کد خبر: ۸۱۰۶
۱۴ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۱:۰۰
تراشکاران بولوار توس از اجناس چینی گلایه‌مندند

تراشکاران بولوار توس از اجناس چینی گلایه‌مندند

رضا ستاری و علی منظری‌خواه، در حرفه تراشکاری کار می‌کنند، آن‌ها سال‌ها است که در راسته بولوار توس فعالیت دارند، با اینکه این روز‌ها به واسطه اجناس چینی کار و بارشان کساد است.

راسته بولوار توس و حاشیه کوچه‌های زوج آن را که زیر پا بگذاری، با مغازه‌های تراشکاری روبه‌رو می‌شوی؛ کارگاه‌هایی که وقتی از کنارشان می‌گذری، کافی است سرکی به داخل آن‌ها بکشی تا مردانی را ببینی که با لباس‌های کار و دستانی تولیدگر، پشت دستگاه‌ها مشغول کار هستند.

نیازی به گوشزد دیگران نداری تا بفهمی این کارگاه‌های کوچک، گوشه‌ای از چرخ صنعت این شهر و مملکت را می‌گردانند. درحقیقت دنباله کار آنان را که در تولید و تعمیرِ قطعات صنعتی بگیری، به کارخانجاتی می‌رسی که محصولات مختلفی را تولید می‌کنند.

برهمین اساس، می‌توان گفت کاری که این تراشکاران در صنایع کوچک خود انجام می‌دهند و هزینه‌ای که صرف انجام کار خود می‌کنند، بر قیمت تمام‌شده محصولات کارخانجات و درنهایت بر اقتصاد خانواده‌ها تاثیر می‌گذارد.  

۲۱ مرداد که روز حمایت از صنایع کوچک نام‌گذاری شده، بهانه شهرآرامحله برای صحبت با دو نفر از صاحبان کارگاه تراشکاری در محله خاتم‌الانبیا (ص) شد. حرف‌های رضا ستاری و علی منظری‌خواه، تنها گوشه کوچکی از مسائل مختلف در حرفه تراشکاری است که صاحبان این شغل با آن روبه‌رو هستند.

 

در این شغل، امکان بروز خلاقیت‌های زیادی وجود دارد

علی منظری‌خواه، صاحب یکی از کارگاه‌های تراشکاری است که به همراه برادرش و دو کارگر دیگر، به‌عنوان صنعتگران این شهر، در منطقه‌۱۰ مشغول فعالیت هستند. او که ۳۶‌سال دارد، ۲۳‌سال قبل وارد این حرفه شده است. خودش می‌گوید: «از سال‌۷۲ کار تراشکاری را با شاگردی شروع کردم و سال‌۷۷، با همراهی برادرم توانستیم کارگاه مستقلی برای خودمان باز کنیم.»

او که مدرک تحصیلی‌اش دیپلم علوم‌تجربی است، درباره دلیل انتخاب این شغل می‌گوید: «تراشکاری هم شغلی آبرومند است و هم در چرخه صنعت قرار می‌گیرد. در این شغل، امکان بروز خلاقیت‌های زیادی وجود دارد و همین باعث می‌شود این حرفه لذت‌بخش باشد.»

به گفته منظری‌خواه، این حرفه دامنه وسیعی دارد و اگر تراشکار، ذهن خلاقی داشته باشد، می‌تواند در این حرفه خیلی رشد کند؛ «ما پیوسته در حال تولید و خلق هستیم؛ به‌عنوان مثال برای تولید یکی از قطعاتی که به کارگاه ما سفارش داده شده بود، نشستیم فکر کردیم و توانستیم با استفاده از پاره‌ای ابزار‌های اندازه‌گیری، هزینه و زمان تولید را درحد یک‌دهم کاهش دهیم.»  

 

تراشکاران راسته بولوار توس از اجناس چینی گلایه‌مند هستند

 

طرح‌های جدیدی که به آن دست می‌یابیم، از محدوده کارگاهمان فراتر نمی‌رود

این صنعتگر جوان درباره حمایت‌های مسئولان و دولت از حرفه خود می‌گوید: «واقعیت این است که حرف‌های زیادی زده می‌شود، اما در حد شعار باقی می‌ماند. برای ثبت کار‌های جدیدی که صاحبان حرفه ما دست به خلق آن می‎زنند، باید مرحله‌ای خیلی طولانی طی شود و مشکلات زیادی بر سر راه قرار می‌گیرد که فرد را از ادامه کار بازمی‌دارد.

چند نفر از دوستان خودم بوده‌اند که اختراعات مهمی داشته و می‌توانسته‌اند تحول خوبی در صنعت کشور ایجاد کنند، اما اختراع خود را در خارج کشور به ثبت رسانده‌اند و دعوت‌نامه دانشگاه هم گرفته‌اند. خلاقیت‌هایی که ما در اینجا به آن‌ها دست می‌یابیم، از محدوده کارگاه خودمان فراتر نمی‌رود.»

واقعیت این است که حرف‌های زیادی زده می‌شود که در حد شعار باقی می‌ماند

 

رقابت با اجناس وارداتی، کار ما را در تولید مشکل کرده است

منظری‌خواه که خودش تابه‌حال به چند طرح جدید دست پیدا کرده، اما میل و رغبتی برای ثبت آن نداشته است، در این‌باره توضیح می‌دهد: «در کشور ما متاسفانه قانون کپی‌رایت آزاد است و ازآنجا‌که افراد زیادی هستند که به‌دنبال لقمه آماده می‌گردند، به‌راحتی طرح بقیه را برای خود برمی‌دارند؛ به‌همین دلیل اگر زمانی قصد داشته باشیم دست به نمونه‌سازی طرح خود بزنیم، در درجه اول باید با کسانی وارد کار شویم که به آنان اعتماد کامل داریم.»

او با بیان اینکه در چند سال گذشته قصد داشته است دست به تولید یک اسباب‌بازی با طرحی جدید بزند، می‌گوید: «دو سال پیش، تیرکمانی را طراحی کردم که قرار بود روی آن آرم پلیس نوپو را بزنم.

می‌دانستم طرح من باید با اسباب‌بازی‌هایی که آرم بت‌من را دارند و بچه‌ها خیلی از آن‌ها استقبال می‌کنند، رقابت کند و این کار خیلی سختی بود، با این حال تمام تعطیلات عید نوروزم را صرف فکر کردن درباره این طرح کردم تا راه‌هایی پیدا کنم که این اسباب‌بازی را جذاب کند.

قصدم فرهنگ‌سازی بود و به‌دنبال این بودم تا آن تیرکمان را به تولید انبوه برسانم. بعد از برآورد هزینه‌ها به این نتیجه رسیدم که تولید آن مقرون‌به‌صرفه نیست. دلیلش هم کالا‌های زیادی است که از کشور چین وارد می‌شود و قیمت‌های ارزان‌تری هم دارد.

با وجود آن، نمونه طراحی‌شده را به بازار بردم و، چون سرمایه‌گذاران زیادی هستند که متاسفانه با اطلاع از طرح تو، آن را به نام خود ثبت می‌کنند، به‌دنبال افراد معتمد گشتم. وقتی آن‌ها را پیدا کردم و پای برآورد هزینه‌ها و حساب‌وکتاب نشستیم، به این نتیجه قطعی رسیدیم که حتی اگر دست به تولید انبوه هم بزنیم، باز مقرون‌به‌صرفه نیست؛ به همین دلیل از عملی کردن طرحم، دست کشیدم.

 

تکنولوژی کشور چین، خیلی از ما جلوتر است

منظری‌خواه درباره واردات قطعات و قالب‌های چینی در مقایسه با ایران می‌گوید: «چند سال گذشته، قرار بود ما قالبی را برای کارخانجات بزنیم که فقط حدود ۶ میلیون تومان فولاد می‌برد و ما قیمت تمام‌شده آن را برای استفاده در بازه زمانی پنج ماهه، ۱۰‌میلیون تعیین کرده بودیم.

بعد که همین قالب از بازار چین وارد شد، گرچه فولادش مثل فولاد ما نبود، چون قیمت آن ۲.۵ میلیون تومان بود و نیز به‌خاطر سرعت عمل و تکنولوژی پیشرفته‌ای که در ساخت قالب داشتند، برای تولیدکننده ما به‌صرفه‌تر بود که از محصول وارداتی استفاده کند؛ به همین دلیل ما مدتی است که قالب نمی‌زنیم.

چون گذشته از اینکه قیمت قالب‌های چینی برای تولیدکننده داخلی خیلی ارزان‌تر است، آن‌ها سرعت عمل بیشتری هم دارند. درواقع ما برای تولید یک قالب جدید، باید وقت بگذاریم و در ابتدا آن را به‌صورت دستی طراحی کنیم و بعد آن را روی سیستم بیاوریم که این کار ممکن است چند روز طول بکشد، اما کشور چین به خاطر اینکه از نظر تکنولوژی خیلی از ما جلوتر است، همان قالب را در زمان بسیار کوتاه‌تری می‌زند.»

 

طی کردن کار‌های اداری، تبدیل به یکی از دغدغه‌های بزرگ ما شده است 

این تراشکار محله خاتم‌الانبیا (ص)، درباره دغدغه‌ها و مشکلاتی که او و بقیه همکارنش، در این حرفه با آن‌ها دست‌وپنجه نرم می‌کنند، می‌گوید: «در دهه اخیر هیچ حمایتی از صنایع کوچک نشده است.

الان روی قبض برق کارگاه ما نوشته شده که شما مشترک پرمصرف هستید؛ درحالی‌که برای یک صنعتگر که چرخ تولید این کشور را می‌چرخاند، این حرف معنایی ندارد، این درحالی است که ما در زمان اوج مصرف برق، دستگاه‌هایمان را خاموش می‌کنیم و از دستگاه سی‌ان‌سی هم، بیشتر در زمان شب استفاده می‌کنیم.

از دیگر مشکلات ما، پرداخت مالیات است. وقتی بازرس دارایی برای بازدید می‌آید، لیست اموال و دستگاه‌های ما را برمی‌دارد تا مالیات آن‌ها را بدهیم، درصورتی‌که بعضی از این دستگاه‌ها استفاده نمی‌شوند و خوابیده‌اند.

من مخالف مصرف بهینه برق و پرداخت مالیات نیستم، بلکه حرفم این است که این مسائل نباید به حدی برسد که برای ما تبدیل به دغدغه شود. درحال‌حاضر یکی از برادران من، فقط کار‌های اداری اداره برق و دارایی و شهرداری و بهداشت را انجام می‌دهد؛ چون مرتب در حال طی کردن پروسه‌ای طولانی در یکی از این ادارات هستیم.»

 

برادرم را بر سر این کار از دست دادم

صنعتگر محله خاتم‌الانبیا (ص) که به کار خود علاقه زیادی دارد، به نقش خلاقیت در این حرفه اشاره می‌کند و با بیان اینکه مراحلی که برای ساخت یک قالب باید طی شود، همانند به‌دنیاآمدن بچه است، می‌گوید: «باید چندماه روی آن کار کنی و وقتی مراحل آن تمام می‌شود، دقیقا مثل لذت به‌دنیا آمدن نوزاد است.»

منظری‌خواه که یکی از برادرانش را سال ۸۳ هنگام کار در همین کارگاه از دست داده، درباره خطرات این حرفه می‌گوید: «سروکار ما با آهن است که جسمی سنگین و برنده و سخت است. دستگاه‌ها نیز هوشمند نیستند؛ به همین دلیل احتمال وقوع حادثه و بروز خطر در حرفه ما زیاد است و باید تمام نکات ایمنی را رعایت کنیم؛ مثلا در اثر رعایت نکردن کوچک‌ترین مسئله‌ای، ممکن است ذره کوچکی از آهن وارد چشم شود و آن را پاره کند.

خود من یکی از برادرانم را که اتفاقا خیلی هم فنی بود، بر سر این کار از دست دادم. درواقع جرثقیل شکست و به‌خاطر آسیبی که به برادرم وارد شد، او فوت کرد. الان افراد زیادی در این حرفه هستند که انگشت ندارند، یا بعضی دستشان قطع شده است.»

دستگاه‌های تراش ما هوشمند نیستند؛ به همین دلیل احتمال وقوع حادثه و بروز خطر در حرفه ما زیاد است

 

شغلم را دوست دارم، چون به‌نوعی خالق هستم

سروکار داشتن با گازوئیل و اسیدها، استنشاق هوای آلوده ناشی از گاز‌های سمی و تاثیر آن بر بینایی و شنوایی، از دیگر سختی‌های  تراشکاری است که تراشکار جوان محله ما به آن اشاره می‌کند، با این حال او به کارش علاقه زیادی دارد و درباره این موضوع می‌گوید: «شغلم را دوست دارم؛ چون به‌نوعی آفریننده هستم و چیزی را تولید می‎کنم.

من پول بازو و فکرم را می‌خورم و خدا را شکر می‌کنم که لقمه حلال درمی‌آورم و سر کسی را کلاه نمی‌گذارم. این برای من یک ارزش و داشته است؛ هرچند این حرفه از نظر درآمدی، اوضاع چندان مناسبی ندارد و به قول معروف، آواز دهل شنیدن از دور خوش است.»

 

شغل ما باید سامان‌دهی شود

او که یکی از کارگران کارگاهش در زمینه همین شغل، تحصیلات دانشگاهی دارد، به لزوم داشتن اطلاعات و مهارت برای موفقیت در این حرفه اشاره می‌کند و می‌گوید: «معمولا کسانی که در رشته تراشکاری تحصیلات دانشگاهی دارند، فکر می‌کنند نباید کارآموزی کنند و تجربه به‌دست آورند. خیلی از کارآموزانی هم که وارد کارگاه‌های ما می‌شوند، هیچ میل و رغبتی برای کار کردن نشان نمی‌دهند، در‌حالی‌که اطلاعات و تجربه باید در کنار هم باشد.»

سامان‌دهی شغل تراشکاری به‌عنوان یکی از مشاغل مزاحم شهری، صحبت پایانی منظری‌خواه است؛ «ما از چند سال پیش از طریق اتحادیه، برای گرفتن زمین در شهرک صنعتی توس اقدام کرده‌ایم و آن‌طور که شنیده‌ایم، قرار است تا چند سال دیگر همه تراشکاران از این محدوده به آنجا منتقل شوند که می‌تواند در سامان‌دهی این شغل و دوری از فضای شهری، اقدام مناسبی باشد.»

 

بعد از بازنشستگی، به اولین محل کارم برگشتم

رضا ستاری، دیگر استاد تراشکار محله خاتم‌الانبیا (ص)، از قدیمی‌های این حرفه و محله به حساب می‌آید. او که ۴۹‌سال دارد، از سال‌۶۰ و در پانزده سالگی، شاگردی در این حرفه را آغاز کرده و تا هفت سال بعد در همین کارگاه فعلی به کارآموزی و کسب تجربه ادامه داده است.

بعد از آن، جذب کار در شرکت‌های خصوصی شده و درنهایت با ۲۵ سال سابقه کار، بازنشسته شده است. ستاری که با شروع کار، تحصیلاتش را در مقطع اول دبیرستان رها می‌کند، بعد از ورود به شرکت، دوباره در هنرستان کارودانش ادامه تحصیل می‌دهد و مدرک دیپلم خود را می‌گیرد.

او بعد از بازنشستگی، دوباره به‌سراغ کارگاه قدیمی که سال‌ها پیش در آن شاگردی می‌کرده، می‌آید و، چون صاحبکار این کارگاه نیز بازنشسته شده و توانایی کار کردن نداشته، به او پیشنهاد می‌شود که اداره این مکان را به‌عهده بگیرد. او هم قبول می‌کند و حالا با یک شاگرد، در کارگاهی به مساحت ۱۸۰‌متر مشغول فعالیت است.  

 

الان فقط یک شاگرد دارم، درحالی که در گذشته در این کارگاه، ۱۰‌شاگرد کار می‌کردند

وقتی قرار است درباره گذشته محله خاتم‌الانبیا (ص) و نیز حرفه خود صحبت کند، به کم بودن تعداد کارگاه‌ها در دهه‌۶۰ اشاره کرده و می‌گوید: «از میدان فردوسی تا کال زرکش را که حساب کنی، تعداد کارگاه‌ها به اندازه انگشتان دست هم نمی‌رسید، درحالی‌که الان فقط بین دو کوچه بالا و پایین این کارگاه، دست‌کم ۳۰‌مغازه تراشکاری وجود دارد.»

ستاری به بازار راکد شغلش اشاره می‌کند و می‌گوید: «در قدیم حدود ۸ تا ۱۰‌نفر در همین کارگاه کار می‌کردند، در‌صورتی‌که من الان فقط یک شاگرد دارم. دلیلش وضعیت اقتصادی نامناسب جامعه در دهه اخیر و اجناس بنجلی است که از چین وارد می‌شود.

من زمانی که در شرکت کار می‌کردم، قرار بود قالبی را بزنیم که مواد اولیه آن را باید از کارخانه ذوب‌آهن اصفهان تهیه می‌کردیم و فقط قیمت این مواد اولیه، از قیمت تمام‌شده همین جنس که از چین وارد می‌شد، بیشتر بود و به همین دلیل، تولید آن اصلا مقرون‌به‌صرفه نبود.»

 

تراشکاران راسته بولوار توس از اجناس چینی گلایه‌مند هستند

 

بعد از ۳۰ سال کار می‌گویم چیزی بلد نیستم

او درباره ماهیت شغلش می‌گوید: «تراشکاری به شغل پزشکی می‌ماند که بعد از گرفتن مدرک عمومی، تخصص‌های مختلفی دارد. دامنه حرفه ما هم خیلی گسترده است. گاهی بقیه به من می‌گویند شما با بیش از ۳۰‌سال سابقه کار، دیگر برای خودت اوستایی هستی، اما من می‌گویم هنوز هیچی بلد نیستم. به نظر من اگر کسی در رشته تراشکاری ادعا کند که استاد شده، چیزی از این شغل نفهمیده است.»

نوسازی و بازسازی قطعات مختلف کارخانه‌ها، بیشترین کاری است که در کارگاه ستاری انجام می‌شود. او با بیان اینکه امکان بروز خلاقیت در حرفه ما زیاد است، دراین‌باره می‌گوید: «بار‌ها اتفاق افتاده که نمونه قطعات خارجی را برای نوسازی پیش ما آورده‌اند و ما به صورت ابتکاری و خلاقانه، نمونه‌ای ساخته‌ایم که از قطعه خارجی آن هم بهتر بوده است، اما این کارِ ما را فقط مشتری می‌بیند و نهادی که بخواهد از ما در این زمینه حمایت کند، وجود ندارد.

درحال‌حاضر افراد کاربلد و خلاق زیادی در این حرفه هستند که ایده‌های خود را برای کارخانه‌ها اجرا می‌کنند و قطعاتی می‌سازند که از نمونه فابریک آن بهتر است؛ البته ناگفته نماند که ما از نظر تکنولوژی از کشور‌های خارجی، خیلی عقب‌تر هستیم و قطعات خارجی که برای نوسازی یا بازسازی برای ما می‌آورند، مربوط به دستگاه‌های قدیمی خارجی است.»

 

صنف تراشکاران هیچ حمایتی از ما نمی‌کند

این صنعتگر با بیان اینکه کارآموزان فنی‌وحرفه‌ای بعد از گذراندن دوره آموزشی، فکر می‌کنند دیگر کار را تمام‌وکمال بلد هستند، عنوان می‌کند: «این در حالی است که کسب تجربه بسیار مهم است و بی‌شک کسی نمی‌تواند سابقه سی‌ساله ما را با گذراندن یک دوره آموزشی شش‌ماهه به دست آورد.»

ستاری درباره صنف تراشکاران و ریخته‌گران می‌گوید: «تا یک دهه قبل، حمایت‌هایی از طرف صنف صورت می‌گرفت؛ مثلا به ما   ماشین‌آلات یا مواد اولیه‌ای به قیمت دولتی می‌دادند، اما الان هیچ خدماتی به مشاغل ما داده نمی‌شود و فقط سالانه حق عضویت خود را پرداخت می‌کنیم.»

 

اجناس وارداتی، یک‌بارمصرف هستند

کارگاه ستاری از کارگاه‌هایی است که دستگاه سی‌ان‌سی ندارد و به همان شیوه‌های گذشته اداره می‌شود. خودش درباره تفاوت دستگاه‌های قدیم و دستگاه سی‌ان‌سی می‌گوید: «دستگاه‌های سی‌ان‌سی که قیمت بیشتری هم دارند، کامپیوتری هستند و طبق برنامه‌نویسی که برای آنان می‌شود، می‌توانند یک قطعه را با سرعت و دقت بیشتری بسازند.

درواقع در این دستگاه‌ها کار دست کمتر شده و استفاده از آن‌ها در تولید انبوه خیلی مفید است، با وجود این نمی‌توان کاربرد دستگاه‌های قدیمی را هم نادیده گرفت؛ چون هنوز کار‌هایی هست که فقط با این دستگاه‌ها انجام می‌شود.»

 او درباره حمایت دولت از حرفه تراشکاری به‌عنوان یک صنعت کوچک می‌گوید: «اگر مسئولان می‌خواهند این صنعت از بین نرود، باید جلوی واردات اجناس چینی را بگیرند. متاسفانه بسیاری از اجناس واردشده از چین، کیفیت نامطلوبی دارند و یک‌بارمصرف هستند؛ به‌طوری‌که بعد از اینکه خراب می‌شوند، دیگر قابلیت تعمیر و بازسازی ندارند.

در این بین سوءاستفاده‌هایی هم انجام می‌شود؛ مثلا من خودم کسی را می‌شناختم که گیربکس از کشور خارجی وارد می‌کرد، پوسته گیربکس را منهدم می‌کرد و پوسته خودش را روی جنس می‌کشید تا بگوید این تولید من است. ما از مسئولان تقاضا می‌کنیم دست‌کم اگر می‌خواهند جنس وارداتی داخل کشور بیاورند، اجناس خوب و باکیفیت را وارد کنند نه اجناس مانده و بنجل را.»

* این گزارش چهارشنبه، ۲۱ مرداد ۹۴ در شماره ۱۵۹ شهرآرامحله منطقه ۱۰ چاپ شده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44