در یک روز گرم تابستانی درحالی وارد حیاط خانهاش میشوم که ساختمان قدیمی و گلدانهای آویزان از روی تراس خودنمایی میکند. فضای یک کارگاه قدیمی، اما پر از حسوحال در گوشه حیاط تو را به درون میخواند. وارد میشوم و ترکیب متفاوتی از آثار یکی از استادان برجسته نقاشی و هنرهای تجسمی مشهد را میبینم.
درمیان طرحهای معماری از بناهای تاریخی شهر و کاشیکاریهای دور تابلوها، تابلوهایی را میبینم که من را به آن طرف تاریخ میبرند. جنگ تحمیلی ایران و عراق، زلزله طبس و تابلویی با مضمون رنگ سرخ شهادت که چه خوب همه چیز را به تصویر کشیده و گویاست.
کنار دست استاد و پای تابلویی مینشینم که استاد در فراق همسر درگذشتهاش حمیده شهرستانی که او نیز کارنامه هنری درخشانی در دوران زندگیاش داشته است، از چهره او به تصویر کشیده است. استاد مهران صدرالسادات، یکی از متخصصان عرصه هنر شهر مشهد.
او کسی است که توانسته در هنر نقاشی به شیوههایی فردی و صاحبسبک دست یابد و متاثر از رویدادهای اجتماعی و زندگی مردم با بدایع تصویری، خالصترین احساسات هنری خود را به تصویر بکشد. استاد بزرگ در کارگاه کوچک، اما باصفایش پذیرای ما میشود و به روایت زندگی و خاطرات خود میپردازد.
مهران صدرالسادات فرزند حبیبا... متولد دوم اردیبهشت۱۳۲۹ قوچان است و دو خواهر و یک برادر دارد. تا ۱۵ سالگی در همین شهر میماند. تحصیلات ابتدایی و دبیرستان را در همان شهر گذرانده و از دبیرستان امیرکبیر قوچان در رشته طبیعی (قدیم) دیپلم میگیرد.
بعد از آن به همراه خانواده خود به محله سناباد مشهد مهاجرت میکند. در سال۱۳۵۲ برای ادامه تحصیل در رشته نقاشی راهی کشور ایتالیا شده و بعد از پنجسال تحصیل در سال۱۳۵۶ از دانشکده هنرهای زیبای رم (ایتالیا) فارغالتحصیل میشود.
قبل از رفتن به ایتالیا، بهعنوان سپاهیدانش به مدت دو سال در یکی از روستاهای ساوجبلاغ کرج معلمی میکند و پس از پایان دوره سربازی با حمایت مالی پدرش به ایتالیا میرود. او باوجود اینکه میتوانست در رشتههای مهندسی و پزشکی بدون کنکور تحصیل کند، بهدلیل علاقهای که به نقاشی داشت، رشته هنر و نقاشی را انتخاب کرد. درواقع قصد او از مسافرت به ایتالیا آشنایی با مشاهیر هنر و آثار هنرمندان بزرگ بود.
استاد صدرالسادات از خاطرات روزهای تحصیلش در ایتالیا میگوید: زمانی که از دانشگاه هنر «رم» در رشته نقاشی فارغالتحصیل شدم، در مدت پنج سال اقامت خود در ایتالیا و مسافرت به دیگر کشورهای اروپایی با آثار بسیار ارزشمند هنری از ادوار مختلف تاریخی آشنا شدم و از موزهها و آثار هنرمندان بازدید کردم و خوشبختانه توانستم تجارب هنری محیطهای مختلف را مطالعه و بررسی کنم.
پس از طی این دوره، در مقوله اجرایی، هنر معاصر محیط غرب نمیتوانست چیز تازهای به من بیاموزد و موضوعات محیطی و فرهنگی آنجا روح مرا سیراب نمیکرد. به این ترتیب به ایران برگشتم. معتقدم از راه دور نمیتوان ایران را در قالب تابلو به تصویر کشید؛ بلکه باید در خود محیط بود و از نزدیک الهام و تاثیرات هنری را از نزدیک لمس کرد.
او در هنر نقاشی به شیوههای فردی و مستقلی دست یافته و درمیان رویدادهای اجتماعی با بدایع تصویری، خالصترین احساسات هنری خود را به تصویر میکشد. شیوههای اجرایی او در هنر هرچندگاه تغییر میکند و، چون نمیخواهد کارهایش تکراری و فاقد خلاقیت و ابتکار هنری باشد، هر زمان به سبک و شیوهای مستقل و جدید روی میآورد. او به هنرهای جهانی میاندیشد و پیشرو و همسو با تحولات هنری معاصر تلاش میکند.
استاد نقاشی و هنرهای تجسمی شهر مشهد ادامه میدهد: شیوههای اجرایی کار من متفاوت است. بخشی مرتبط با رویدادهای اجتماعی و تحولات انقلاب اسلامی بود یعنی گذر از مراحل زندگی در جنگ تحمیلی و رسیدن به نوعی اعتزال و برگشت به طبیعت.
من تلاش بسیاری برای رسیدن به بدایع تصویری و رسیدن به فرمهای (قالبهای) ناب هنری با طراحیهای زیاد انجام دادم و سرانجام به شیوهای خاص بدون اقتباس، تاثیر یا تقلید از آثار دیگران رسیدم.
آخرین رویکرد کارهای هنری من با حضور همسرم بهعنوان همراه و شریک زندگی، همدلی و همفکری با او بود که منجر به خلق آثاری شد که بهوضوح در آثارم تجلی یافت.
در شرق دور معتقدند وقتی راستی، کاستی گیرد و بیعدالتی بر جهان حاکم شود، خداوند از روی مرحمت در قالب انسان به یاری آدمها میآید و نقش همیاری و هدایتگری انسان را بر عهده میگیرد. به واقع وجود زن من در حکم همین پدیده (آواتار) بود که در نقاشیهای من متجلی و نمایان شد.
او پدر سه دختر و یک پسر است که همه آنها راههای موفقیت را یکی پس از دیگری سپری کردهاند یا درحال سپری کردن هستند. پسرش نیز در سوئیس به سر میبرد و همانند پدر تحصیلات خود را در رشته نقاشی ادامه میدهد.
وی تجاربی از بازدید موزهها، نمایشگاهها و آشنایی با محیطهای مختلف فرهنگی هنری به دست آورده و نمایشگاههایی در شهرهای باری و رم ایتالیا و بازل سوئیس برگزار کرده است.
در بازگشت به ایران، تجربههای مفید خود را در راه آموزش هنر به کار گرفته است. علاوهبراین به کارهای تدریس، پژوهش هنر، نوشتن مقالات هنری و انجام امور فرهنگی و هنری پرداخته و نمایشگاههایی از کارهای خود در مشهد، تهران مرو و عشقآباد و نمایشگاههای بسیاری از هنرجویان تحت تعلیم خود در مشهد، اصفهان، تبریز، بندر انزلی و تهران برگزار کرده است.
نگاهم را به سوی واقعیتی فراتر از آنچه به چشم دیده میشود، به سرزندگی و نشاط باز کردهام
وی در سمت سرپرست مرکز آموزش هنرهای تجسمی، کارشناسارشد و مدیر اداره هنرهای تجسمی فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسان رضوی و مدیر هنری بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی فعالیت کرده و در سالل ۸۴ بازنشسته شده است، اما تاکنون به امر تدریس اشتغال دارد. طی چند دوره عضو هیئتمدیره انجمن هنرهای تجسمی و داور جشنوارهها و مسابقات هنری ایران بود و در سال ۷۹ موفق به دریافت درجه یک هنری (معادل دکتری) در رشته نقاشی شده است.
در تاریخ ۱۸/۱۲ /۱۳۸۷ مراسم بزرگداشت وی در مشهد ازسوی اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسان رضوی برگزار شد. در لوح تقدیر وی که به او اهدا شد، نوشته شده بود: «مهران صدرالسادات بهعنوان استاد هنر و پیشتاز هنر نوین و خراسان، بر دانشجویان و نقاشان جوان که میکوشیدند تا در هنر آموزش اصولی ببینند و خود را از آموزش آکادمیک کپیسازی و طرز فکر بازاری در هنر برهانند، نفوذی توصیفناپذیر گذاشت.»
او افزون بر مجموعه همزیستی، آثاری به سبک و سیاق جداگانهای اجرا نموده که متفاوت از این مجموعه است. وی در حال حاضر در مرکز آموزش عالی توس، خیام و علمیکاربردی فرهنگ و هنر و میراث به تدریس اشتغال دارد.
استاد صدرالسادات میگوید: شتاب پیشرفت و رشد جوامع امروز بهحدی است که دیگر هیچ پیشروی فکری نمیتواند نقش هدایتکنندگی جامعه را برعهده داشته باشد، درحالیکه هنر میتواند کیفیت و توسعه زندگی مطلوب را و هنرمند نقش هدایت جامعه را برعهده گیرد.
هنرمند میتواند امدادگر روح بزرگ انسان باشد. زمان کشیدن هر تابلو متفاوت است، اما اغلب کارهای هنری من در شب و با روشنایی مصنوعی چراغ انجام میشود. چون بهترین اوقات روزانه من به کار تدریس دولتی میگذرد. استاد به اعتقاد خودش به هنر، جهانی میاندیشد و تحولات هنری را در محیط بسته شهری یا کشوری خلاصه نمیبیند.
وی در توضیح آخرین تابلوهای خود میگوید: طبیعت، تبدیل به فضایی هنری شده و انسان به فرمهایی در قالب همزیستی با این فضا که خود را در آن حل کردهام، میرسد. اینگونه نگاهم را بهسوی واقعیتی فراتر از آنچه به چشم دیده میشود، به سرزندگی و نشاط طبیعی باز کردهام.
مسیر اندیشه تجریدی دوبعدی در نقاشیهایم با پرواز کبوتر و حرکت موزون و تندیسوار فرمها، پیام ابعاد بصری این گروه از کارهاست. در اجرای این آثار برنامهریزی و قصد قبلی نداشتهام بلکه با بداهه تصویری مانند بداههنوازی در موسیقی سنتی ایرانی و شعر ایرانی بدون فکر قبلی نقاشی میکنم.
اینگونه به احساس طبیعی و شاعرانه نزدیکتر شوم. پس با یک قرارداد ازپیشتعیینشده و موضوعی دیکتهشده سروکار ندارم و یک کار را دو بار به همان صورت انجام نمیدهم. از سوی دیگر پیوسته در مکاشفه و پیداکردن راهکارهای نوین در نقاشی هستم و قطعا در آینده کارهایم متفاوت خواهند بود.
* این گزارش چهارشنبه، ۱۴ مرداد ۹۴ در شماره ۱۵۸ شهرآرامحله منطقه ۹ چاپ شده است