ایستگاه شماره نه آتشنشانی مشهد از بهمن سال ۱۳۸۲ و برای پاسداشت فداکاریهای چهار آتشنشان مشهدی که از همین ایستگاه به نیشابور، اعزام شدند و در حادثه قطار آنجا به شهادت رسیدند، «شهدا» نام گرفت.
وقتی پنج سال داشت، بهخاطر بمباران، مدتی به مشهد نزد پدربزرگ و مادربزرگ میآید، اما الیاس صفاردزفولی که نمیتوانست خاطرات تلخ اهواز را فراموش کند، بهمحض شنیدن صدای هواپیما برروی زمین دراز میکشید.
به سراغ محلات عسگریه، ابوذر، ایمان، سیدی و طرق رفتیم تا بزرگترها که هم قبل را دیدهاند و هم بعد را، برایمان از محلهشان بگویند.
زهراخانم درباره آن لحظه که بهجای مادرش در صف قرار گرفته بود، میگوید: با خودم گفتم مسئولان گیت متوجه میشوند، اما شباهت چهره من و مادرم سبب شد مشکوک نشوند.
کوچه شهیدسلیمانیمنش ۲۰ یکی از معابر قدیمی محله پروین اعتصامی است، اولین ساختوسازها در این کوچه از دهه ۴۰ آغاز شده است.
روایتها میگویند، نخستین هواپیمایی که آسمان ایران را شیار زده، نیمه دیماه1292خورشیدی از نیلی بینهایت این فلات گذشته است، البته این هواپیما، یک طیاره قدیمی یک یا چند سرنشین و عموما نظامی بوده که در اختیار ارتش دول خارجی قرار داشته و ایران تا آن زمان از آن بینصیب بوده است. همین مناسبت هم سبب شد تا در سطرهای بعدی از نخستین هواپیما در آسمان ایران و مشهد بگوییم.
شهر مشهد بر همین قاعده، روزگاری نهتنها سنگر، که پایگاه و پناهگاه رزمندگان کشور بود؛ شهری که در نقطهنقطه آن، مردم از مدار زندگی عادی خود خارج و جزئی از یک کل شده بودند که برای حفظ میهنشان از خود میگذشتند. از خانه به کوچه، از کوچه به مسجد، از مسجد به مدرسه و از آنجا به جایجای شهر میرفتند و نقش خودشان را در دفاع از قامت کشورشان اجرا میکردند تا خمیده نشود.






