از کوچه پرشوکت جوادیه که روزگاری در هیاهوی دانشآموزان نمونه مدرسه جوادیه غرق میشد، چند کاسبکار و مسجد معروفش باقی مانده و البته بنای جوادیه که اکنون از کاربری خود یعنی مدرسه خارج شده و به خانه زائر تبدیل شده است.
وقتی در کوچه پس کوچههای شهر راه میروید خانههای قدیمی با معماریهای خاصش را میبینید که آجرها و کاشیکاریهایش بیانگر دوران معماری قدیمیاش است، اما در همین کوچه پس کوچهها هستند خانههایی که در پشت درهای فلزی پنهان شدهاند و هیچ نشانی از قدیمی بودنشان ندارند. یکی از همین خانهها واقع در سرشور33 با نام خانه شاملو است که ساکنان این خانه (خانواده ابوالقاسم شاملو منتظر مَقدَم) مدعی است نسل هفتم شاملوها هستند و این ملک وقف اولاد است و نسل اندر نسل در بین آنها چرخیده است.
هنوز هم بافت شیرین و دلچسبی دارد؛ محدودهای که در همسایگی حرم مطهر است. قدمزدن و راهرفتن کنار آدمهایش حس مطبوعی در رگهای آدم میدواند، حتی در گرمای تیز تیرماه؛ کوچههایی پر از قصههای واقعی ریز و درشت.روایت ما درباره کوچه شیرازی19 است که به کوچه ثبت معروف است و داستانهای جالبتر از این دارد. نقل است 3خاندان مشهور ساکن آن بودهاند؛ خاندانهای امیرعلی میرنقیب و عمید صفوی و تقی بینش، سرکشیک حرم که اسم و رسمی برای خودش داشت و همچنین نویسنده مقالات مجله دهه1300 با نام «فرهنگ خراسان» بود.
حاجمحمود قنادطوسی بهواسطه شغل پدرش سر از شیرینی و شکلات درآورد، در جوانی خودش یکپا قناد شد و تا آخرین لحظه عمرش قنادیاش را اداره کرد. حاجمحمود در سالهای فعالیتش خدمات بسیار ارزندهای انجام داد. یکی از این خدمات ابداع شیرینی «عسلی مربایی» در کشور بود. این پیشکسوت قنادان مشهد در دوم تیرماه 1400خورشیدی در 94سالگی درگذشت.
پریزادخانم از نوادگان ربیعبنخیثم، معروف به خواجهربیع(متوفی ۶۱ یا ۶۳قمری) و همسر میرزامیرک حسینی، متولی مزار خواجهربیع، بود. پریزاد طبق وقفنامهای مفصل، تولیت این مدرسه و موقوفات بسیار آن را که برای مستمری ماهانه طلاب و دیگر هزینهها منظور داشته بود، به همسرش تفویض کرد.
اولین فرعی کوچه عباسقلی خان که از یک طرف به عیدگاه و از طرف دیگر به محله پایین خیابان میرسد خیابانی به نام عسکریه است. کوچهای که میتوان از آن به عنوان معبری تاریخی یاد کرد. معبری که خانههایی قدیمی همچون خانه تاریخی کرمانی و خانه تاریخی ناظران و همچنین حسینیه تاریخی قنادها و تکیه یزدیها درآن واقع شده است.
درست چسبیده به خانه قدیمی حاج حسین آقا ملک در خیابان امام خمینی مشهد، زیر آفتاب چله تابستان، جایی که درخت های توت چتر واکرده اند، خاطرات ناگفته بسیاری هست که دهان حاج باقر صاحبکار طوسی وقـت نقلشان شیرین می شود. او که این روزها دهه80 زندگیاش را پشت سر می گذارد، روزگاری منشی و کارگزار حاج حسین ملک و از نزدیکان او بوده است؛ با این همه پس از گذشت 5 دهه از فوت ملک، همچنان وقتی می خواهد اسم او را بیاورد، به احترامش تنها از لفظ «آقا» استفاده می کند و در تمام طول مصاحبه حتی برای یک بار اسم کوچکش را به زبان نمی آورد. «آقا»یی که در ذهن حاج باقر صاحبکار ماندگار شده، مردی است که همه عمرش را صرف احسان و نیکی به خلق کرده است.