
بیمارستان دکتر حجازی نخستین بیمارستان روانی مشهد بود
در اين جملات نخستين، نه سعي در تغيير نگرش شما درباره بيماران رواني داريم و نه اين كار را در چند جمله مقدماتي امري ممكن ميدانيم. اما يقين داريم شما نيز پس از شنيدن صحبتهاي رئيس بيمارستان روانپزشکی حجازي، متوجه خواهيد شد كه بين ديدگاه خودتان و نظر كاركنان اين بيمارستان، درباره بيماران رواني شكاف بزرگي وجود دارد!
مگر جز اين است كه بيشتر ما ذهنيت مثبتی به این بيماران نداريم؟! خيلي هم كه منصف و رئوف باشيم، ميتوانيم به آنها احساسي خنثي داشته باشيم. اما در باور كداممان ميگنجد كه پزشكان و كاركنان بيمارستان ميتوانند با «علاقه» و «عشق» از خدمت به بيماران روانی حرف بزنند. شما هم معترف هستيد كه درك اين حس براي آدمهايي كه هرگز پايشان را هم داخل حياط اين بيمارستان نگذاشتهاند، امري محال به نظر ميرسد!
همين نبود درك است كه بيمسئوليتي ميآورد و بيتفاوت بودن. گرچه بيماران رواني از مرزي عبور كردهاند كه ما از آن نگذشتهايم، آگاهيم كه گذر از اين حد براي هركسي ممكن است؛ چه بسيار بيماران رواني كه تا چند سال پيش مانند ما در جامعه زندگي ميكردند و حالا گرفتار مشكلات روحي شدهاند.
مهمتر از هر چیز بايد به خودمان يادآور شويم كه آنها نيز مخلوقات خداوند هستند و طردكردنشان يا بيتفاوتي به آنان، بياحترامي به حکمت و قدرت الهي است. به قول مرحوم دکترشریعتی «انسانها ناموس خدا هستند. خانواده اويند و خدا نسبت به خانوادهاش از هركسي غيرتمندتر است.»
گام نخستین را دکتر حجازی برداشت
«چون در گذشته مرکز خاصی برای نگهداری از بیماران روانی نبوده است، مرحوم دکتر موسی حجازی، ملک فعلی بیمارستان در محله مسلم مشهد را برای این بیماران درنظر میگیرد و در سالهای ۱۳۲۵ تا ۱۳۲۸ نیز ساختمانش را بنا میکند. به این ترتیب نخستین بیمارستان روانی در خراسان بزرگ راهاندازی میشود.»
حالا رئیس فعلی این بیمارستان، کار انساندوستانه حجازی را که حدود ۷۰ سال پیش اتفاق افتاده، مرور میکند. دکترفاطمه محرری میگوید: قبل از راهاندازی این بیمارستان، بیماران روانی به صورت پراکنده در دیگر مراکز درمانی و آسایشگاهها نگهداری میشدند.
همین چندجمله کوتاه درباره دکتر حجازی کافی است تا شخصیت متفاوت این انسان را به ما نشان دهد. شخصیت تیزبین و خیرخواهی که نگاهش بین افراد جامعه، معطوف به انسانهایی میشود که تا آن زمان هیچکس به آنها آنقدر بها نداده بود که دکتر از زندگی شخصیاش برایشان مایه گذاشت.
بیماران بیسرپرست
دکتر محرری درباره ویژگیهای منحصربهفرد این بیمارستان برایمان میگوید: تکتخصصی و دارای ۳۶۶ تخت مصوب است. همچنین دو بخش زنان و دو بخش مردان و کلینیکهای تخصصی ترک اعتیاد، روانپزشکی، روانشناسی، مددکاری و کاردرمانی دارد.
رئيس بيمارستانهای روانپزشکی حجازي و ابنسینا وقتي قرار است درباره نوع بيماري افراد بستريشده در آن صحبت كند، ما فقط كنجكاويم و هنوز نميدانيم دكتر در روند گفتگو گامبهگام ذهن ما را به اين بيماران نزديكتر خواهد کرد: بيشتر بستريشدگان در اين بيمارستان، بيماران رواني مزمني هستند که به چند دسته تقسيم ميشوند؛ افرادي که به علت ابتلا به اختلال رواني مرتکب جرم شدهاند، افرادي كه به دليل وجود علائم استقراريافته دچار پسرفت اعمال شناختي هستند، همچنين بیماران روانیای که به علت نداشتن حامي و سرپرست از زندگي طبيعي در اجتماع محروم شدهاند.
این بیمارستان دو بخش زنان و دو بخش مردان و کلینیکهای تخصصی ترک اعتیاد، روانپزشکی، مددکاری و کاردرمانی دارد
بخش ديگري از مراجعهكنندگان به اين بيمارستان را وابستگان مواردي كه متقاضي ترك هستند، تشكيل ميدهند. درمجموع بیشتر بيماران اين مرکز مزمن و بدون سرپرستند که براساس سطح تواناييهاي شناختيشان بين بخشهاي مختلف تقسيم شدهاند و معمولا تا پايان عمر در اين بيمارستان تحت مراقبت و پرستاري قرار ميگيرند.
به بنایي جدید نیاز داریم
«بيمارستان حجازي بهعنوان يك بيمارستان قديمي بهطور دائم سعي در بهروز نگه داشتن امکانات خود داشته است؛ گرچه باتوجه به بودجه اندكش فقط توانسته در نماي ظاهري ازقبيل دکوراسيون و چيدمان بخشها تغييراتي دهد.»
مدير گروه روانپزشکي بيمارستان ابنسينا در تكميل اين بخش از حرفهايش اضافه ميكند: مقاومت اين ساختمان به دليل قدمت در برابر وقوع بلاهاي طبيعي از جمله زلزله كم است و خدمات ايمن را بهطور نسبي میتواند ارائه کند. بنابراین باتوجه به وسعت زمين بيمارستان و محوطه مناسب، ساخت و توسعه مجدد بيمارستاني مجهز و در خور کلانشهر مشهد بسيار لازم و حياتي است.
کارکنان، خود را وقف بیماران کردهاند
«کارکردن در اين محيط و ارائه خدمات به فردي که هيچگونه آگاهي و شناختي از خود و اجتماع ندارد، کاري سخت و طاقتفرساست. کارکنان بيمارستان به معناي واقعي، خود را وقف خدمت به اين بيماران كردهاند.»
همراهي با كلام اين روانپزشك تا اينجا آسان به نظر ميرسد، اما وقتي عبارت «سعادت عظيم» را در ادامه بهكار ميبرد دريچهاي ديگر را در برابر چشم ما باز ميكند: کارکنان بيمارستان ارتباط تنگاتنگي با بيماران برقرار ميكنند. آنها تمام انژري خود را صرف ارائه کمکهای تخصصی و دستيابي به سلامت روانی اين قشر از جامعه ميكنند. اين وقف كردن خود، سعادتي بس عظيم براي آنهاست.
برگزاري کارگاههايي با موضوعاتي ازقبیل کنترل غيرخشن بيماران رواني، نحوه ارتباط موثر و موانع ارتباطی بین مشاور و مراجعهکننده كه با هدف ارتقای سطح دانش و معلومات کارشناسان برگزار ميشود، از برنامههايی است كه رئیس بيمارستان به آن اشاره میکند.
خدمت در اين بيمارستان يك موهبت الهي است
دكتر محرری درباره كاركنان ميگويد: به علت دیدگاه اشتباهي که درباره بيمارستانهای روانپزشکی حجازي و ابنسينا وجود دارد، بعضي از کارکنانی که تازه استخدام شدهاند با ترس و دلهره شروع بهکار ميكنند؛ ولي همين افراد با گذشت زمان کوتاهي متوجه طرز فکر اشتباه خود میشوند و معمولا حاضر به انتقال از بيمارستان دکتر حجازي و ابن سينا به دیگر مراکز درماني نميشوند.
بيشك دلايل تغيير نگرش کارکنان بيمارستانهاي رواني را بايد در ارتباط مداوم آنان با اين بيماران جستجو كرد؛ ارتباطي كه امكانش براي مردم جامعه فراهم نميشود و به هميندليل هميشه آنها را در فاصلهاي دور از اين بيماران نگه ميدارد.
رئیس بیمارستانهای روانپزشکی حجازی و ابنسینا میگوید: در صحبت دوستانهاي که با عدهاي از همکاران داشتيم آنها اذعان داشتند خدمت در اين بيمارستان جدا از انجام وظيفه، يك موهبت الهي است و رسيدگي به بيماراني كه معمولا از سوي خانواده طرد شدهاند يا ملاقاتي ندارند، موجب قرب و رحمت الهي ميشود.
با وجود اينكه کمکهزينههاي کارانه و... براي کارکنان اين بيمارستان اندك است، همين حقوق برکت فراواني دارد که در نتيجه رضايت پروردگار و دعاي خير بيماران است.
مردم برایش عروسک نذر میکردند!
ما بیصبرانه منتظر بودیم تا قصه زندگی «آمنه» را در گزارش بیاوریم، اما شنیدن این داستان آمادگی ذهنی میخواهد. باید قبلش کمی از احساس و عاطفه کارکنان بیمارستان را درک کرده و به این بیماران چندگامی نزدیک شده باشی تا بتوانی باور کنی این فقط یک قصه نیست؛ واقعیتی است که پهلو به قصه میزند: آمنه بیماری بود که از دوران بچگی به مدت ۴۵ سال در بیمارستان زندگی میکرد.
او قلبی پاک داشت و بین شهروندان مشهدی تاحدی شناختهشده بود. آمنه عاشق عروسک بود. به همین خاطر مردم برایش نذر عروسک میکردند و او هم برایشان دعا میکرد. آمنه خودش تقریبا ۲۰۰ عروسک را به شیرخوارگاه هدیه کرد و درحالحاضر در اتاق او نزدیک به ۳۰۰ عروسک دیگر در طرحهای مختلف چیده شده است. او که یکی از قدیمیترین بیماران بیمارستان دکترحجازی بود، کمتر از یکسال پیش درگذشت.
خانوادهها بیمهری میکنند
از همكاري خانوادههاي بيماران ميپرسيم، هرچند تاحدودي ميتوان رفتار آنان را پيشبيني كرد. محرري پاسخ ميدهد: تعداد کمي از خانوادهها برای ملاقات ميآيند و در اغلب موارد بيماران مورد بيمهري اعضاي خانواده، خویشاوندان و اطرافيان خود قرار ميگيرند.
بعضي از خانوادهها که بيماران مزمن رواني مانند بیمار دچار اسکيزوفرنيا يا اختلال دوقطبي(شیدایی-افسردگی) در منزل دارند، اقدام به بستري کردن طولانيمدت آنهادر بيمارستانهاي روانپزشکي ابنسينا و دکترحجازي ميکنند.
حتي مشاهده ميشود که ماهها به ملاقات آنها نميآيند و تصور ميکنند صرفا با بستري کردن، دين خود را به آنان ادا کردهاند؛ درصورتيکه با نشاندادن محبت و عواطف مثبت ميتوانند دستکم اميد به بهبود را در بيمارشان بارور كنند.ظاهرا افراد جامعه، ديوار بلندی بين خود و بيماران رواني تصور میکنند.
اين درحالياست كه به گفته اين روانپزشك بيماريهاي رواني همانند دیگر بيماريهاست؛ همانگونه که احتمال مبتلاشدن يك فرد به بيماري سرماخوردگي در تمام سنين وجود دارد، احتمال ابتلا به بيماري رواني نيز از ابتداي کودکي تا پايان عمر در تمام سنين هست و براي هر کسي ميتواند اتفاق بيفتد.
تفريح اين بيماران، موضوع ديگري است كه درباره آن از دكتر اطلاعات ميگيريم: يکي از بخشهاي فعال بيمارستان دکتر حجازي، کاردرماني است که بهصورت مستمر بيماران را درگير برنامههاي مناسب ازجمله بازيهاي فکري، مسابقات گروهي و فعاليتهاي دستهجمعي ميكند. از ديگر فعاليتها پخش فيلم و بردن بيماران به بوستانهاست که باعث شادي و سرحالي آنان ميشود. يكي از برنامههاي آينده بيمارستان نيز دعوت از گروههاي تئاتر به منظور اجراي برنامههاي طنز براي بيماران است.
بيماران از كره ديگر نيامدهاند!
«برخي بيماران رواني و خانوادههاي آنها به دليل ضعف مالي، توانايي پرداخت هزينههاي بيمارستان را ندارند. از طرفي پوشش بيمهاي بيماران رواني کامل نيست و حمايتهاي اجتماعي و اقتصادي از آنان به دليل همان نگرش نادرست نامناسب است.»
عضو هيئت علمي دانشگاه علوم پزشکي مشهد در ادامه اين صحبت، ضمن تشكر از آن دسته خيّراني که در مناسبتهاي مختلف با هداياي خود دل بيماران را شاد ميكنند، ميگويد: بودجه اين واحد همانند ديگر مراکز بيمارستاني، مصوب و از پيشتعيينشده است.
بنابراین مشارکت گسترده مردم ميتواند باري از مشکلات مادي بيمارستان بردارد و رسيدگي بيشتر به اين بيماران را سبب شود. خدمات اينجا همانند دیگر بيمارستانهاي شهر مشهد براي عموم همشهريان و هماستانيهاست و اشخاصي که در اين بيمارستان بسترياند، از کرات ديگر نيامدهاند!
غفلت همگاني
وي به نكتهاي اشاره ميكند كه حالا ديگر ذهن ما نيز معطوف به آن شده و اين سوال را برایمان ايجاد ميكند كه چرا پيشگامان كارهاي خير در جامعه، هيچوقت مردم را براي كمك به بيماران رواني تشويق نكردهاند؟
چرا رسانهها، مبلّغان، مراكز خيريه و خيلي از آدمها و نهادها كه حركت مردم بسته به اشاره آنهاست، از اين موضوع غفلت كردهاند؟ دكتر محرري که اين غفلت را كاملا حس كرده، ميگويد: خوب است همانگونه که ما در جشن عاطفهها، جشن نيکوکاري و مراسم مختلف دست مستمندان و نيازمندان را ميگيريم، در فكر خدمت به اين بيماران نيازمند و تنها نيز باشيم.
بيشك اگر برکت اين كار بيشتر از كمك به ساير نيازمندان و مستمندان جامعه نباشد، کمتر از آن نيست.او بر تجربه شخصي خود و همكارانش تاكيد ميكند: بهجرئت ميتوانم بگويم که ما خدمت در اين بيمارستان را مرهون لطف خدا هستيم و تا وقتي که در توان خود ميبينیم، برای انجام وظيفه در قبال اين دسته از بيماران خواهيم كوشيد.
اين خاطره را نيز بهعنوان نمونه حركتي زيبا برايمان بازگو ميكند: يکي از همشهريان با وجود ناتواني و کهولت سن، صندلی چرخدار خود را به بيماران نيازمند اين بيمارستان اهدا کرد.
مردم برای بازدید بیایند
پایان گفتگوست. رئیس بیمارستان دکترحجازی گرچه با ما سخن ميگويد، رو كرده است به مخاطبان شهرآرامحله تا بگويد: در پايان ضمن تشکر از مسئولان شهرآرامحله در راستای شناساندن اينگونه مراکز به مردم، از عموم همشهريان محترم تقاضا ميکنيم درصورتيکه تاکنون از اين مرکز بازديدي نكردهاند، در مناسبتهاي مختلف و به بهانههاي کوچک با حضور خود دل اين عزيزان را شاد كنند.
او ميافزايد: اين مرکز آمادگي خود را برای برگزاري دورههاي روانشناسي رايگان به منظور آشنايي بيشتر همشهريان با چگونگي به وجود آمدن اختلالات رواني و پيشگيري از ابتلای آن اعلام ميكند. شهروندان ميتوانند برای کسب اطلاعات بيشتر در اين زمينه به سايت بيمارستانهاي تخصصي و فوقتخصصي روانپزشکي ابنسينا و دکترحجازي به نشانی https://www.mums.ac.ir/sina مراجعه کنند.
قلبش براي تهيدستان ميتپيد
دکتر سیدموسی حجازی، بنیانگذار بیمارستان روانی به شکل نوین آن در استان خراسان و شاید در ایران، سال۱۲۵۶ در تهران دیده به جهان گشود. بعد از گذراندن دوره ابتدایی، در مدرسه دارالفنون تهران به تحصیل دانش پرداخت و افزونبر دانش پزشکی به زبان فرانسه نیز تسلط کامل یافت.
او پس از اتمام تحصیلات به مشهد آمد و نخست به عنوان رئیس دارالشفای رازی که پس از چندی درمانگاه رازی مشهد نام گرفت، مشغول به کار شد. در همان روزها عنوان نخستین پزشک قانونی استان خراسان به وی داده شد که تا هنگام مرگ این سمت را دارا بود.او قلبی رئوف و آکنده از گذشت و مهربانی داشت که برای محرومان و نیازمندان میتپید.
از همین رو بیماران روانی که در شرایط بسیار ناگوار نگهداری میشدند و اینکه از سوی جامعه و حتی خانواده خود طرد شده و برخی در زنجیر و زیرزمینها و مکانهای نمور زندانی شده بودند، نظرش را به خود جلب کردند.
از سوی دیگر، در آن دوران بسیاری از مردم براین باور بودند که اینگونه افراد جنزده و جادو شدهاند و هرگز درمان نمیشوند، ولی این پزشک دانشمند و مردمی باور داشت که این افراد بیمار هستند و مانند بیماران جسمی درمانپذیرند؛ بنابراین با کمک شهرداری و افراد خیّر، مکانی را در میدان دوچرخه (سالن مهران کنونی در انتهای خیابان خاکی) برگزید و بیماران روانی را در این محل گرد هم آورد و به نگهداری و درمان آنان پرداخت.
این مکان هنوز بهنام «کوچه دیوانهخانه» معروف است. پس از چندی باتوجه به افزایش بیماران، نیاز به محل جدید و بزرگتری احساس شد که دکتر حجازی زمینی را برای ساخت بیمارستان درنظر گرفت و بنایی در آن احداث کرد. گفته میشود که وی افزون بر وجوهات خیریه، درآمدهای خود را نیز در همین راه هزینه میکرد. به هر ترتیب بیمارستان روانی حجازی که آن هنگام بیمارستان حجازی نامیده میشد، گشایش یافت و ازاینراه نهتنها باری از دوش جامعه برداشته شد، بلکه بیماران روانی نیز محلی برای درمان خود پیدا کردند.
ریاست این بیمارستان نیز بهعهده خود دکتر بود.زندهیاد دکتر حجازی پس از انجام این کار، به سامانبخشی و درمان مسلولان پرداخت و بیمارستانی برای این بیماران راهاندازی کرد که در حال حاضر بیمارستان شریعتی نامیده میشود.
دکتر حجازی بهخاطر امکانات کم و دوری راه ناگزیر بود هر روز راه این بیمارستان را که خارج از شهر واقع بود، با درشکه در سرما و گرمای زیاد و زمین خاکی آن زمان طی کند. او که لقب طبیب اعظم را داشت به درمان دیگر بیماران نیز میپرداخت و مطبهایی در خیابانهای خسروی سابق و آزادی داشت.دکتر حجازی که دیگر پا به سن گذاشته بود، به بیماریهای گوناگون دچار شد. یک سکته مغزی را پشت سر گذاشت و نابینا شد.
سرانجام پس از دوسال که در بستر بیماری بود، سال۱۳۳۲ دیده از جهان فروبست و به همت فرزندش دکتر نصرا... حجازی در بیمارستان شریعتی کنونی به خاک سپرده شد.همسر وی برادرزاده مرحوم دکتر محمد مصدق و خود وی نیز پسر عموی شادروان دکتر محمد حجازی، نویسنده شهیر و از مخالفان سرسخت رضاشاه بود.
در دوران قیام کلنل محمد تقی خان پسیان از وی بهعنوان وزیر بهداری کابینه وی نام میبردند.
منبع: سایت دانشگاه علوم پزشکی مشهد
*این گزارش یکشنبه، ۲۳ تیر ۹۲ در شماره ۶۲ شهرآرامحله منطقه ۳ چاپ شده است.