امیرمحمد فرزادیمهر میگوید: در اصل، موسیقی، من را به شعر رساند. وقتی در موسیقی با آواز اساتید آشنا شدم، طبع شعرم گل کرد. از قبل زمینه و استعدادش را داشتم، اما موسیقی باعث شد که با حس و حال بیشتری دنبال سرودن شعر باشم.
فاروق تیموریان هنرمندی است که دستی هم بر آتش ورزشهای رزمی دارد و به همیندلیل خودش را « شاعر مبارز» معرفی میکند. «عشوههای قرن هفتم» کتاب شعر اوست که در سال۱۳۹۴ به چاپ رسیده است.
حسن ذوالفقاری وقت نوشتن کتاب درباره شهدا حس خاصی داشته است؛ «زمان تحقیق در پرونده شهدا، طوری با آنها حس نزدیکی میکردم که انگار سالها با آنها زندگی کردم و دارم درباره رفقای صمیمیام مینویسم.»
امير برزگر شاعر اهل نوغان شکل کوچههای بچگیاش را اینطور برای آدم ۶۰ سال بعد توضیح میدهد: درِ خانهها و عرض کوچهها تنگ و باریک ساخته میشد تا در صورت حمله مهاجمان سرعت عبور آنها را کاهش دهد.
حامد رحمانی حسینی ابتدا شعر نو و قصیده و مدتی ترانه میسرود، اما اینک با غزل سرنوشت شعری خود را دنبال میکند. یکی از آرزوهای بزرگ حامد این است که روزی در طرق «شب شعر» راه بیندازد.
اهلِ قلمِ مشهد قدیم هنوز هم قهوهخانه «داشآقا» را به خاطر دارند؛ کافهای که شبهای بلند تابستان و عصرهای سرد زمستان با یک فنجان قهوه و شنیدن چند بیت شعر از زبان رفیقی صمیمی پذیرایشان بود.
خوشنویسی داخل رواق صحن جمهوری اسلامی (به خط ثلث و کوفی) و کتیبههای «ربّنا» در حرم مطهر رضوی، سنگ یادبود مزار رودکی (تاجیکستان) هنر استاد انوشیروان فروغی است.