محمدیزدان آفرین، قاری قرآن کریم میگوید: تمرینات را با سوره الرحمن آغاز کردیم و الان جزء 30ام هستیم. تمرین و تکرار زیاد، سرلوحه کار محمدیزدان است و هر روز بعدازظهر چند ساعت تمرین قرائت دارد. زمانی که میخواهد تمرین کند پدر و مادر و خواهرش نیز با او شروع به خواندن قرآن میکنند. مادرش میگوید: محمد استاد کوچک خانه است. اشتباهات ما را برطرف میکند و نکات لازم را به ما تذکر میدهد.
امامیه شاید درنگاه عموم مردم محلهای جدید با عمری دستکم سیساله باشد؛ اما در واقعیت روستای امامیه یکی ازقریههای قدیمی غرب مشهد بوده و ازقدیمیترین خیابانهای منطقه۱۰ است.بهنظرمیرسد علت نامگذاری آن اتصال این بولواربه میدان امامعلی(ع) و بولوارامامت باشد.ازمهمترین نقاط امامیه، میدان «مادر»است.

این کوچه را نهتنها قاسمآبادیها بهویژه اهالی محله امامیه میشناسند، بلکه آوازه آن به گوش شهروندان سایر مناطق نیز رسیده است؛ کوچهای که بیشتر شهرتش را مدیون مسجد جامع و مجتمع فرهنگی امام محمد باقر(ع) است. واحدهای تجاری متعددی که حول و حوش این کوچه عریض و طویل توسعه پیدا کردهاند نیز روزانه بسیاری از اهالی قاسمآباد را به این محدوده میکشاند. یک ویژگی دیگر این کوچه خانههای یکطبقه و ویلایی فراوانی است که هنوز تبدیل به آپارتمان نشدهاند و میتوان حال و هوای دهه 60 و 70 را در آن حس کرد.
گلدسته و گنبد ندارد؛ اما 25 سال است صدای اذان در این خانه طنینانداز شده است. این خانه نیاز به نشانی ندارد، نشانیاش را همه اهل محل میدانند. کافی است بگویید «در جستوجوی نمازخانه هستم»، آنوقت است که نشانی دقیق این خانه را در خیابان امامیه 3 به شما میدهند؛ مکانی که به موزه شهدا نیز معروف است.
نتیجه زندگی مشترک خیراانساء کفیلی که اکنون 73 بهار را پشت سر گذاشته، 2فرزند پسر و یک دختر بود؛ اما 18 فروردین سال 66، «حسین» فرزند بزرگترش در عملیات کربلای6 به فیض عظیم شهادت نائل آمد و چشمان مادر، 9 سال آزگار بدون دیدن بدن مطهر فرزندش به سوگ نشست. او صبورانه در انتظار رسیدن جنازه منتظر ماند تا سرانجام حسینش را در همان لباس غواصی که بر تن داشت، آوردند.
مردم مناطق خراسان قصهها و داستانهای خود را در قالب آهنگهای زیبا سینه به سینه، با این ساز به نسل بعد منتقل میکنند. من دوتار شمال خراسان را مینوازم که خود به چند مکتب تقسیم میشود. مکتب قوچان، شیروان و گلیان. من مکتب گلیان را انتخاب کردم.
بعد از چند سال تمرین تصمیم گرفتم، موسیقی مقامی شمال خراسان را به جامعه بینالمللی معرفی کنم. این موسیقی باید حفظ شود.
مجید انصاری 40سال دارد و از شانزدهسالگی به واسطه برادرش با حرفه عطاری آشنا شده است. میگوید: «اگر بتوانی اطلاعات درست و مناسب درباره خواص داروها و گیاهان به مردم بدهی، خیلی خوششان میآید و ارزش کار بالا میرود. من خودم هر وقت برای خرید به شهرهای مختلف میروم، در زمان چند ساعتهای که داخل مغازه پخشکننده هستم، خیلی با دقت به همه چیز توجه میکنم که نکات تازهای یاد بگیرم و بتوانم بهتر مشترهایم را راهنمایی کنم. نباید نکتهای را از قلم بیندازم.»
وجود موش خرما، مار، انواع رتیل و عقرب، مارمولک باعث شد تا ساکنان برای حل این مشکل چارهاندیشی کنند. راهحل آوردن یک جفت روباه بود. حالا 25 سال است که روباهها با آدمها همزیستی مسالمتآمیزی دارند.