرش پیدا شده است.
محمود اسماعیلیان که سابقه ۵ ماه حضور در لبنان و نبرد با نیروهای اشغالگر را دارد تعریف میکند: یک روحانی شیعه اهل عراق به نام آقای نجفی پیش من آمد و از من درخواست کرد که او را به شهر بودای برسانم.
محمدتقی عرفانیان که سابقه ۲۰ ماهه حضور در جبهه را به عنوان پردهنویس دارد، بعد از چاپ یک آگهی در روزنامه، با تیتر «پارچهنویسی رایگان» کار خود را در مسجد المنتظر (عج) شروع کرده است.
مرتضی کریمیاناقبال، یکی از رزمندگان و جانبازان محله لادن است که از سال ۶۰ تا زمان پذیرفتن قطعنامه در فواصل مختلف، در جبهه و روزهای جنگ حضور داشته است.
مادر شهید خراشادیزاده از خواب پرمعنایش میگوید که فرزند شهیدش به خوابش میآید و اصرار میکند «این مراسمی که میخواهید در خانه برایم برگزار کنید، ببرید در حرم برگزار کنید.»
نیروی دریایی ایران طی سالهای جنگ تحمیلی بیشاز ۱۰ هزار فروند کشتی نفتکش و تجاری را اسکورت کردند تا اقتصاد کشورمان دچار مشکل نشود.