سکونت مردم مشهد در محله کوشش از اوایل دهه چهل شروع میشود. ساکنان اقشار متوسط جامعه هستند که اغلب به واسطه کارخانه نخریسی، فرودگاه و گاراژها در منازل 250 متری سکونت دارند. اواسط دهه 50 محله کوشش از سوی شهرداری مشهد قطعهبندی و آسفالت میشود و هم زمان قانون ممنوعیت تردد خودروهای سنگین در اطراف حرم مطهر اجرا و گاراژهای خیابان امام رضا به محله کوشش منتقل میشود.
سکونت مردم مشهد درمحله کوشش از اوایل دهه۴۰شروع شد. در آنزمان بهدلیل اجرای قانون ممنوعیت تردد خودروهای سنگین دراطراف حرممطهر، گاراژهای مشهد از خیابان امامرضا(ع) به محله کوشش منتقل شدند و نام گاراژدارها را روی این محله گذاشتند، اما حوالی سال۱۳۸۰با انتقال گاراژها به بیرون ازمحدوده شهری به «کوشش» تغییر کرد.

برای شناخت امام باید نشست پای آنها که عیار او را از نزدیک سنجیدهاند. نجارشهری از همانهاست. کسی که از وقتی عقلرس شده نام امام را شنیده است و با کلام امام زندگی کرده و خطمشیاش گذاشتن جای پا در مسیر قدمهای اوست. او متولد 33 است و عاشق امام. نمیتواند آنجور که دلش میخواهد امام را توصیف کند و طبیعی است. شاید هیچ محبی نتواند محبوبش را باب میلش وصف کند! شبیه کسی که میخواهد تابلوی فرشچیان را ترسیم کند، اما نقاشیاش بر صفحه کاغذ به هنر کودکی چند ساله میماند! نجارشهری بارها تأکید میکند: « امام حرفهایش خدایی بود و به دل مینشست.»
برای کسی که لذت خادمی امام رضا (ع) را تجربه کرده، از دست دادن این نعمت دشوار است. این را اکرم شهیدی، فرهنگی بازنشسته که تا سال گذشته در حرم به عنوان خادم مشغول خدمت بود، میگوید و ادامه میدهد: «متأسفانه به علت مشکلات خانوادگی و بیماری خودم و فرزندم از سال گذشته دیگر نتوانستم خدمت به زائران را ادامه دهم. از روزی که به حرم نرفتم دلتنگ شدم. هر باری که این طوری میشوم لباس خادمیام را میپوشم. لباسی که برایم خوش یمن بود و همیشه گره از مشکلاتم گشوده است.»
خیابان فارابی یکی از معابر قدیمی در منطقه 7 و محله کوشش است که در گذشته به اسامی ولیعهد، ابوذر، شهید حمیدرضا اعتباری شناخته میشده است. فارابی از فداییان اسلام آغاز میشود و در حاشیه بولوار جمهوری اسلامی خاتمه پیدا میکند. با عقب نشینی منازل مسکونی در این معبر که با دستور عبدالعظیم ولیان استاندار وقت استان خراسان انجام شد فارابی شکل امروزیاش را به خود گرفته است.
تیم فوتسال«ملی پوشان صبای نوین» گام به گام از لیگهای مختلف صعود کرد و امروز مدعی صعود در فصل آینده لیگ دسته2بزرگسالان کشور است. «مهدیار خورسندی» 19ساله کاپیتان این روزهای تیم است. او یکی از افرادی است که با هدایت بازیکنان در زمین نقش پررنگی در موفقیتهای تیم داشته است.
«لایهای از دود و آتش شهر اسلامآباد غرب را در خودش گرفته بود. عملیات به طور تقریبی ساعت 2ونیم شروع شد. حدود 2ساعت پیاپی صدای گلوله و انفجاری بود که از شهر به گوش میرسید. هوا که گرگومیش شد پیاده و سواره به سمت این شهر راه افتادیم تا ببینیم از منافقین آثاری مانده است یا نه؟» این بخشی از صحبتهای سیدعلی حیدری، پاسدار دیروز و بازنشسته شرکت قطار شهری است که 33سال قبل در چنین روزهایی در عملیات مرصاد شرکت داشته است.
هفت خوانشگر گروه به روی سن میآیند و ما را به دنیای کلماتشان میبرند. کلماتی که برای خوانششان گروه چندین ماه زمان گذاشته است تا یک کار خوب را اجرا کند. تماشاگران که اغلب جوان هستند سوار بالِ کلمات میشوند و به روز عاشورا میرسند. کلمات این بار از سوی آدمها روایت نمیشوند و این اشیای جان گرفته صحرای کربلا هستند که به حرف آمدهاند و سعی میکنند از رنج روز واقعه بگویند.