در غمنامهای که احمدی، شهردار وقت مشهد، درباره محمدتقی(پسر رها شده در خیابان) به استاندار استان نهم مینویسد، بهخوبی میتوان جای خالی یک پرورشگاه خوب را در مشهد حس کرد.
۸۴ نفرند. ۱۰ تایی پسر و بقیه دختر که اگر از ۱۴ سالگی چند پله بالاتر بروند حتما آدمبزرگهای بیریای خوبی میشوند، اما تقریبا بیشترشان به ۱۴ سالگی نرسیده، میمیرند.
پرستاران وقتی هر روز لباس مادری از دهها بچه را در شیرخوارگاه خانه کودکان علیاصغر (ع) به تن میکند، ناخودآگاه دلنگرانیهایش جنس دغدغههای مادرانه به خود میگیرد.
«خانه فرزندان گلستان مهدی منتظر (عج)» در محله استادیوسفی به زندگی ۱۴دختر نوجوان و جوان و ۳ کودک بدسرپرست و بیسرپرست سروسامان بخشیده است.
در مرکز توانبخشی توانیاران در مجیدیه ۳۳ بیش از ۱۰۰ کودک کم توان ذهنی زندگی میکنند. آنها منتظر دست مهربانی هستند که بیدریغ روی سرشان کشیده شود.
سمیرا گلخوار، بانوی جوان و مادر مهربانی است که همه کودکان شهرش را، چون فرزند دلبندش دوست دارد. کار او جمعآوری اسباببازی برای کودکان بیسرپرست و بدسرپرست است.
«آبشار عاطفهها» خیریهای مردم نهاد است که یکی از شعب آن به نام امام هادی(ع) در محله استادیوسفی است و ۶۰۰ خانوار بی بضاعت را تحت پوشش خود دارد.