فاطمه خوشدوست از نهسالگی پشت دار قالی نشسته و خاطراتش را با تارهای ابریشم گره زده است.او میگوید: برای من قالی زنده است و با هر رجش خاطرهای دارم. هرروز پای دار مینشینم و چه شاد باشم و چه غمگین!
زندهیاد رضا رضاپور از شرکت در فیلم «میهمان توس» میگفت که برای همه عوامل توأم با برکت و تقدس بود. عنایت امامرضا (ع) آنقدر بود که باعث پیشرفت عوامل شد، بهطوریکه بیشترشان بعدها به پایتخت رفتند.
کریم کاظمی مجموعهدار فرشهای بلوچی میگوید: هر کدام از طایفههای بلوچ طرح و نقش مخصوص به خودشان را داشته اند و فقط همان طرح را روی دست بافته هایشان پیاده میکردند.
امیرمحمد فرزادیمهر میگوید: در اصل، موسیقی، من را به شعر رساند. وقتی در موسیقی با آواز اساتید آشنا شدم، طبع شعرم گل کرد. از قبل زمینه و استعدادش را داشتم، اما موسیقی باعث شد که با حس و حال بیشتری دنبال سرودن شعر باشم.
این مجموعهدار ماکتهای هواپیما میگوید: علاوه بر احساس و اشتیاقی که به هواپیما و پرواز دارم، باید بگویم که دلم میخواست یک مجموعه جمعوجور از تاریخ هوانوردی دنیا را داشته باشم.
این نوجوان که در مراسم آموزشوپرورش، مساجد و حسینیه محلهشان برنامه اجرا میکند، میگوید: خیلی برای اجراهایم تمرین میکنم تا کارم دلنشین باشد.
ابوالفضل مهرزادنیا میگوید: گاهی افراد وقتی متوجه میشوند نابینا هستم، میخواهند بهزور من را از خیابان رد کنند! لباسم را میکشند. بعد هم میگویند «برایمان دعا کن!» از این برخورد ناراحت نمیشوم.