محله شهید رستمی

محله
منطقه ۶

شهید رستمی

نام قدیمی‌ محله شهیدرستمی، روستای محمدآباد بود که بعدها با توجه به سکونت شهیدبابارستمی در منطقه۶، به شهیدرستمی تغییرنام داد. بااین‌حال هنوز هم خیلی‌ها به همان نام قدیمی، محله را می‌شناسند. محمدآباد از آبادترین و سرسبزترین روستاهای آن‌زمان بود که یکی از مستحکم‌ترین برج و بارو‌ها را داشت.

محله شهید رستمی
کتابخانه‌ شیخ هاشم قزوینی خانه کتاب‌خوان‌های محله شهید رستمی است
کتابخانه آیت‌الله حاج شیخ هاشم قزوینی یکی از قدیمی‌ترین کتابخانه‌ها در منطقه۶ است. ساختمان شماره یک آن در سال۱۳۶۹ در خیابان محمدآباد ساخته می‌شود. بعد‌ها در سال۸۶ ساختمان شماره2 هم در همان خیابان در محله شهید رستمی بنا می‌شود و به بانوان اختصاص پیدا می‌کند. به گفته اعضای کتاب‌خوان این کتابخانه اینجا یکی از کامل‌ترین کتابخانه‌های شهر محسوب می‌شود. این کتابخانه کوچک جای خیلی چیزها را برای آن‌ها پرکرده است، تمام تفریح‌هایی که از آن محروم بوده‌اند، تمام سفرهایی که نرفته‌اند. بچه‌ها دنیا را لابه‌لای این قفسه‌ها گشته‌اند. برای آن‌ها اینجا چیزی بیشتر از یک کتابخانه است. این را از لابه‌لای حرف‌هایشان می‌فهمم. وقتی که متوجه می‌شوم تمام خاطرات مدرسه و دورهمی‌های دوستانه‌شان به همین کتابخانه وصل می‌شود.
چشم و چراغ روشن محله محمدآباد
چند نفر از کسبه پاساژ ولی‌عصر(عج) در پنجراه پایین خیابان ۲۴سال پیش تصمیم می‌گیرند در کنار یکدیگر مسیری متفاوت را پیش بگیرند. با همدلی و هم‌فکری هم خیریه خودشان را راه‌اندازی می‌کنند و نام هیئتشان را روی این خیریه می‌گذارند. خیریه متوسلین به حضرت ولی‌عصر(عج). این مرکز از آن سال‌ها تا به امروز، فراز و فرودهای بسیاری را طی کرده است و مجوزهای لازم را از مراکز مربوط گرفته، چیزهایی که قرار است با گفت‌وگو با دو نفر از اعضای آن دست‌گیرم شود.
کوچه باغ حکیمی
کوچه شهید زین‌العابدین ابراهیمیان یکی از معابر فرعی خیابان محمدآباد در محله شهید رستمی است که انتهای آن به شهرک شهید بهشتی می‌رسد. دو طرف این معبر پر از مغازه است. بدلیجات، لباس‌فروشی و... این کوچه به نوعی کوچه تجاری اهالی شهرک شهید بهشتی محسوب می‌شود . البته چند مجتمع آموزشی و نیز یک کتابخانه بانوان هم در میان این بافت تجاری به چشم می‌خورند که حال و هوای فرهنگی و آموزشی به کوچه بخشیده است.
شهید بابارستمی به رستم‌نفت‌رسان معروف بود
همسر شهید می‌گوید: یک‌روز یکی از زنان همسایه آمد توی خانه و گفت آمده‌ام نفت ببرم. بعد از آن متوجه شدم به همسرم توهین کرده و با پرخاشگری گفته است شما خودتان را همه‌کاره محله کرده‌اید و لابد کلی نفت در منزل دارید. همسرم هم پاسخ داده بود: بروید و از منزلمان نفت بردارید. دست زن را گرفتم و بردمش زیرزمین که چند تا بشکه نفت در آنجا بود. گفتم: هرچقدر می‌خواهید، نفت بردارید. زن یکی‌یکی بشکه‌های‌ خالی را وارسی کرد. گفتم: بیا باقی جاها را هم نشانت دهم، شاید نفتی باشد که ما پنهان کرده‌ایم. زن گفت: به قدر کافی شرمنده شدم. مرا ببخشید و رفت.
مسافری از هند
سیدغلامرضا رضوی دوران مدرسه را به پایان می‌رساند و بعد وارد حوزه می‌شود. حوزه‌ای در شهر بمبئی به نام نورالهدی. آنجا نزدیک به ۴ سال درس می‌خواند. بعد در همان دوره مسابقه‌ای درباره حفظ و ترتیل قرآن در یکی از فرهنگ‌سرا‌های شهر در ماه رمضان برگزار می‌شود. غلامرضا در این مسابقه شرکت می‌کند و به رتبه بالا دست پیدا می‌کند. هدیه این مسابقه سفر به شهر‌های زیارتی ایران است که او همراه با ۴۸ نفر دیگر عازم ایران می‌شود. چند روز در تهران می‌مانند، دو روز در قم و یک روز و نیم هم در مشهد. همین سفر زیارتی به شهر‌های مذهبی ایران مسیر زندگی‌اش را تغییر می‌دهد و باعث می‌شود دوری از وطن را به جان بخرد و برای سال‌ها به همراه همسر و سه فرزندش در محله محمدآباد ماندگار شود.
باغ «محمدآباد» و یادگاری 80 ساله «حاج غضنفر سازگار»
به گفته امیر سازگار، این باغ 80سال عمر دارد و بیش از هزار اصله درخت در آن کاشته شده است. درخت‌هایی که بعضی‌هایشان بیشتر‌ از ١٥٠سال عمر دارند. بیشتر این درخت‌ها را هم پدر او حاج غضنفر سازگار به دست خودش کاشته است. امیر سازگار این درخت‌ها را بهترین یادگاری‌های پدرش می‌داند.
کوچه هفت شهید
کوچه باریک و قدیمی محمدآباد22 از کوچه‌های متفاوت مشهد است. کوچه‌ای که حتی نام پرآوازه و قدمت‌دار محمدآباد را تحت الشعاع قرار می‌دهد. گذرگاهی کوچک و فرعی که 7شهید را در دل خود پرورش داده است و تصاویر این شهدا بر سر در آن نقش بسته و دروازه ورود به کوچه است. حالا اثری از این 7نفر نیست، جز همان 7 عکس سیاه و سفید سر در کوچه. اما پشت هر یک از این عکس‌ها و چهره‌ها روایتی نهفته است، 7زندگی مجزا، 7داستان متفاوت که هنوز در حافظه این کوچه زنده است و نفس می‌کشد.