حالوهوای عکسهای قدیمی، خاطرههای آن دوران را برای ما تداعی میکند. آلبوم عکسهایش را که جلوی من میگذارد، قدیمی و ساده به نظر میرسد؛ چند تابلو عکس قدیمی از حرم و کتابخانهای در اتاق کارش که در طبقه پایین منزلش و درکنار دیوار جا گرفته، خانه یا همان اتاق کار او را به نمایشگاهی از یادگاریهایش تبدیل کرده است.
این اتاق، نه یک خانه بلکه یک کتابخانه و محل تدریس به کارآموزانش و تحقیق است. فرصتی مناسب پیش آمد تا برای مرور عکسهای قدیمی و کمتردیدهشده از حرم مطهر امامهشتم شیعیان، بهسراغ استاد ابوطالب عندلیبیان برویم که تمام هموغمش را طی چندسال به جمعآوری عکسهای قدیمی از حرممطهر و تدریس عکس و فیلم گذاشته است.
آرشیوی از عکسهای آستان قدس رضوی و مجموعهای از نابترین و قدیمیترین عکسهای این بارگاه نورانی. او آرشیوی از عکسهای حرم رضوی دارد؛ عکسهایی که بیشترشان سیاهو سفید است، عکسهایی از عکاسانی معروف یا گمنام.
حدود ۹۰سال پیش، عکاسان برای اینکه تصویری از حرم رضوی ثبت کنند، زائران را به پشتبام ساختمانهای اطراف حرم میبردند و عکس میگرفتند. خودش هیچگاه عکاس آستان قدس نبوده، اما نماهای متعددی از حرم رضوی ثبت کرده است.
او در آرشیو خود، آخرین عکسهای عکاسان زیارتی قدیم را نیز دارد. عکسهایی قدیمی به قدمت تاریخ حرم؛ تصاویر کمیاب و کمتردیدهشده از بارگاه آفتابهشتم؛ عکسهایی که از دیروز تا امروز بهتر میتواند تاریخ دلدادگی ایرانیان را به هشتمین امام شیعیان نمایان کند.
ابوطالب عندلیبیان متولد۱۳۳۸ شهرستان قوچان است. سال۱۳۴۵ دوره ابتدایی را در دبستان مهرداد قوچان گذرانده است. در اولین دورههای آموزش نظام جدید، در مدرسه راهنمایی انوشیروان مشغول به تحصیل بوده و دوران متوسطه را سال۱۳۵۲ در مشهد و هنرستان رضاپهلوی سابق در رشته ماشینهای کشاورزی گذرانده است. در آنجا خوابگاهی برای هنرجویان شهرستانی وجود داشته که برای رفتوآمد مشکلی نداشته باشند.
در همان سالهای پایانی بوده که با آموزشگاه سینما آزاد مشهد آشنا شده و آموختن فیلمسازی را آغاز کرده است. افتخار است که در صدایش موج میزند، وقتی برمیگردد به گذشتهاش و آن سالهای زندگیاش را برایمان به تصویر میکشد.
عندلیبیان که مردی خوشصحبت است، میگوید: سال۵۷ به دانشسرای راهنمایی رفتم و رشته زبان را آموزش دیدم. دوسالی آنجا درس خواندم و بعد از آن بهعنوان دبیر مدارس راهنمایی قوچان، راهی این شهر شدم. از سال۵۹ تا ۶۶ در قوچان تدریس میکردم. در همین مدت نیز به عنوان مربی فیلمسازی و عکاسی در قوچان و شیروان حضور فعالی داشتم.
سال۱۳۶۵ در دانشگاه هنر تهران در رشته عکاسی قبول شدم. آن سال یکی از ۱۰ نفری بودم که در این دانشگاه و در این رشته قبول شدم. ادامه تحصیل من با کار در آموزشوپرورش (مامور به تحصیل) همراه بود. به دانشگاه تهران رفتم و همزمان در اداره آموزشوپرورش منطقه۸ تهران در بخش کارگزینی کار میکردم. مدتی هم در طرحکاد منطقه۸ تهران، به دانشآموزان دبیرستانی، عکاسی آموزش میدادم؛ در هفته یک روز طرحکاد داشتند و آنجا میآمدند.
در همان سالها و دوره دانشجویی، چند نمایشگاه عکس در تهران و یک نمایشگاه بهمناسبت دههفجر برگزار کردم. علاوهبراین در چند نمایشگاه گروهی در دانشگاه و اولین نمایشگاه کارهای دانشجویی در سالن تالار وحدت شرکت کردم.
سالهای۶۵ و ۶۶ بود که در جشنواره سینمایی جوان شرکت کردم و دو فیلم، یکی با عنوان «ثمن عشق» و دیگری با عنوان «رهگذر» را ساختم. فیلم انیمیشن «رهگذر» و بعد از آن «مرثیه» دو کاری بود که در دوسال در سینما جوان مشهد در جشنواره نمایش داده شد.
از آن زمان، بیشتر علاقهمند شدم که به تدریس عکاسی در مراکز آموزش عالی بپردازم. مستنداتی نیز درباره شخصیتهای شهر ازجمله آقا نجفی قوچانی، استاد اسماعیلی و... تولید کردم.
سال۱۳۷۱ در کانون مدرس قوچان، عکاسی آموزش میدادم. سال۷۲ از قوچان به مشهد منتقل شدم و در هنرستان سینا به تدریس دروس رشته گرافیک ازجمله عکاسی پرتره پرداختم. همزمان در هلالاحمر مشهد، مربی عکاسی بودم و در مراکز آموزش عالی ازجمله الزهرا (س) و ثامنالحجج (ع) تدریس میکردم.
در دانشگاه حدود ۵۰ پروژه دانشگاهی را در مقاطع کاردانی و کارشناسی گذراندم که بیشتر عناوین آن مربوطبه رشتههای تحصیلی گرافیک و عکاسی بود. البته بیشتر وقت من به تدریس میگذرد و بهطور متفرقه عکاسی میکنم.
از سال۷۸ موسسه آموزشهای سینمایی و عکاسی را در مشهد تاسیس کردم و در مراکز آموزشی عالی سوره، صنایع، علمیصنعتی، فرهنگ و هنر و میراث کاویان تدریس میکردم.
در همان سالها نیز یک نمایشگاه عکس انفرادی در خیابان گلستان در مرکز آفرینش آستان قدس رضوی برگزارکردم که موضوع و عنوان این نمایشگاه همان موضوع پروژه دانشگاهی من بود؛ یعنی «آستان قدس رضوی در تصویر».
بودن و زیستن در محیطی که موقعیتی خاص و متمایز از دیگر مکانها دارد، این تعهد و حس را در فرد به وجود میآورد که بیشتر به آن توجه کند و به آن بپردازد. بارگاه ملکوتی آقا امام رضا (ع) در مشهد نیز مکانی بود که به دلیل ارادت و علاقه من و موقعیت مذهبی آن، تشویق به تحقیق درباره آستانقدس رضوی و تهیه عکسهای عکاسان قدیم شدم.
با دوستان بسیاری به مشاوره پرداختم. نظرات مختلفی شنیدم. خدمت تنی چند از استادان، مسئله را مطرح کردم و راهنماییهای لازم را گرفتم. برای پروژه نهایی رشته عکاسی باید موضوعی انتخاب شود که تخصصی باشد. چند موضوع با مشورت استاد ارجمندم دکتر جابر عناصری انتخاب شد، اما متاسفانه استادان عکاسی، یا وقت همکاری را نداشتند یا استاد راهنمایی که معرفی میشد، مورد موافقت دانشگاه نبود.
درهرصورت بعداز بررسیهای فراوان و مشورت، «آستان قدس رضوی در تصویر» را بهعنوان موضوع پروژه، انتخاب کردم و با استاد گرامیام، دکتر عناصری درمیان گذاشتم و ایشان با عنوان استاد راهنما قبول زحمت کردند. برای کار عملی هم، استاد ارجمندم آقای قلمسیاه که در دانشگاه نیز از دانش ایشان بهره برده بودم، مشاورهام را پذیرفتند.
استاد عناصری، کتابهایی معرفی کردند. از بیشاز ۵۰ سفرنامه و کتاب تاریخی یادداشت برداشتم. اسناد و مطالب را بیشتر از کتابخانه دانشگاه هنر، کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، کتابخانه دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران استفاده کردم و مهمترین بخش از تحقیقات را در کتابخانه مرکزی آستانقدس دنبال کردم که یکی از غنیترین و بزرگترین کتابخانهها و مراکز تحقیقات در ایران است.
چون بیشتر کارم دررابطهبا تصویر بود و سابقه عکاسی در ایران هم از صدوچندسال بیشتر تجاوز نمیکند، منابع دردسترس بسیار محدود و معدود بود. فقط طراحیهایی از کتاب «سفرنامه خراسان» ناصرالدینشاه قاجار در دست بود. قدیمیترین عکس مربوطبه زمان محمدشاهقاجار بود که از یک آلبوم اهدایی در آرشیو مطبوعات کتابخانه مرکزی آستانقدس به دست آوردم.
اسناد و وقفنامههای بسیاری نیز بررسی شد که قدیمیترین آنها در موزه آستانقدس موجود است. در آرشیو مطبوعات کتابخانه مرکزی آستانقدس، حدود ۳۰۰ قطعه عکس قبل و بعداز انقلاب موجود است که اکثر عکاسان آن ناشناختهاند. ۵۰ قطعه عکس را آقای محمدصانع گرفته که یکی از عکاسان مشهد است. عکسها با دوربین قطع عریض۱۳۵ و به صورت سیاهوسفید گرفته شده است.
دیگر عکاسان مشهد نیز از آستانقدس رضوی تصویر تهیه کردهاند. با برخی از آنها تماس گرفتم. فقط آقای سیاح دو قطعه عکس دراختیارم قرار داد و گفت بقیه نگاتیوها را به عللی از بین برده است.
با گروهی دیگر از افراد که آلبوم شخصی داشتند، تماس گرفتم و اکثرا حاضر به دراختیارگذاشتن تصویر یا مطلب نبودند؛ مگر در ازای مبلغی گزاف که برای بنده بهعنوان دانشجو مقدور نبود.
در این راه، سختیهای زیادی متحمل شدم، اما درنهایت همانطورکه انتظارداشتم، کار خوب پیش رفت. جا دارد همینجا از زحمات همسرم که با تلاش پیگیر در سختیهای این راه، مرا یاور و همراه بوده، قدردانی کنم.
* این گزارش چهارشنبه، ۳۰ تیر ۹۵ در شماره ۲۰۴ شهرآرامحله منطقه ۹ چاپ شده است.