آدرس در دستم است؛ بانکی در محدوده میدان ۱۵ خرداد. به خیابان امام رضا (ع) میرسم چند بار عرض و طول خیابان را میروم تا آدرس را پیدا کنم. از کنار بانک گذشته بودم، اما آن را به حساب مغازه گلفروشی گذاشته بودم.
شاید مراجعان دیگری هم مانند من هنگامی که سر و کارشان به این شعبه میافتد، همین اشتباه را میکنند. وارد بانک که میشوم هوا بسیار تازه و مطلوب است و از آن آلودگی هوای بیرون به لطف گلدانها هیچ خبری نیست.
گلدانها را میشمارم. بیشتر از ۵۰ گلدان در این بانک وجود دارد و نزدیک هر گیشه گلدانهای پتوس گذاشته شده است.
سراغ «سعید رمضانیمقدم»، رئیس شعبه، را میگیرم که با حضورش در هر شعبه آن را از فضای خشک و بیروح به فضایی سبز و با نشاط تبدیل میکند. با او همکلام میشوم تا بیشتر در مورد فضایی که ایجاد کرده است بدانیم.
رمضانیمقدم همان طور که معرفیاش کردهاند، بسیار خوشرو و مهربان است و با آنکه مشغله کاریش بسیار زیاد است چند ساعت از وقتش را به ما اختصاص میدهد. او ۲۵ سال سابقه خدمت دارد و بیش از ۱۲ سال رئیس شعبه است.
او برایمان توضیح میدهد: «در این سالها هر کجا که میروم تعدادی گلدان به محل کارم میبرم. احساس میکنم بودن گل در کنارم به من انرژی میدهد.» از هنگامی که ریاست بانک را برعهده میگیرد، دستور میدهد به جای گلهای مصنوعی از گل طبیعی استفاده کنند و از هزینه شخصی گلدانهایی تهیه میکند و در بانک میگذارد.
او درخصوص این که چطور گلدانها را به فضای کاریاش آورده برایمان توضیح میدهد: «هنگامی که در شعبه سپاد کار میکردم، فضا کوچک بود و به خاطر نزدیکیاش با میدان بار رانندگان زیادی به آنجا میآمدند.
شلوغی بانک سبب شد تا مشتریها نسبت به شلوغی بانک و معطل شدنشان اعتراض کنند. هر چه فکرکردم بخاطر تعداد زیاد مراجعه کنندگان کاری از دستم برنمیآمد، اما میتوانستیم فضایی در بانک ایجاد کنیم که از نظر روحی برای مراجعه کنندگان آرام بخش باشد.
تعدادی گلدان خریدم و در بانک جانمایی کردم. دستور دادم در پارتیشنی که در آن گل مصنوعی بود هم گل طبیعی بکارند. آنقدر فضا خوب شده بود که گاهی شماره مشتری را میخواندند، اما آنقدر حواسش به گلها بود که متوجه نمیشد نوبتش شده است.
نشاط و سرسبزی شعبه مشتریها را جذب میکرد. با وجود این که آن شعبه مراجعان زیادی داشت، اما هوایش همیشه مطلوب بود.
رمضانی مقدم که از همان دوران کودکی به گل و گیاه علاقه داشته است، در اینباره میگوید: «از کودکی به گل و گیاه علاقه زیادی داشتم و دارم. این آشنایی من با گل به خاطر مادرم است. او هم علاقه زیادی به گل و گیاه داشت و خانه ما همیشه پر از گل و گلدان بود.
من و برادرانم از او یاد گرفتیم که گلها موجوات زندهای هستند که فضای اطرافشان را حس میکنند و به ما انرژی میدهند.
کار ما در بانک از ۷ صبح تا ۵ بعداز ظهر طول میکشد. با خودم فکر کردم هیچچیز مانند آوردن طبیعت در این محیط سخت نمیتواند آرامبخش باشد.
او ادامه میدهد: «گل زندگی است و استرس را دور میکند. روزانه در محیط کارم حداقل نیم ساعت با آنها ارتباط برقرار میکنم. گلها در اینجا جدول برنامه دارند و آب را در زمان خاص میدهیم.»
گل علاوه بر ارمغان آرامش برای کارکنان بانک راهی برای جذب مشتری هم شده است. رمضانی با همان لبخندی که به لب دارد میگوید: «اینجا فضایی را فراهم کردهایم که اگر کسی از گلها خوشش بیاید، برایش قلمه میزنیم و میگذاریم ریشه بزند و پس از مراجعه بعدی مشتری گل را به او میدهیم ببرد.
بهطور حتم کسی که میآید گل را ببرد مشتری ما هم میشود.»
وی ادامه میدهد: «اولین بار گل را برای رسیدن به آرامش و دور شدن استرس به بانک آوردم، اما کمکم متوجه این موضوع شدم که علاقه به گل و طبیعت در سرشت همه ماست و شاید راهی مناسب برای جذب مشتری هم باشد.
مدتی است با نزدیک شدن به نوروز و روزهای پایانی سال در بانک جشنواره گل برگزار میکنم. بهاینصورت که به افرادی که برای افتتاح حساب قرضالحسنه میآیند یک گلدان گل هدیه میدهیم. این طرح از ۱۵ اسفند تا ۵ فروردین ماه است.»
وقتی کاری که انجام میدهیم متناسب با ذات و سرشتمان باشد دیگران هم جذب آن میشوند.
درست مانند کار آقای رمضانی که سبب شد تا مدیران ارشد این بانک در استان از این طرح الگو بگیرند و در تمام شعب بانک در کنار هر گیشه یک گل پتوس قرار دهند و این کار مورد استقبال مشتریان قرار گرفته است.
گلها واقعا زنده هستند و جان دارند و میفهمند. این رئیس بانک بر این موضوع تأکید دارد و ادامه میدهد: «وقتی میگویم گلها جان دارند خیلیها به من میخندند و حرفم را جدی نمیگیرند.
یادم هست یکی از دوستانم دو گل بنجامین داشت. میخواست آنها را از یکدیگر جدا کند هر چه به او گفتم کارت اشتباه است و اگر آنها را از هم جدا کنی خشک میشوند حرفم را گوش نداد و به من خندید.
یکی را در منزلش گذاشت و دیگری را به مغازهاش برد. پس از مدتی که او را دیدم برایم تعریف کرد هر دو گلش خشک شدهاند.
آن زمان بود که به او یادآور شدم گلها هم احساس دارند و تو نباید یکدفعه آنها را از هم جدا میکردی.» او خاطره دیگری از گلهایش برایمان تعریف میکند و میگوید: «وقتی میخواستم از شعبه سپاد به اینجا بیایم گلهایم را هم با خودم آوردم.
کاج مطبق گیاه حساسی است که زود قهر میکند، حتی اگر یک متر جابهجایش کنید. گلهایم را با کانکس سقفدار آوردم.
خودم هم کنار کاج مطبقم ایستادم و با او حرف میزدم و میگفتم؛ میخواهیم به جای بهتری برویم و... همانطور که با گل صحبت میکردم متوجه شدم شاگرد راننده هم که در عقب کانکس بود با تعجب به من نگاه میکرد.
نگاهمان که به هم تلاقی خورد با کنایه گفت «حالتون خوبه؟» بسیاری از مردم نمیدانند گلها هم جان دارند و زنده هستند.»
فردی برای خرید به اتفاق همسرش به سپاد آمده بودند. خانمش به او میگوید برو و از این گلفروشی یک گلدان بخر. مرد وارد بانک شد و به گلها نگاه کرد و بدون اینکه متوجه شود آنجا بانک است گفت «آقا این گل چند؟» به او گفتند اینجا بانک است نه گل فروشی.
او تازه متوجه شد که اشتباه کرده است. ما همان گل را به او هدیه دادیم و او و همسرش از مشتریان خوب بانک ما شدهاند.
رمضانی با گل مصنوعی مخالف است و میگوید: هزینه گل مصنوعی بیشتر از گلهای طبیعی است. از طرفی اگر ۱۰ سال هم بگذرد گل مصنوعی به همان حالت باقی میماند و تغییر و تنوعی ندارد. اما رشد و نمو گل طبیعی به آدم روحیه میدهد و تغییر را در آن میبینید.
لازم به ذکر است از آقای رمضانی به عنوان مدیر سبز در جشن درختکاری شهرداری منطقه هشت تقدیر شد و به عنوان نمادین درختی توسط وی در اراضی آبشار کاشته شد.
* این گزارش سه شنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۶ در شماره ۲۷۸ شهرآرامحله منطقه ۸ چاپ شده است.