پروفسور علی شاملو میگوید: پدرم همیشه به من توصیه میکردند طبابت را صبح زود شروع کن. چون بیماران شب تا صبح را با درد گذراندهاند و طاقت ندارند بیشتر از این صبرکنند.
زینبکریمپور مادر سجاد میگوید: فکر کردم حالا که سجاد نیست و کل خانواده و دوستانش و یک محله داغدار پرکشیدنش هستند، چقدر خوب است که با اعضای بدنش، جانی دوباره به آدمهای دیگر ببخشیم.
او فقط یک دکتر نیست! همراه بیمار است. گاهی بیمارش را آرام میکند و گاهی برای خرج درمانش کارت میکشد. بعد هم که بیماران درمان میشوند گاه با یک شماره ناشناس مواجه میشوند. خانم دکتر پشت خط است.
برابر اسناد برجایمانده تاریخی، دارالشفای حضرتی مکانهای مختلفی را در مشهد تجربه کرده و هربار در زمانهای بنا به دلایلی جابهجا شده است تا اینکه در سال 59 ساختمان فعلی آن در بست پایینخیابان افتتاح شد.
تاریخچه بیمارستان منتصریه به شاهزاده منتصرالملک که از ثروتمندان مشهد بود، برمیگردد. او فرزندی نداشت. بنابراین وصیت کرد که اموالش صرف ساخت بیمارستان شود. پساز درگذشت او، همسرش در خیابان «جنت» ساخت بنا را شروع کرد.
پروفسور روش بولوَن پزشک بلژیکی که در آرامستان خواجهربیع به خاک سپرده شد، زمینهساز و مسبب تحولی بزرگ در تاریخ پزشکی مشهد و بهویژه بخش جراحی بیمارستان امامرضا (ع) شد.
مریم حالا بیشتر از قبل، قدر لحظههای زندگیاش را میداند. تا میتواند، خودش را از استرس و ناراحتی دور نگه میدارد. کمتر به حرفها واکنش نشان میدهد و حرفهای دیگران برای او بیاهمیت شده است.