منطقه ۱

منطقه ۱

قطب سلامت مشهد

نبض سلامت مردم مشهد در منطقه ۱ می‌تپد. فراوانی بیمارستان‌ها، درمانگاه‌ها، کلینیک‌های تخصصی و... این منطقه را نه‌تنها به قطب درمانی مشهد، که به قطب درمانی شرق کشور بدل کرده است. آوازه نام خوش پزشکان مشهدی، بسیاری از گردشگران سلامت را از کشور‌های عراق، آذربایجان، پاکستان، افغانستان و... واداشته است راهی این منطقه مشهد شوند. خانه‌های تاریخی داوودی در خیابان توحید، تفتی در کوچه قائم‌مقامی، بنی‌هاشمی در خیابان دانشگاه، مولوی در خیابان سناباد و همچنین دیوار ۳۰۰ ساله محله آبکوه از  ظرفیت‌های این منطقه است که نشان‌دهنده قدمت تاریخی آن نیز هست. ترافیک و کمبود جای پارک، از بزرگ‌ترین معضلات منطقه‌ای است که بسیاری از اداره‌های دولتی، مراکز تجاری، مراکز پژوهشی و بانک‌ها را در خود جا داده است. این منطقه همچنین کریدور مرکزی شهر محسوب می‌شود و محل تلاقی بسیاری از مناطق مشهد است. منطقه ۱ شهرداری مشهد سال ۱۳۶۳ شکل گرفته و در مساحت ۱۴۷۷ هکتاری آن ۱۶۷ هزار نفر زندگی می‌کنند.

هنرِ انتشار هنر
لازمه بقا در این حرفه علاقه قلبی و دلی است. به همین دلیل حس و حال کار مرمت بنای تاریخی توصیف‌شدنی نیست و تنها شاید بتوان گفت که پس از مرمت بنا و ایستاشدن دوباره یک بنای تاریخی حال خوب یک پزشک را پس از درمان بیمارش داری و حس می‌کنی که آن بنا با کار تو به بقای خود ادامه خواهد داد.
یادگار پزشک محرومان
خیابان دکتر شیخ از یک سمت به خیابان قرنی و از سمت دیگر به خیابان صاحب‌الزمان(عج) متصل می‌شود. نام این خیابان یاد پزشک نمونه، زنده‌یاد دکتر مرتضی شیخ را با خود به همراه دارد. پزشکی که خدمات و فداکاری‌هایش با گذشت سال‌ها فراموش نشده و نسل به نسل و زبان به زبان منتقل می‌شود.
قدم‌های بی‌حمایت
اگر قالبی نباشد کفش و کفاش هم بی‌معناست. در شرایطی که تأکید بر حمایت از تولید ملی است، ضرورت دارد اشتغال افرادی که در این کارگاه مشغول به کار هستند ادامه داشته باشد و این کار با حمایت دولت اتفاق می‌افتد. این گفته محمد احمدی‌مجیدی، کاسب محله سعدآباد است؛ فردی که از دوازده‌سالگی وارد حرفه قالب‌سازی کفش شده است و حال که در هفتادوپنجمین بهار زندگی‌اش به سر می‌برد با اشتغال‌زایی برای دیگران کارگاهش را پابرجا نگه داشته است.
پشت میز نیکوکاری
سال82 با پدر به مکه مشرف شدم. آن زمان تازه فارغ‌التحصیل شده بودم و در تاکسی تلفنی کار می‌کردم. در سفر حج به خانه خدا که رسیدیم پدرم گفت «سه آرزو کن تا برآورده شود.» اولین آرزوی من داشتن فرزند پسر بود، سلامتی پدر و مادر و خانواده دومین آرزویم بود و سومین خواسته‌ام داشتن شغلی آبرومند و پردرآمد بود. نذر کردم اگر آرزوهایم برآورده شود به نیازمندان کمک کنم. تازه از مکه برگشته بودیم که متوجه شدم همسرم، پسرم را باردار است. کمی بعد هم شغل خوبی پیدا کردم و از آن زمان به نیازمندان کمک می‌کنم.
تفرجگاه قدیم سازمان‌آبی‌ها
میان خیابان آسفالت بزرگی قرار داشت که البته ماشین‌رو نبود و دو طرف خیابان به سه قسمت تقسیم شد که در یک ردیف گل‌های شصت‌برگ، در ردیفی دیگر درخت‌های بیدمجنون و در یک ردیف هم درخت‌های چنار کاشته شد. بین ردیف‌ها نیز فاصله داشت که محل عبور بود و می‌توانستیم در آن قدم بزنیم. زمین‌های کشاورزی نیز آن زمان هنوز به چشم می‌خورد. بیدهای مجنون که درختان زیبایی بود دو ساله به سایه افتاد و درختان چنار هم ما را در سایه خود شریک می‌کردند.ن زمان‌ها شهری‌ها هم به آنجا می‌آمدند، فرشی پهن می‌کردند، روی آن می‌نشستند، تفریح کرده و دور هم خوش می‌گذراندند.
شروع کارآفرینی از کودکی
زمانی که کودکان از همسالان خود چیزی فرامی‌گیرند از آنجایی که با ادبیات هم آشنا هستند یادگیری عمیق شکل می‌گیرد و آن آموزه‌ها را هرگز از یاد نخواهند برد. ضمن اینکه کودکان بیشتر از آنکه به معلم خود در کلاس درس اهمیت بدهند به کناردستی خود توجه دارند. در این شیوه دو فضیلت اخلاقی مهم دوستی اجتماعی و مسئولیت‌پذیری نیز در فرد یادگیرنده به وجود می‌آید. همچنین بر پرورش ویژگی‌های فردی تأکید داریم...
پشت هم بودیم شاه رفت
هر زمان شاه و فرح به مشهد می‌آمدند دانش‌آموزان مدارس موظف بودند با لباس فرم و موهای مرتب و شانه کرده به استقبال آن‌ها بروند. با اینکه ما دوست نداشتیم در این مراسم حاضر باشیم اما اجبار بود. هربار پدر می‌آمد مدرسه و می‌گفت دخترها مریض هستند و نمی‌توانند به مراسم بیایند اما آن‌ها راضی نمی‌شدند. پدر می‌گفت حالا که مجبورید بروید اگر خوراکی به شما دادند آن را نخورید. یادم هست یکبار خوراکی کیم بود. آن زمان تازه بستنی و کیم آمده بود وقتی کیم را در دستم دیدم خیلی خوشحال شدم.