جوان

پسر بزرگ شیخ محمد واله خاطره‌های مشترک با پدرش را مرور می‌کند
حاج آقای واله یک مسلمان واقعی بود؛ تسلیم محض. از خودش اختیاری در برابر پروردگار حس نمی کرد. این حرف ها را من نه از باب اینکه پسرش هستم که از طرف شاگردی درباره معلمش می‌گویم. مثلا وقتی می خواست خانه‌اش را بسازد معمار گفته بود سقف خانه کوتاه است. گفته باید 20سانت دیگر این سقف برود بالا. او گفته بود نه. همین جوری درست کنید. به معمار گفته بود من با این کار به اندازه 20سانت جلوی آفتاب همسایه را می گیرم. هرکاری کردند نتوانستند او را راضی کنند. زمانی که می خواستند قیر گرم کنند می گفتند توی حیاط نه، همسایه ها آزار می بینند، بروید توی زیرزمین.
مچ‌اندازی با المپیک
از کودکی مچ پسرهای فامیل و همکلاسی‌هایش را به زمین می‌چسباند. خواباندن مچ دست رقبا باعث شد او به این رشته ورزشی علاقه‌مند شود و از دوران نو جوان ی به فکر فعالیت در این رشته ورزشی باشد. اگر چه فکرش را هم نمی‌کرد یک روز با خواباندن مچ دست دیگران مدال طلای قهرمانی کشور را روی گردنش ببیند. این داستان یاسر صفرپور جوان 17ساله محله پروین اعتصامی است که تنها در مدت 3ماه آموزش و رقابت، 3مدال طلا را در مسابقات مچ‌اندازی شهرستان کلات، استان خراسان رضوی و قهرمانی کشور از آن خود کرده است.
دو سال اول مدرسه تمام آرزویم داشتن مداد رنگی بود
کلاس اول و دوم همه نقاشی‌هایش با مداد گلی و سیاه بود. سال سوم یکی از نقاشی‌های درس‌های کتاب فارسی را عینا مثل خودش کشید. هیچ مویی نمی‌زد. خانواده که دیدند تعجب کردند و معلم هم برایش خیلی جالب بود که چطور بدون هیچ کم و کاستی نقاشی کتاب را کشیده است. تمام آن 3سال دلش مداد رنگی می‌خواست؛ «یک روز یک برگه کوچک آماده کردم و در 4 کنج آن نوشتم مداد رنگی و آن را توی جیب بابا گذاشتم. بابا پیش از رفتن سر کار برگه را دیده بود و پولی اندازه یک جعبه 6 رنگه مداد رنگی با همان کاغذ گذاشته بود زیر بالشم. صبح که بیدار شدم انگار رنگ دنیا برایم رنگین‌کمانی شده بود».
شهادت محمود، علی‌اصغر را پاک کرد
محمود، بودنش نعمت بود، نبودنش هم نعمت بود. در سال های بودنش تا پای جان برای مقابله با سوداگران مرگ پای کار بود و نبودنش هم انگیزه شد برای بهبود برادر از زخم اعتیاد و شروع دوباره روزگار پاکی. قرار است روایت محمود را از زبان برادرش بشنویم، از کارها و زندگی محمود و از زندگی جدید علی اصغر که شهادت برادر، زیر و رویش کرد و او را از نیستی به زندگی بازگرداند.
تمرکز بر بازی‌های مفهومی ارزشی
بهمن سال 1398 نخستین رویداد تولید محتوای دیجیتال در سطح استانی برگزار و تیم ناحیه بسیج میثم در میان شرکت‌کنندگان شهر‌های خراسان‌رضوی اول شد. تیمی سه‌نفره متشکل از ۳ جوان منطقه 4 که تنها موضوعی‌که آن‌ها را کنار هم قرار داد، دغدغه نو جوان ان و جوان ان این مرزوبوم بود. کسب مقام سومی کشوری در دومین مرحله برگزاری این رویداد، بهانه‌ای بود تا به سراغ این ۳ نفر برویم. سیدجواد حسینی، محمدرضا کوهستانی و مهدی آذری که وجه اشتراکشان علاقه‌مندی به طراحی و تولید بازی‌های رایانه‌ای با محتوای مفهومی‌ارزشی است.
مصدومیت، امیررضا وظیفه‌دان را از تشک کشتی به کرسی دانشگاه کشاند
٢٥سال بیشتر ندارد، اما در همین سن و سال کوله‌باری از تجربه و خاطره روی شانه‌هایش دارد. در کودکی به واسطه پدر و برادر کشتی‌گیرش به این رشته ورزشی علاقه‌مند می‌شود و پس از آن در رده‌های مختلف موفق به کسب مدال‌های رنگارنگ می‌شود. اما همه چیز به همین خوبی و خوشی پیش نمی‌رود و مصدومیتی ناخواسته در روز‌های اوج زندگی ورزشی‌اش، انرژی و انگیزه او را می‌گیرد و از میادین دورش می‌کند. اما او که آدم کنار کشیدن و یک جا نشستن نبوده دوباره سرپا می‌ایستد و این مسیر را به شیوه‌ای دیگر طی می‌کند.
از جام رمضان تا سکوی لیگ کشوری
تیم فوتسال«ملی پوشان صبای نوین» گام به گام از لیگ‌های مختلف صعود کرد و امروز مدعی صعود در فصل آینده لیگ دسته2بزرگسالان کشور است. «مهدیار خورسندی» 19ساله کاپیتان این روزهای تیم است. او یکی از افرادی است که با هدایت بازیکنان در زمین نقش پررنگی در موفقیت‌های تیم داشته است.