در دوره قاجار است که پای دولت های خارجی برای تأسیس بانک، به ایران باز میشود. دقیقترش این است که انگلیس و روسیه موفق میشوند امتیاز تأسیس بانک را از حکومت بگیرند و در ایران فعالیت کنند. «بانک استقراضی روس»، یکی از این بانک ها ست که پایش به مشهد میرسدو تجار مشهدی هم برای تجارت با روس ها به ناچار با این بانک وارد مراوده میشوند. در اردیبهشت1281 خورشیدی، شعبه مشهدی این بانک خارجی افتتاح میشود و خبرش در روزنامه «ادب» به چاپ می رسد.
در اواخر دوره قاجار، زمانی که مشهد با کمبود درمانگاه و بیمارستان روبه روست، آستان قدس رضوی به تأسیس بزرگ ترین و مهم ترین بیمارستان در شرق کشور به نام شاه رضا (امام رضا(ع) فعلی) اقدام می کند.
هنوز هم قدیمیها خیابان پاسداران را به نام خیابان جم میشناسند. خیابانی که نامش برگرفته از محمود جم والی خراسان در حوالی سال 1310 بوده است. بهجز ساختمان دارایی در ابتدای آن دیگر از معماریهای قدیم اثری به چشم نمیخورد. هر چند هتل باختر یکی از اولین هتلهای مشهد در این خیابان ساخته شده، اما بنای آن بازسازی شده و نشانی از دوران قدیم ندارد. به گفته آنهایی که بیش از هفتدهه از عمرشان میگذرد، ساختمان نیمهکاره نزدیک فرمانداری روزگاری (قبل از انقلاب) اداره شیلات مشهد بوده است و مردم برای خرید ماهی به اینجا می آمدند.
در حیاط خانهها یکی یکی باز میشد، میوهفروشها گاریهای چوبیشان را هل میدادند وسط خیابان و بعد حرکت میکردند. مقصد همگی میدان بار رضوی بود که فاصله زیادی با این کوچه نداشت.
وقتی میرسیدند که ساعت هنوز از هفت صبح هم نگذشته بود. هر گاری حداقل ٢٠٠، ٣٠٠کیلو میوه بار میزد. گاریها را پر از میوه میکردند و بعد همگی برمیگشتند. یک سمت کوچه از ابتدا تا میانه پر میشد از میوههای روی گاری. آن سالها آنقدر حضورشان پررنگ بود که اسم کوچه را هم گذاشته بودند کوچه گاریها.
آن روزها جذام خوره زندگی خیلیها شد. افتاد به جانشان و همه آرزوهایشان را بلعید. اما جذام برای «مدینه نیستانی» و «عباسقلی انباز» و فرزندخواندهشان غلامحسن نیستانی یک عزم دوباره بود. همه اهالی محله طلاب دیده بودند عباسقلی را جذام زمینگیر نکرد.
عباسقلی با همسرش مدینه نیستانی، دختر زیباروی کدخدای روستای نیستانه بجنورد که جذام داشت خوشگلیهایش را میخورد، نیتشان یکی شد برای ساخت مسجد. سال 1347 آجربهآجر مسجد را در ورودی صحن حیاط خانهشان روی هم چیدند با این نیت که در آن به روی مردم باز باشد، برای نماز و عبادت و عزاداریهای مذهبی و درراهماندهها و خستگان راه. سالها در پس هم گذشتند تا آن مسجد سیمتری شد یک بنای هزارمتری با نام مسجد و حسینیه حضرت موسیبنجعفر(ع).
عباسقلی سال1375و مدینه بعد از او به سال 1392 با دنیا وداع کردند اما نامشان به عنوان واقف و بانی روی کاشی فیروزهای طاق بلند مسجد حک شده است و تا همیشه میماند.
تاریخ نخستین داروخانهها یا به نوشته مکتوبات قدیمی، دواخانههای مشهد را نه در دل کوچه و خیابانهای تغییرشکلداده امروزی، که باید ابتدا از سیاهه سندهای کاهی جستوجو کرد.
رهباغ بهشت همان راسته مسگرهای قدیم است که با تخریب بافت قدیمی و ساخت باغچههای چندتکه در راسته آن، به گذری برای زائران حرممطهر تبدیل شده است. هویت این کوچه در میان بناهای تاریخی آن مانند حسینیه داروغه، آبانبار، مسجد قبرستان خردو و منبع آب صدساله و دیوارچینیها، باغچههای گسسته رهباغ و ساختمانهای برافراشته هتلها سرگردان است.