اتفاق جالبی است که نقاشی و خط را دوست نداشته باشی و حتی در دوران مدرسه در آستانه تجدید شدن از آن باشی، اما امروز آثارت در نگارخانههای مختلف شهر به نمایش در بیاید. به راستی جای تعجب دارد که فردی آنچه دوست ندارد، امروز آن را دوستداشتنیترین بداند. این حکایت سید احمد حسینی ابریشمی41ساله است که روزی خط و نقاشی را دوست نداشته و امروز به تدریس آن در دانشگاههای مختلف میپردازد. ابریشمی از اهالی محله هاشمیه تاکنون چهار نمایشگاه از آثارش را برپا کرده که آخرین نمایشگاه او انفرادی و مابقی گروهی بود. او کارشناسیارشد ادبیات نمایشیاش را از دانشگاه سوره تهران گرفته و در دانشگاه فردوس، اقبال، فرهنگ، هنر و... ادبیات نمایشی را درس میدهد.
ابریشمی آنطور که از دوران کودکیاش میگوید در دوران دبستان نقاشی و خط خوبی نداشته و حتی در کلاس سوم دبستان در آستانه تجدید شدن بوده است. وی میگوید: نمره خوبی از این درس نداشتم و برای اینکه بتوانم کمبودم را جبران کنم پیش عمویم که در خوشنویسی حرفی برای گفتن داشت رفتم. از او آموزش خط و خوشنویسی را فراگرفتم، خطم به حد خوبی رسیده بود و از آن مرحله بالا آمدم اما بعد از آن دیگر دنبال خط یا نقاشی را نگرفتم. با این حال یک سر و گردن کارهایم از سایر دانشآموزان بالاتر بود.
در دوره دبیرستان با خرید مجلههای مربوط به فیلم به این رشته از هنر علاقه پیدا میکند. به قول خودش با خواندن آن غرق در سینما و فیلم میشود و به دنبال آن اطلاعاتش را در این زمینه با خواندن و دیدن فیلمهای مختلف افزایش میدهد. زمانی که او میخواسته در مقطع هنرستان تحصیل کند آنقدرها هنرستان هنر رونقی نداشته و خانوادهها هم اجازه نمیدادند که فرزندشان در این رشتهها درس بخواند. به همین دلیل او برای ادامه تحصیل رشته تجربی را انتخاب میکند و در کنکور مقطع کارشناسی رشته صنایع غذایی را میخواند. این هنرمند میگوید: عذاب بزرگی بود درس خواندن و کارکردن در محیطی که هیچ دوست نداشتم. محیط کار در کارخانه با روحیاتم سازگار نبود. یکبار که مقداری از حقوقم بدون دلیل کم شده بود پیش مدیر کارخانه رفتم و علت کسر از حقوقم را پرسیدم، او هم گفت حقوقت زیادی زیاد شده به همین دلیل کمش کردیم. شاید هر کسی به یک تلنگر نیاز دارد و من هم به همین تلنگر نیاز داشتم تا تصمیم بگیرم از فردا سرکار نروم.
ابریشمی تصمیمش را میگیرد که برای کنکور ارشد در رشته هنر درس بخواند. عزمش را جزم کرده و بالأخره در دانشگاه سوره تهران ادبیات نمایشی قبول میشود. او یک فیلم بلند داستانی را هم در سال1392در خانه سینمای تهران ثبت میکند. همچنین تعدادی متن تئاتر دارد که میگوید تمایلی برای روی صحنه بردن آنها ندارد. بعد از دانشآموختگی به مشهد برمیگردد و در دانشگاههای مختلف تدریس میکند. وی توضیح میدهد: آن روزها که در کارخانه کار میکردم، با خودم میگفتم یک روز میرسد که در دانشگاه هنر تدریس کنم. آن زمان سال 1387بود و سال 1392به آرزویم رسیده بودم. همواره به دانشجویانم تأکید میکنم از رؤیاهایی که دارید دست برندارید و به آن فکر کنید. دانشجویان بسیاری آمدهاند و گفتهاند که با صحبتهایم راهشان را پیدا کردهاند و به خواستهشان رسیدهاند.
زمانی کارهای استاد جلیل رسولی را نگاه میکرده و با خود میگفته باید روزی مانند او بتوانم با چنین مهارتی بنویسم. برای تحقق این رؤیایش 20سال زمان صرف میکند در نهایت به آنچه میخواسته میرسد. او برای این کار از سال 1394شروع به فراگرفتن خط و نقاشی میکند اما از سال 1397به طور جدی زیر نظر استاد دکتر خراسانی تعلیم میبیند. در حال حاضر علاوهبر خط و نقاشی سفال، سرامیک و پتینه هم کار میکند. ابریشمی در این باره توضیح میدهد: در خط سبک خاصی مینویسم که منحصر به خودم است و ریشه کوفی شرقی اندولسی دارد اما باز هم راجعبه آن هیچ ادعایی ندارم و اسمی روی آن نگذاشتهام. در این نوع خط حرکت دست آزاد بوده و بهنوعی بداهه است.
در سال 1397در نگارخانه روند اولین نمایشگاه گروهیاش را با نام اتفاق خوب برپا میکند: اولینبار که نمایشگاه گروهی را برگزار کردیم، برایم شب فراموش نشدنیای بود. آنقدر در این نمایشگاه انرژی مثبت از بازدیدکنندگان دریافت کردم که انگیزهای برای برپایی چند نمایشگاه دیگرم شد. در سال 98سه نمایشگاه گروهی دیگر داشتم و در مرداد ماه امسال در نگارخانه حامی هم اولین نمایشگاه انفرادیام را برگزار کردم. در این نمایشگاه کارهایم بیشتر دیده شد و فروش آثار هم در حد مطلوب بود.
این هنرمند با اشاره به اینکه هنر پتینه و سفال و سرامیک را از سال 1397و1398شروع کرده میگوید: پتینه را پیش استاد مهدوی و سفال و سرامیک را پیش استاد پوستچینیان آموزش میبینم. یک دوره هم کار قابهای آینهای قاجاری را که طرز خاصی است پیش استاد اسماعیلی آموزش دیدهام که در این زمینه هم فعالیت دارم.
ابریشمی حالا که پای کار مینشیند زمان را فراموش میکند آنقدر از کارش لذت میبرد که هیچ تفریحی را نمیتواند جایگزین کارش کند. وی میگوید: همواره به شاگردانم توصیه میکنم که دست از رؤیاهایشان برندارند به آن فکر کنند و به آن انرژی بدهند. اتفاقی که منتظرش هستند خواهد افتاد.