امیر خانی| ۵۰ سال تلاش برای اعتلای شمشیربازی، یعنی سالها تحمل کمبودها، سختیها و البته چشیدن شادمانی از موفقیت شاگردانی که با صبر و تلاش افتخارآفرینی کردهاند. ۵۰ سالکارکردن بدون چشمداشت مالی و به انتظار شنیدن تعریف و تمجید نبودن، یعنی میشود عاشق بود و کم نیاورد.
این میشود که اکنون شمشیربازی استان خراسان رضوی و حتی کشورمان، وامدار تلاشهای پیشکسوتان این رشته از جمله هممحلهای ماست. آنچه میخوانید حرفهای مردی خاکی و مهربان است که از تجربهها و دغدغههایش میگوید. کسیکه بیشک اخلاق پهلوانیاش خیلیها را مثل من مجذوب خود کرده است.
سید صادق اقتصادی متولد۱۳۲۲ است. ۱۲ ساله بوده که ورزش را با رشتۀ کشتی کج در مشهد آغاز میکند. بعد از گذشت چند ماه از ورودش به این رشته، وارد ورزش بوکس میشود و دو سال در این رشته تمرین میکند. سپس با خانواده به تهران کوچ میکنند.
آشناییاش با رشته شمشیربازی بعد از ورود به کلاسهای فدراسیون این رشته آغاز میشود. از همان سالهای اول که شاگردی مربی بزرگی همچون «آنیلو پاساریلو» بوده تا به امروز که ۷۰ سال دارد، همواره برای این رشته زحمت کشیده است.
سال ۱۳۴۲ که به استخدام ارتش درمیآید به مشهد بازمیگردد. شهری که همیشه دوستش داشته است. به گفته خودش: «در آن زمان، چهار یا پنج شهر در شمشیربازی مطرح بودند. در این میان، استان خراسان قطب شمشیربازی ایران بود. من با چند سرهنگ ارتش که اهل این ورزش بودند، آشنا شدم و با آنها در «ورزشگاه خراسان» که نبش چهارراه لشکر قرار داشت، تمریناتم را ادامه دادم.»
بعد از انقلاب، شمشیربازی و بوکس و شطرنج تعطیل شد. با پیگیریهای جمعی از ما شمشیربازهای قدیمی، در اواخر دهه ۶۰، دوباره شمشیربازی فعالیتش را آغاز کرد. بانی راهافتادن شمشیربازی بعد از انقلاب، معاون وقتِ تربیتبدنی استان خراسان، حاج محمد محور بود.
با کمک ایشان، بعد از انقلاب، اولین مدرسۀ شمشیربازی ایران را در مشهد تشکیل دادیم. مدرسه آنقدر موفق بود که از استانهای دیگر میآمدند، فیلم میگرفتند و در شهرهای خودشان از روی کار ما اجرا میکردند. دوباره تیم شمشیربازی خراسان به آوازۀ قدیمش برگشت.
از دهه ۴۰ که شمشیربازی میکردم تا همین الان، بازیکنان خراسان همواره در تیم ملی حضور داشتهاند، بهعنوان مثال هر رشتهای از طرف فدراسیون ورزشی خود، سفیر ورزشی دارد و بانی سمینارها و گردهماییهای ورزشی در آن رشته است. شمشیربازی در ایران یک سفیر دارد و آن هم علی یعقوبیان از استان خراسان است.
سال ۱۳۴۸ در مسابقات نیروهای ارتش کشور رتبۀ اول را به دست آوردم. در سال ۱۳۵۰ و ۱۳۵۳ نیز در مسابقات کشوری دوم شدم و عضو تیم ملی هم بودم، اما مربیگری من در سال ۱۳۵۲ درحالیکه همزمان بازی هم میکردم، آغاز شد.
کمیتۀ جهانی شمشیربازی، کلاسی را با مدرسان بینالمللی در تهران تشکیل داد که در آن شرکت کردم و مدرک مربیگری نیز گرفتم. از آن زمان تاکنون همیشه مشغول آموزش شمشیربازی بودم. در سال۱۹۹۴ دورۀ داوری را در آلمان گذراندم.
علاوه بر فعالیتهایم در هیئت شمشیربازی استان خراسان- که تا همین الان هم ادامه دارد - در سال ۱۹۹۶ مربیگری تیم ملی در جام خزر را بر عهده داشتم. در سال۱۹۹۹ مربی تیم ملی بزرگسالان در مسابقات ارمنستان بودم. سال ۲۰۰۳ مربی تیم جوانان و نوجوانان در مسابقات جهانی ایتالیا و سال۲۰۰۶ مربی جوانان و نوجوانان در مسابقات آسیایی کویت بودم.
مربیگری تیم ملی در جام خزر و مسابقات جهانی ارمنستان، ایتالیا و کویت از جمله سوابق سیدصادق اقتصادی است
به جرئت میگویم محال است چند جلسه در شمشیربازی تمرین کنید و به آن علاقهمند نشوید. شمشیربازی تجزیه و تحلیل زیادی لازم دارد. علاوه بر اینکه مانند ورزشهای رزمی قدرت و سرعت میخواهد، هوش بالایی میطلبد. درواقع یک نوع شطرنج بدنی است.
در شمشیربازی حس ششم خیلی اهمیت دارد تا بتوانی پیشبینی کنی حریفت میخواهد چه حرکتی انجام دهد؛ برای همین فعالیتهای ذهنی است که عموماً کسانیکه ریاضی بهتری دارند، موفقترند.
درحالیکه در اسلام و ایران، بر شمشیربازی بسیار تأکید شده متأسفانه این رشته ناشناخته مانده است. شمشیربازی چند هزار سال قدمت دارد. اگر رسانههای ما کمی بیشتر بر رشته شمشیربازی تمرکز کنند، خواهند دید که این رشته برای کشور مدالآور میشود.
اگر هر ماه فقط دو جلسه در تلویزیون شمشیربازی نشان دهند، مردم علاقهمند میشوند و به تماشای شمشیربازی مینشینند، اما متأسفانه دید مردم به این رشته درست نیست. هنوز هم عدهای تیغه شمشیربازی را همجنس سیخ کباب میدانند، درحالیکه از آلیاژ خاصی ساخته میشود و حدود ۳۰۰هزار تومان قیمت دارد.
مادران فکر میکنند برای فرزندانشان خطر جانی دارد و شمشیر آسیب بدنی به آنها وارد میکند درحالیکه اصلاً اینطور نیست. عدهای میپرسند آن طنابی که پشت سرتان بستهاید چیست؟
نمیدانند آن یک کابل برق است و ولتاژی ضعیف در آن جریان دارد. دلیلش نیز این است که ضربهها به وسیـله دستگـاه الکتـرونیکـی ثبـت میشـوند. این آشنایی اولیه نیاز به کار رسانهای دارد.
در قدیم، ورزش شمشیربازی بهصورت خانوادگی و فامیلی پیگیری میشد و به همین روش هم گسترش پیدا میکرد. اساتید من در تهران اینگونه ورزش میکردند. با توجه به قدرت فیزیکی و توانایی جسمی آقایان، خانمها در تمرین با مردانِ خانواده خود، مهارتهایشان بیشتر پرورش مییافت. من نیز چنین آموزشهایی را به فرزندانم آموختهام و در حال حاضر دختر و پسرم با شمشیربازی آشنایی کامل دارند.
من ادعایی ندارم و بهعنوان مربی این رشته، فقط زکات عمرم را دادهام. بزرگترین موهبتی که شمشیربازی به من داده، این است که الان ۷۰ سال دارم، اما سالم در کنار شما نشستهام و با هم حرف میزنیم. این را از برکت دعای والدین و شاگردانم به دست آوردهام.
الان بعضی از شاگردان قدیمیام روز پدر برایم هدیه میآورند. با اینکه بر آنها سخت میگرفتم و میگیرم، اگر یک دقیقه تأخیر کنند، در تمرین شرکت نمیکنند و هر ترم باید کارنامهشان را برایم بیاورند. اگر درسشان افت کرده باشد، آنها را از تمرین محروم میکنم. آنها ناراحت میشوند، اما با گذشت زمان میفهمند همه اینها برای خودشان بوده است.
یک بار مسئولان شهرداری از من خواستند رزومۀ کاریام را به آنها ارائه بدهم. بعد هم من و چند پیشکسوت دیگر را به یک مهمانی دعوت کردند. آنجا به مسئولان شهرداری گفتم من و همه مربیان این رشته حاضریم خانوادهها را با امکانات رایگان آموزش بدهیم، اما جدی نگرفتند و پای کار نیامدند.
فقط ناهاری دادند و همه چیز تمام شد. در هیئت شمشیربازی خراسان رضوی اعلام کردیم مربیان مدارس میتوانند بیایند و آموزش ببینند تا گواهی رسمی مربیگری به آنها بدهیم، اما آموزش و پرورش با ما همکاری نکرد.
شمشیربازی مثل اسبسواری ورزش گرانی است؛ یک شمشیرباز وقتیکه روی پیست میرود، حدود ۵/۱ تا ۲ میلیون تومان وسیله همراهش دارد. با این وجود، هیئت شمشیربازی استان خراسان تلاشش را میکند که اقشار مختلف بتوانند در این رشته فعالیت کنند.
ما در این هیئت، تیغهها را تا زمانیکه به تیم ملی راه پیدا نکنند، به صورت رایگان در اختیار افراد میگذاریم. اگر هم در اتفاقی بشکند، نصف خسارت را خودمان تقبل میکنیم.
با تمام گرانیهای این رشته، هیئت ورزشی ما فقط سالی ۲۰ تا ۲۵میلیون تومان بودجه دارد! ما در هیئت شمشیربازی خراسان رضوی با این وضع مالی ضعیفمان، افراد توانمندی برای تیم ملی تربیت کردهایم. چه اشکالی دارد کمی بیشتر به این رشته توجه شود؟
سه سال است که ساکن فلاحی هستم. همسایهها به خوبی من را میشناسند. عدهای از اهالی محل هم بهواسطه مصاحبههایی که در صداوسیمای استانی داشتهام، تقریباً با من آشنا شدهاند. آنها واقعاً با من مهرباناند. بهاعتقاد من ورزشکار باید الگوی اخلاقی و مظهر افتادگی باشد. اخلاق که درست باشد، در هر کسوتی که باشی، در بین دیگران محترم خواهی بود.
* این گزارش چهارشنبه، ۱۰ مهر ۹۲ در شماره ۷۳ شهرآرامحله منطقه ۱۰ چاپ شده است.