زهرا همتی همانطورکه مقابل ویترین یکی از مغازهها در خیابان احمدآباد به تماشا ایستاده بود، یکباره چشمش به مرد میانسالی افتاد که در چندقدمی او ناگهان نقش بر زمین شد.
از ۱۰ داوطلب حضور در دورههای غواصی سازمان آتشنشانی مشهد، فقط دو نفر تا مرحله مدرسی ادامه دادند که علی اخلاقیافضلی یکی از آن دو نفر بود.
بعد از گذشت دو ماه، بهسراغ دو خانواده رفتیم؛ یکی مستأجر و دیگری مالک. در کوچه سپاه ۶۹ مانند این دو خانواده کم نیستند. همه این خانوادهها پنجتکه لوازم اساسی منزل و وام ۹۵ میلیونتومانی را دریافت کردهاند، اما معتقدند نه پول کفاف مشکلاتشان را میدهد و نه لوازمی که دریافت کردهاند.
علی شعبانی میگوید: بنّایی بلد نیستم، اما میتوانستم ماشین همسایه را مجانی تعمیر کنم تا کمکی کرده باشم؛ بنابراین گفتم فردا صبح ماشینش را به تعمیرگاه بیاورد.
دو خانهای که فوتی داشته، همان شکلی است که بود؛ گل آلود و متروک. پدر و مادر بنیامین و مشکات در یک خانه سکونت داده شده اند و حاج آقای وارسته که همسرش را در سیل از دست داده است، در خانه دیگری.
خدیجه گلمکانی میگوید: همسرم که بچهها را از نورگیر بیرون آورد، آنها را به داخل خانه بردم. از ترس و سرمای آب لبهایشان کبود شده بود و میلرزیدند.
حجتالاسلاموالمسلمین داوودینژاد میگوید: یکی از مشکلات در مسیر کمکرسانی به سیلزدهها واضحنبودن درگاههای کمک است. اگر گروه جهادی مسجد محله فعال نبود، امکان کمک به سیلزدهها نبود.