مدرسه استثنائی

ناشنوایان هنرستان فاطمه‌الزهرا(س) با حرفه‌شان حرف می‌زنند
حسن محقق، مدیر مدرسه می‌گوید: ناشنوایانی که در مدارس عادی و کنار دیگر دانش‌آموزان درس می‌خوانند در بزرگسالی به مراتب قوی‌تر و موفق‌تر از سایر ناشنوایان هستند چراکه این هم‌نشینی با افراد عادی، کمک می‌کند تا ناشنوایان زندگی‌ای عادی داشته باشند.
بازی‌درمانی برای کودکان استثنایی
این اولین‌بار است که یک روان درمانگر برای بازی‌درمانی به یکی از مراکز منطقه6 در محله محمدآباد آمده است. مدرسه استثنایی کوثر، مدرسه‌ای است برای کودکان این منطقه که نیازهای ویژه دارند و آموزش به آن‌ها اصول ویژه‌تری را هم می‌طلبد و بازی‌درمانی یکی از آن‌هاست. هفته گذشته با کمک اداره فرهنگی و اجتماعی شهرداری منطقه6، اولین جلسه بازی‌درمانی با حضور جمعی از این کودکان در مدرسه کوثر واقع در محله محمدآباد تشکیل شد تا خانواده‌ها و کودکان این منطقه هم بدون پرداخت هیچ هزینه‌ای از این آموزش‌ها بهره‌مند شوند.
معلولان باید بتوانند روی پای خودشان بایستند
معصومه صالح‌آبادی شبیه همه زنان کارمند شب قبل، ناهار روز بعدش را پخته و خانه‌اش جمع‌و‌جور است. از وقتی که خانه‌اش مستقل می‌شود، می‌آموزد خودش است و خودش! یاد می‌گیرد که چطور غذا بپزد و ظرف بشوید. تکیه می‌کند به کابینت کنار گاز و ناهارش را می‌پزد. بیشتر وقتش را به مطالعه می‌گذراند تا شاید آموخته‌هایش گره‌گشای یکی از دانش‌آموزانش باشد. او امید بچه‌هاست. وقتی کودکی که روی ویلچر می‌نشیند می‌بیند که معلمش هم وضعیت او را دارد به این خوش‌حالی می‌رسد که من هم می‌توانم. حتی یکی از دانش‌آموزانش به او می‌گوید: «خانم وقتی شما را دیدم آن‌قدر خوش‌حال شدم که شما هم مثل منی.»
کودکی؛ با چند ثانیه تأخیر
یلدا واحدی، مدیر مدرسه پیوند می‌گوید: مدرسه ابتدایی استثنایی پیوند از سال ۶۴ راه‌اندازی شده و تا ۳ سال پیش مدرسه دخترانه و پسرانه مشترک بود، اما الان بچه‌ها جدا شده‌اند. در این مدرسه ۸۷ دانش‌آموز داریم که در هر کلاس بین ۶ تا ۱۱ دانش‌آموز حضور دارند. کتاب‌ها هم متناسب با نیاز بچه‌ها مناسب‌سازی شده است، متناسب با بهره هوشی بچه‌ها که بین ۵۰ تا ۷۰ است. پیش می‌آید که بچه‌ها در هر پایه بین یک تا ۳ سال توقف داشته باشند، تا اینکه بتوانند مفاهیم را درک کنند، اما ما هیچ وقت به این موضوع خرده نمی‌گیریم و از کار با بچه‌ها ناامید نمی‌شویم.
گلخانه‌داری دانش‌آموز استثنایی محله سیس‌آباد
همیشه در هر کاری گذاشتن خشت اول مهم است. خشتی که اگر درست گذاشته شود دنیای آدم را می‌سازد و فرقی هم نمی‌کند خشت را خودت گذاشته باشی یا دیگری؛ همچون زندگی مهدی، جوان استثنایی محله سیس‌آباد. مهدی رضایی که این روزها با نام دانش‌آموز استثنایی گلخانه‌دار شناخته می‌شود، با نشان دادن علاقه به گل در مدرسه با کمک‌ یکی از معلمانش درست راهنمایی شده و با کمک یکی از فعالان فرهنگی هم گلخانه ساخته است. گلخانه‌ کوچکی که بیش از 100 گلدان دارد و محصولاتش در آزادشهر به فروش می‌رسد.
غفلت جبران‌ناپذیر
به یکی از مدارس استثنایی رفته بودیم. می‌گفتند حواستان باشد عکس دانش‌آموزان نیفتد، خانواده‌هایشان ناراحت می‌شوند چون بستگان و برخی‌ها حتی پدرشان هم نمی‌دانند او به این مدرسه می‌آید. موضوع به این مهمی که از همان ابتدا باید به آن پرداخت به‌دلیل ترس از حرف مردم پنهان می‌ماند و مشکلات متعددی برای خانواده و جامعه به وجود می‌آورد.
روایت زندگی مادر فداکاری که بیش از 20سال از فرزند معلولش پرستاری می‌کند
یک شب که جابر دچار تشنج شده بود بعد از مراقبت و رسیدگی و برگشتن به حالت عادی، با چشمان اشکبار رو به من‌کرد و گفت: «مادر به خدا من راضی به این همه زحمت و سختی تو نیستم، شرمنده‌ات هستم، من قرار بود عصای دستت در روزگار پیری و کوری باشم، اما حالا تو باید عصاکش من باشی، چرا باید این اتفاق برای من بیفتد و شما این همه عذاب بکشی، به‌دلیل این همه سختی و عذابی که دادمت حلالم کن». بهش گفتم مادر پرستاری تو برای من افتخار است، از قدیم گفتند سنگ بشی، مادر نشی.