در زمانهای که هر موضوعی با چند کلیک ساده در اینترنت پیدا میشود و ذیل آن میتوان مطالب متنوعی یافت، انگار همه دستبهدست هم دادهاند تا خبری از «طبیب اعظم» نباشد. «دکتر سید موسی حجازی» که نام ماندگارش فقط بر سر در بیمارستانی به همین نام باقی مانده است. او متعلق به خاندانی است که به دربار ناصری راه داشتهاند و از روزگاری دور صاحبمنصب بودهاند. او با استفاده از این موقعیت دست به خدمات مختلفی زده و با اینکه زاده پایتخت بوده به مشهد آمده و در این شهر 2 بیمارستان از خود به یادگار گذاشته است. اولی متعلق به بیماران روانی که هنوز نامش بر سر در آن مانده و دومی بیمارستانی که پیش از این به نام «مسلولان دکتر حجازی» در ابتدای سهراه طرقبه-شاندیز واقع شده بود و حالا با تغییر نامی که از علت آن خبری نیست به نام زندهیاد دکتر شریعتی نامگذاری شده است! در ادامه نتیجه تحقیقات شهرآرا محله منطقه را از این شخصیت تاریخ معاصر مشهد همزمان با روزهایی که مزین به نام پزشک است مرور میکنیم.با خود میگویم اگر پزشکان و کادر درمانی و آزمایشگاهی در ماههای اخیر جانبرکف نهاده و با امکانات حداقلی به جنگ کرونا رفتهاند، بیعلت نیست. این طایفه کوشا و خستگیناپذیر بزرگانی مانند دکتر حجازی را پشت سردارند. گیرم که غفلت زمانه یاد چندانی از آنها باقی نگذارده باشد.
تنها نتایج به دست آمده از تورق در سایتهای مختلف، برمیگردد به یادداشتی کمتر از 2 صفحه که پژوهشگری بدون ذکر مأخذ و منابع برای نشریهای تخصصی درباره تاریخچه علم روانپزشکی نوشته است. او به همین مناسبت اشاراتی مختصر به شخصیت و سوابق دکتر حجازی کرده است. یک گزارش قدیمی (متعلق به حدود 70 سال قبل) هم از بازدید مقامات آن زمان از بیمارستان دکتر حجازی در روزنامه خراسان (چاپشده در اسفندماه سال 1328) وجود دارد و دیگر هیچ! هر چه بگردی همان یادداشت پژوهشی مختصر را روزنامهها با کم و زیاد کردن سطرها و کلماتی، دوباره و چندباره درباره دکتر حجازی چاپ کردهاند و بس!
غافلگیر میشوم که چرا نباید پزشکی که قدم اول و احتمالاً تنها قدم مهم را برای ساماندهی به بیماران اعصاب و روان برداشته اینچنین در شهری که دهههای پربرکت عمرش را طی کرده بینام و نشان باشد!
در پژوهشی به سراغ بازنشناسی شخصیتی ماندگار یعنی «دکتر سید موسی حجازی» رفتیم. کمبود (دقیقترش میشود نبود) اطلاعات لازم درباره او در کتابهای مختلف مشاهیر یا آرشیو دور و نزدیک نشریات کار را نزدیک به محال کرده بود و میرفت تا پژوهش را شروع نکرده به آرشیو نوشتهها بفرستیم که شماره تلفن بانویی از خاندان طبیب اعظم پیدا شد.با پیگیریهای انجامشده از سوی دبیر شهرآرا محله منطقه با نوه دکتر حجازی گفتوگو کردیم. بانو «نرگس حجازی» قرار شد با عمهاش(عطیه حجازی) که سالهاست در ینگهدنیا ساکن شدهاند تماس بگیرد و خاطرات آنان را جمعآوری کند و بهضمیمه شنیدههایی که از پدرش دارد (مرحوم دکتر سید نصرا... حجازی) به ما کمکرسان باشد.
کار به علت کهولت سن و بیماری تنها دختر زندهیاد حجازی بزرگ که اکنون در قید حیات است دوباره به محاق افتاد؛ اما توفیق یارمان شد و با تکرار پیگیریهای لازم به نتیجه رسیدیم. هرچند باب پژوهش درباره این شخصیت و خدمات متعددی که به ارتقای پزشکی این شهر کرده کماکان گشوده است.
دکتر سید موسی خان حجازی به «طبیب اعظم» ملقب بوده است. او متولد سال 1256 شمسی در تهران بود و نام پدرش «رضاقلی خان» ملقب به «مستوفی» بوده است. رضا قلی خان به دربار ناصری رفتوآمد داشت و از جمله محارم درباری شاه قاجار محسوب میشد.
رضاقلی خان، نقاش هم بود و طی بیماری سختی که داشت شبی در عالم خواب و رؤیا، سید جلیلالقدری که تصور داشت امام رضا(ع)است میبیند و چهره او را نقاشی میکند. معروف است بیمار بعد از این رؤیا و کشیدن نقاشی حالش بهکلی بهبود پیدا میکند. این یادگار اکنون نزد نوه پسری مرحوم موسی خان باقی است. این نوه که برادر نرگس حجازی است اکنون در ایتالیا زندگی و با افتخار از این گنجینه خانوادگی محافظت میکند.
مادر سید موسی خان نیز از جمله درباریان عهد ناصری بوده است. او امین ملکه مادر (مهد علیا) بوده و به همین مناسبت توانست برای 3 فرزند ذکورش از ملکه مادر لقبی در خور شخصیت و مقامشان دریافت کند. لقب پسر بزرگتر که علیخان بود «دبیر مکرم» شده؛ برای مصطفی خان که پسر دوم بود لقب «بدیع الممالک» و برای موسی خان (که در این نوشتار به او میپردازیم) بهواسطه پزشک بودنش لقب «طبیب اعظم» میگیرد.
موسی خان بعد از پایان تحصیلات اولیه و متوسطه وارد «دارالفنون» میشود. در آن دوره دارالفنون اوج تحصیلات دانشگاهی را به نخبگان جوان ارائه میداد و یادگار میرزا تقیخان امیرکبیر بوده است. موسی خان شاگردی تیزهوش بود و به زبان بینالمللی آن دوره که فرانسه بود تسلط کافی داشت. موسی خان بعد از پایان دوره دارالفنون با توجه به تسلط زبانی و علاقه وافرش به علمآموزی به کشور فرانسه برای ادامه تحصیلات سفر میکند و بعد از بازگشت از سفر فرنگ و اتمام تحصیلات در پایتخت مشغول به کار میشود. او در ادامه بهواسطه حاذق بودن و انساندوستی در تهران صاحب شهرت میشود.
دکتر جوان در تهران ازدواج میکند و ثمره این ازدواج دختری است که عمه بزرگ خاندان موسی خان است. سالهای زندگی مشترک با این همسر چندان به طول نمیانجامد و همسر جوان دکتر فوت میکند.
والی وقت خراسان (فردی به نام مُعیّرالملک) که آوازه دکتر را شنیده بود از او که حالا طبیب اعظم نامیده میشد دعوت میکند به مشهد بیاید و به انجام خدمات پزشکی بپردازد؛ در آن زمان امکانات و خدمات پزشکی در مشهد بسیار محدود بود. شاید از اینجاست که صفحات نو و شکوهمندی در کارنامه زندگانی دکتر حجازی رقم میخورد. دکتر جوان همراه دختر و مادرش به مشهد میآید و بهعنوان رئیس دارالشفای رازی (درمانگاه رازی) مشغول به کار میشود. در برخی اسناد تاریخی از وی بهعنوان مسئول بهداری مشهد در زمان «کلنل محمدتقی خان پسیان» هم یاد شده است که میتواند نشان از آزادگی او باشد.
دکتر موسی خان حجازی بهعنوان اولین پزشک قانونی مشهد معرفی میشود و تا آخر عمر این عنوان را حفظ میکند. بعد از فوت دکتر این عنوان به فرزند پزشک او (دکتر نصر ا... حجازی) منتقل میشود.
دکتر موسی خان که چند سالی بیهمسر بود در مشهد با بانویی به نام «اشرف الملوک دفتری» ازدواج میکند. این بانو، برادرزاده دکتر مصدق –سردار ملی در جریان ملی کردن نفت ایران و قطع خودکامگی بریتانیا از این ثروت ملی- بوده است. ثمره این ازدواج 3 پسر و 2 دختر است. فرزند نامدار او دکتر نصرا... حجازی، اولین پسر او بوده است. این فرزند بهواسطه ارتباط عاطفی با پدر به رشته پزشکی جذب میشود و با تشویق و پیگیری او و سختکوشی خودش مدرک دکترای پزشکی را از دانشگاه پزشکی تهران دریافت میکند. 2 برادر دیگر دکتر نصرا... حجازی به مشاغل نظامی و کشوری میپردازند.
دکتر موسی حجازی علاقه وافری به تحصیلات چه برای پسرها و چه دخترهای فامیلش داشت و در بین زنان فامیلش هم از مبلغان تحصیلات برای بانوان بوده است. دختر او بازرس اداره آموزشوپرورش بود و در آن زمان به او لقب «بانوی مفتّش» داده بودند. 2 دختر دیگر هم در آموزشوپرورش تدریس داشتهاند.
با اینکه دکتر موسی خان و پسرش در خانوادهای مرفه بزرگ شده بودند و آنها را نمیتوان «دردکشیده» نامید؛ اما بهواسطه حس انساندوستی و خدمت به بشر افرادی «دردآشنا» بودهاند که دلیل این گفتار در ادامه این نوشتار توضیح داده میشود.
دکتر موسی خان حجازی در سال 1328 شمسی (حدود 71 سال قبل) بیمارستانی را ویژه بیماران روانی در خیابان سمزقند (خواجهربیع و به تازگی مشهور به عبادی) با همکاری تولیت آستان قدس رضوی در آن دوره تأسیس میکند. این بیمارستان در زمانی تأسیس میشود که شرایط بیماران روانی بهشدت ناگوار و تأثربرانگیز بوده است. در آن سالها بعضی از دچارشدگان به اختلالات روانی در خیابانها سرگردان بودند و از سوی مردم با رفتاری ناپسند مواجه میشدند و برخی دیگر در مکانی که به قول نوه دکتر موسی خان بسیار نامناسب بود، در دیوانهخانه مشهد نگهداری میشدند.
هنوز نام کوچهای به نام «دیوانهخانه» در مشهد برای ساکنان آن حوالی آشناست. دکتر موسی خان سعی میکند وضعیت نگهداری این بیماران بهبود یابد، اما به تجربه درمییابد که باید مرکزی جدیدالاحداث که دارای استانداردهای روز است، مسئولیت نگهداری و مهمتر از آن درمان این بیماران را بر عهده داشته باشد. بیمارستان یا به تعبیری تیمارستان حجازی در پی این فکر ساخته میشود. ریاست این مرکز درمانی و نگهداری از بیماران روانی، سالها بر عهده دکتر موسی خان و بعد از فوت بر عهده پسر پزشک او (دکتر نصرا...) بوده است.
دکتر موسی خان برای تأسیس این بیمارستان با مشکلات متعددی مواجه بود که از آن جمله میتوان به مشکلات مالی در نظام دولتی اشاره کرد. او بخشی از هزینههای بیمارستان را خود متقبل میشود. او علاوه بر بخش مالی تأکید داشت بیمارستان باید با اسلوب مدرن و بر اساس استانداردهای پزشکی در دوره خودش تأسیس شود که نظارت دائمی او در تأسیس و در زمان بهرهبرداری برای همین موضوع به صورت مستمر وجود داشته است.گفته میشود که دکتر موسیخان در دوره بهرهبرداری هم کمکهای مالی متعددی برای بیمارستان روانی داشته و هزینه نگهداری و درمان بیماران بیسرپرست را گاهی میپرداخته است.
کمکهای خیراندیشی دکتر موسی خان تنها برای بیماران روانی نبوده است. او به بخشی دیگر از بیماران که آن سالها نام بیماریشان (سِل) برای مردم بهشدت ترسآور بوده میپردازد و بیمارستانی ویژه آنان (مسلولان) در حوالی شهر مشهد در نقطهای خوش آبوهوا (ابتدای سهراه طرقبه-شاندیز) راهاندازی میکند.
ماجرای تأسیس این بیمارستان طبق نقل نوه دکتر موسی خان حجازی اینگونه است: «دکتر با یکی از دوستان خود (زندهیاد توکلی زاده) مشورت میکند. او مقداری زمین در منطقهای به نام نوچاه داشته است. این فرد خیراندیش زمینهایش را به دکتر موسی خان هدیه میکند و دکتر موسی خان زمینها را صرف ساخت بیمارستانی ویژه مسلولان میکند.»
بنا به روایت دکتر حمید طوفانی در تنها نوشتاری که درباره تاریخچه زندگی دکتر حجازی باقی مانده است سرانجام با زحمات زیاد ساخت این بیمارستان در سال 1325 شمسی به پایان میرسد. هرچند به نظر میرسد سال تکمیل بیمارستان 1328 یا 1329 شمسی باشد.
دکتر عادت داشته خود بر روال امور نظارت داشته باشد. جاده مواصلاتی شهر تا نوچاه چندان مناسب نبود و دکتر به دلیل کمبود خودرو در آن زمانه گاهی با کالسکه و درشکه این مسیر را در سرما و گرما طی میکرده است. او در جریان این رسیدگیها دچار سرماخوردگی شدید میشود و بیماریاش طول میکشد و در ادامه دچار سکته مغزی میشود. دکتر نیکاندیش این دیار 2 سال در بستر بیماری رنج و مشقت را تحمل میکند و همزمان نابینا میشود. او بالاخره بعد از عمری کوشش و تلاش برای خدمات همگانی به فرودستترین بیماران در تاریخ 23 مرداد سال 1332 شمسی در سن 76 سالگی دار فانی را وداع میکند. طبق وصیت، پیکر دکتر در بیمارستان مسلولان حجازی (دکتر علی شریعتی فعلی) به خاک سپرده شده است. مقبره او در باغی واقع در میانه این بیمارستان کماکان در شکلی شکوهمند باقی است. بهتدریج این بیمارستان به کانونی برای نگهداری از مبتلایان به این بیماری هولناک در استان خراسان تبدیل شده بود.
دکتر موسی خان فردی فوقالعاده فعال بود و در کنار انواع خدمات پزشکی چه در پزشکی قانونی و چه ساخت و مدیریت بیمارستانهای بیماران روانی و مسلولان 3 مطب را هم اداره میکرده است. بیماران بیبضاعت معمولاً به این مطبها (معروف به محکمه حجازی) مراجعه میکردند و پس از تشخیص برای دریافت دارو به داروخانهای واقع در میدان مجسمه (شهدای فعلی) بهحساب دکتر موسی خان معرفی میشدند.
مطبهای او اولی در خیابانهای شاه رضای سابق (خیابان آزادی فعلی) کوچه تلفنخانه، دومی در خیابان خاکی (آخوند خراسانی فعلی) در محدوده گنبد سبز و سومی در تپلمحله (بالا خیابان) بوده است. منزل مسکونی او در خیابان سناباد کوچه طاهری هم گاهگاهی مرکزی برای رسیدگی به بیماران بوده است.
وقتی پسری پا جای پدری با کمالات میگذارد و مسیر زندگیاش را با فضایل پدری میآراید و در تکامل آن میکوشد، رشک همگان را برمیانگیزد. دکتر نصرا... حجازی فرزند دکتر موسی خان هم از این گروه است. این فرزند متولد اردیبهشت 1300 بود و در 21 فروردین 1366 فوت کرده است. او برای تکمیل آموختههای پزشکی خود به لندن رفته بود. تخصص او در «پزشکی قانونی و مسمومیت بالینی» بوده است. او سالها در دانشکده پزشکی مشهد هم در رشته بالینی برای دانشجویان تدریس داشته است. همچنین تا سالها دکتر نصرا... حجازی رئیس پزشکی قانونی و بیمارستان روانی و همچنین مدیریت درمانگاه رازی را بر عهده داشته است.
بنا به روایت کسانی که او را از نزدیک دیدهاند دکتر نصر ا... دارای رفتاری انسان دوستانه و درویشمسلک بود. او راه پدر را ادامه داده و بهطور رایگان مطبهای او در تپل محله و خیابان خاکی را اداره و بر طبق سنت دیرینه پدری بیماران بیبضاعت را بدون دریافت هزینه درمان میکرده است. او در دانشکده پزشکی مشهد، محتوای علمی واحدهای مربوط به پزشکی قانونی را تدریس میکرده است. مطب شخصی او در خیابان خسروی بوده است.
شنیدهها حاکی است بهواسطه تمکن مالی و افق دیدی که دکتر نصرا... داشته است از دانشجویان پزشکی که از شهرستانها به مشهد میآمدند و احیاناً تمکن مالی لازم را نداشتند حمایت میکرده است و نهتنها به بیماران رسیدگی میکرده که نسل بعد پزشکان این دیار را با آداب انساندوستی و بیمار محوری به نحو عملی آشنا میکرده است.
عموم اهالی ادبیات در دهههای گذشته با نام دکتر «محمد حجازی» آشنا بودهاند. داستانها و رمان او بیانگر عشقی پاک با قلمی روان است که هنوز میتواند آرامشبخش دلهای عاشق باشد. دکتر محمد حجازی پسر عمومی دکتر موسی خان بوده وملقب به «مطیع الدوله» حجازی بوده و کتابهای ماندگاری مانند «زیبا، هما و پریچهر» را به یادگار گذارده است. او سناتور مجلس هم در دورهای بوده است.
بیمارستان در سالهای دور زمانی که به بهرهبرداری رسیده امکانات بهروزی داشته و همه استانداردهای مراکز مراقبتی از بیماران روانی را شامل میشده است. امروزه، اما با توجه به گذشت سالها و کهن شدن ساختمان و متعلقات، وضعیتی مأیوسکننده و رخوتبخش در همهچیز دیده میشود. هرچند با تلاشهای انجام شده سعی شده قسمتهایی از آن بازسازی یا نوسازی شود.
در بیمارستان 2 بخش مخصوص آقایان و 2 بخش هم برای بانوان در نظر گرفته شده است. بیمارستان حدود ۳۰۰ بیمار را سرپرستی میکند. یکی از دو بخش کهنهتر و دیگری نوسازی شده است. بخش کهنه افسرده است و انگار از روز نخست دیوارها رنگ گرم به خود ندیدهاند. وسایل کهنه است و حتی صندلیهای ناهارخوری شکسته است یا نشستن روی آنها مساوی است با پاره شدن لباس!بخش نوتر همان بنای قدیمی را دارد، اما پنجرهها را نو کردهاند و رنگهای شاد و گرم را به بخش آوردهاند. وسایل کار هم نو شده و در مقایسه با بخش کهنه اینجا برای خودش «هتل ۵ ستاره» شده است. هتلی که اگر با موارد مشابه خارجی مقایسه شود کمی بهتر از مسافرخانهای در نقطه مرکزی شهر به نظر میرسد. نو شدن بیمارستان در حدود 4 سال قبل با همکاری دانشگاه علوم پزشکی مشهد انجام شده است.
ماجرای بیمارستان مسلولان امروزه بهکلی فرق کرده است و امکانات جدید در آن بهوفور دیده میشود. نزدیکی به خطوط حملونقل عمومی، مترو، اتوبوس، مسیرهای اصلی رفتوآمد، قرار گرفتن در مسیر بزرگراههای مشهد و شهر طرقبه و شاندیز، وجود تجهیزات تخصصی و آنژیوگرافی با بهترین کیفیت روز دنیا باعث شده تا این بیمارستان جایگاه ویژهای در میان دیگر بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی مشهد کسب کند. در ساختار اصلی بیمارستان، کمیتههای پایش و سنجش کیفیت، اخلاق پزشکی، اقتصاد، درمان و دارو، مدیریت اطلاعات سلامت، حفاظت فنی و بهداشت، ترویج زایمان طبیعی، ترویج تغذیه با شیر مادر، بهداشت محیط، کنترل عفونت، مرگومیر، مدیریت خطر، طب انتقال خون و اورژانس در این بیمارستان فعالیت دارند. باید به این موارد کلینیکهای تخصصی را هم افزود.
دکتر محمدرضا حسینعلی زاده درباره وضعیت امروزی بیمارستان میگوید: وضعیت بیمارستان با آمدن بیماری کرونا دگرگون شده است. این بیمارستان امروزه عموماً پذیرای بیماران کرونایی است.
رئیس بیمارستان شریعتی مشهد با اشاره به اینکه تمام بخشهای این مرکز به بستری بیماران کووید ۱۹ اختصاص یافته است، بیان میکند: این بیمارستان از اسفندماه سال گذشته تاکنون در حال خدمترسانی به بیماران مبتلا به کووید ۱۹ بوده است و در بیمارستان تمام گروههای سنی بستری شدهاند. در این میان بیشترین آمار را گروه سنی ۴۰ تا ۶۰ سال تشکیل میدهد.