کد خبر: ۶۰۶۰
۲۵ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۲:۲۱

تقدیم سومین قرآن دست نویس به آستان قدس

حاج‌احمد موحد خلیل‌آباد سومین قرآن خطی خود را به گنجینه مخطوطات آستان‌قدس رضوی هدیه کرد تا اثرش جاودانه شود.

از لابه‌لای سکوتی که در خانه قدیمی پیرمرد زنده‌دل ۸۴ ساله جریان دارد، می‌توانید آرامش خوشایندی را احساس کنید. آرامشی که با شکستن سکوت خانه گم نمی‌شود و ارمغان هم‌نشینی او با قرآن و اهل‌بیت (ع) است.

هنرمندی که درگمنامی به سر می‌برد و نامش برای هنردوستان و هنرمندان خوش‌نویس و کاتب قرآن چندان آشنا نیست؛ اما اهالی محله نوغان همسایه قدیمی و دوست‌داشتی شان، حاج‌احمد موحد خلیل‌آباد را خوب می‌شناسند. قرآن‌نویسی که هیچ درجه هنری ندارد و در هیچ جشنواره‌ای هم شرکت نکرده است.

این هنرمند سالخورده اصفهانی‌الاصل تنها برای دلش و برای اینکه از او یادگاری باقی بماند با داشتن چهار کلاس سواد مکتب‌خانه‌ای قرآن‌هایی را به خط نَسخ نگاشته است.

چهارسال پیش «موحّد» در اقدامی جالب، سومین قرآن خطی خود را در قطع رحلی به گنجینه مخطوطات آستان‌قدس رضوی هدیه می‌دهد تا به گفته خودش، اثرش در کنار قرآن‌های منسوب به ائمه (ع) قرارگیرد و جاودانه شود.

در یک صبح سرد زمستانی به سراغ این هنرمند گمنام محله دریادل رفتیم که این روز‌ها به علت سکته مغزی کتابت آخرین قرآنش ناتمام مانده؛ اما برای اینکه نشان دهد دود از کنده بلند می‌شود، به سیاق قدیم، در جلسات دعا، مداحی و نوحه‌سرایی می‌کند. این گفتگو مروری بر خاطرات اوست که ظرایف و نکته‌های درخور تأملی دارد. گوش‌هایش به‌سختی می‌شنود. پسرش، حسین کنارش می‌نشیند تا سؤالاتم را در گوش او با صدای بلند تکرار کند.

 

- از گذشته تاکنون هنر‌های مختلفی بوده که می‌توانستید با آن‌ها اسم و رسم‌دار شوید. چرا کتابت قرآن را انتخاب می‌کنید؟

قرآن، کتاب جاودانه است و هرکسی حول محور این کتاب هرکاری انجام دهد، ماندگار می‌شود، اما من به خاطر اینکه اسمم ماندگار شود و شهره شوم، قرآن ننوشتم. برای رضای خدا قرآن می‌نوشتم. از طرفی‌کتابت آیات قرآن، آرامشی عجیب به من می‌داد.

 

- اگر این امکان وجود داشت که به گذشته برگردید باز هم دوست داشتید کتابت قرآن را ادامه دهید؟

حتما. چون علاقه زیادی به نوشتن دارم. در تمام مراحل زندگی این هنر به من کمک کرده است. در لحظه‌لحظه زندگی این قرآن است که راه درست را به من نشان داده است.

 

- چه کسی کتابت قرآن را به شما آموخت؟

معلم و استادی نداشتم. خودم آن‌قدر تمرین کردم که خوش‌نویس شدم. حتما این ضرب‌المثل را شنیده‌اید که می‌گویند اگر خواهی شوی خوش‌نویس، بنویس و بنویس و بنویس! انسان با تمرین و کوشش به هرچیزی که بخواهد می‌رسد.

 

- حتی درس خواندن هم به شما در این راه کمکی نکرد؟

من فقط چهار کلاس سواد مکتب‌خانه‌ای دارم و نه بیشتر. با نوشتن قرآن بود که سواددار شدم و مهم‌تر از آن، چشمِ دلم روشن شد.

- چطور به این استعداد هنری خود پی بردید؟

پدرم خوش‌نویس بود؛ اما کاتب نبود. این طور نبود که به من سرمشق دهد و تمرین کنم. من هم مثل او در این راه استعداد ذاتی داشتم که آن را از همان نوجوانی پرورش دادم.

 

- کتابت قرآن را از چند سالگی شروع کردید؟

تازه وارد چهارمین دهه زندگی‌ام شده بودم که جرقه نوشتن قرآن با خط خوش به سرم زد و کار را شروع کردم. گرچه قبل از آن برای خودم جسته و گریخته می‌نوشتم؛، اما آن‌ها سیاه‌مشق و تمرین بود.

 

- چند قرآن و در چه ابعادی و به چه خطی کتابت کردید؟

پنج قرآن در قطع رحلی و به خط نُسخ تحریری نوشتم.

 

- ابزار کتابت شما چه بود و از کجا آن‌ها را تهیه می‌کردید؟

کاغذ و قلم و مرکب اصل ناب که حتی با آب هم پاک نمی‌شود. کاغذ مرغوب و مرکب اعلا را از بالاشهر مثل احمدآباد می‌خریدم. پول زیادی هم برایش می‌پرداختم. کاغذ‌ها هم خط نداشت و نوشته‌ها کج و معوج می‌شد. ابتکاری از خودم به خرج دادم؛ نخ ضخیمی روی کاغذ می‌گذاشتم و انگشتم را روی نخ می‌کشیدم. رد نخ می‌افتاد و از این رد به جا مانده، به جای خط پایه برای نوشتن استفاده می‌کردم.

 

- کتابت قرآن معمولا با وسواس زیاد همراه است. بی‌تردید برای کتابت قرآن آن هم با خط خوش زمان زیادی باید صرف شود. شما برای کتابت قرآن چند ساعت در روز وقت می‌گذاشتید؟

صبح‌ها بعد نماز و غروب‌های هر روز، دو ساعت قرآن می‌نوشتم. این برنامه حتی اگر کسالتی هم داشتم، قطع نمی‌شد. اگر به‌صورت معمولی روزی هشت ساعت قرآن تحریر می‌کردم کمتر از یک سال تمام می‌شد؛ اما من خیاط‌خانه‌ای هم داشتم و با دوخت عبا و لباس برای مردم، شکم زن و بچه‌هایم را سیر می‌کردم. بیشتر از آن نمی‌توانستم برای نوشتن قرآن وقت بگذارم. به همین سبب نگارش هر قرآن چهار سال زمان ‌می‌برد.

 

- خیاطی و کتابت قرآن چه سنخیتی با هم دارد؟

کارگاه خیاطی‌ام روی پشت بام منزلم در خیابان نوغان ۱۶ بود. آنجا، هم سفارش‌های مردم را می‌دوختم، هم قرآن کتابت می‌کردم. در کتابخانه‌ام، کتاب‌های قدیمی و خطی خوبی داشتم.

یک روز غفلت کرده، فراموش کردم اتو را از برق بکشم. آن روز همه کتاب‌ها و اسناد و مدارکم در آتش سوخت. بابت آن کتاب‌ها خیلی افسوس خوردم و ناراحت  شدم.

 

-  نوشتن، آن‌هم به‌طور مداوم و پیوسته ممکن است به جسم افراد آسیب‌هایی وارد کند، در این سال‌ها که صرف نوشتن کردید، آیا آسیبی به جسم شما وارد نشده است؟

خیر، شاید این از برکات قرآن باشد. معمولاً افرادی که خطاط هستند، به مرور زمان بینایی‌شان تحلیل می‌رود. من در چندین مرحله قرآن را کتابت کرده‌ام؛ شاید باورکردنش سخت باشد، اما دید چشمانم بیشتر هم شده است؛ حتی بهتر از پسرانم می‌بینم. خدا را شکر لرزشی هم در دست‌هایم ندارم.


- یعنی الان هم با این سن و سال هنوز قرآن کتابت می‌کنید؟!

تا دو سال پیش قرآن دیگری را تا نیمه سوره بقره نوشتم، اما سکته مغزی کردم و سمت راست بدنم ناتوان شد و حسرت نوشتن این قرآن به دلم ماند.

 

- هنر خطاطی می‌تواند احساس متفاوتی را در افراد زنده کند، هنر خطاطی برای شما چه احساسی را زنده می‌کند؟

خط برای من احساس پویایی و زندگی است. همیشه با عشق و علاقه دست به قلم و مرکب برده ام و هیچ‌گاه خسته نشده‌ام. هرگاه کتابت قرآن را انجام می‌دادم، حس می‌کردم در حال پرواز کردن هستم. لذتی که در کتابت قرآن برای من وجود داشت، در نگاشتن کتاب‌های مذهبی دیگر نبود.

- قرآن‌های کتابت‌شده چه احساسی را در مخاطب ایجاد می‌کند؟

مردم به قرآن‌هایی که توسط خوش‌نویسان کتابت شده است، علاقه بیشتری دارند و از آن‌ها استقبال می‌کنند و برای کاتب قرآن هم احترام قائل‌اند. اهالی محله نوغان که این‌طورند.

 

- استاد موحّد قرآن‌نویس چگونه ارادت‌اش را به اهل‌بیت (ع) نشان می‌داده است؟

  من هم کاتب بودم و هم مداح اهل‌بیت (ع). برای رضای خدا مدح و مرثیه ائمه (ع) را در مجالس می‌خوانم. مداح جلسه مذهبی خودمان قاسم‌بن‌الحسن (ع) هم هستم. هیچ‌وقت هم منتظر پاکت پولی نبوده و نیستم.

 

- مداحی هم استعداد ذاتی می‌خواهد؟

بله. هم استعداد ذاتی می‌خواهد و هم علاقه و تمرین. به پسرانم نگفتم کاتب قرآن شوند،، اما همیشه توصیه می‌کردم مداح اهل‌بیت (ع) شوند. منظورم، از این مداح پاکتی‌ها نیست که قیمت‌های نجومی برای یک مداحی چند‌دقیقه‌ای می‌خواهند.

من در این پنجاه سال که در روضه‌ها و مجالس مختلف مداحی و مرثیه‌سرایی کرده‌ام، هیچ‌گاه درخواست وجهی نداشته‌ام. گاهی برگزارکننده مجلس وجهی را در جیبم گذاشته و خدا می‌داند این مال چقدر برکت دارد.

هر روز حرم می‌رفتم و به آقا سلامی عرض می‌کردم. یادم می‌آید یک‌بار برای زیارت به حرم رفتم، وسط رواق رسیدم. به مرد جوانی برخورد کردم. به من گفت: «لطفا برای مادرم یک زیارت‌بخوان. نام او نرجس است.» ۱۰۰ تومان هم کف دستم گذاشت و رفت. تا مدت‌ها آن پول را در جیبم داشتم و در خانه‌ام چنان برکتی بود که نیاز نشد تا چند وقت آن را خرج کنم.



- از بین فرزندان‌تان کدام یک کاتب یا مداح شده‌اند؟

کاتب هیچ‌کدام. فقط «حسین» گاهی برای رضای خدا در مجالس، مداحی می‌خواند.



- الان هم برای مداحی مجالس دعوت‌تان می‌کنند؟

بله. همین چند وقت پیش یکی از اعضای هیئت امنای حسینیه‌ای در خیابان گاز از من خواست مداح مراسم‌شان شوم و من هم رفتم. محله نوغان هم که اگر محفلی باشد، حتما از من می‌خواهند در مراسم حضور داشته باشم. در محله قدیمی‌ام حرمت و احترام ویژه‌ای برای منِ پیرمرد قائل هستند.

من هیچ‌وقت دنبال مال و منال دنیا نبوده‌ام. بیمه درمانی هم ندارم و فرزندانم مراقبم هستند. شاید اگر کسی این قرآن‌ها را با آن همه مشقت و دست خالی و جیب تهی می‌نوشت، در بوق و کرنا می‌کرد؛ اما من هیچ‌گاه توقعی از کسی نداشته و ندارم.

معامله‌ام با خدا و امام هشتم (ع) بوده است و بس. درباره خواسته‌ام از امام مهربان‌مان باید بگویم دوست دارم در آن دنیا شفاعتم کند. علاوه بر شفاعت می‌خواهم زمینه‌ای فراهم کند تا آرامگاه ابدی‌ام در پایین پای خود حضرت باشد و دیگر هیچ آرزویی ندارم.

 

-  زیباترین کلمه‌ای که تا به حال نوشته‌اید، چیست و نوشتن این کلمه یا کلمات چه حسی را در درون شما زنده می‌کرد؟

همیشه نوشتن کلمه «الله» و «علی» در من حس خوبی ایجاد می‌کرد. این حس شاید در بین تمام خوش‌نویسان به وجود بیاید.

- از میان سوره‌های قرآن نگارش کدام سوره سخت‌تر بود یا احساس خوشایندتری با نگارش آن داشتید؟

سوره‌های قرآن هیچ تفاوتی با هم ندارند. نگارش همه سوره‌ها برای من یکسان است، اما تحریر سوره یاسین حس دیگری به من می‌داد؛ چون من خیلی این سوره را دوست دارم.

 

- پنج قرآن کتابت کرده‌اید. اگر بخواهید یکی را انتخاب کنید کدام‌یک را از نظر نگارش بی‌عیب‌ونقص می‌دانید؟

همه آثارم را دوست دارم. اما قرآن سومی که کتابت کردم از هر جهت ممتاز است. آن را از همه قرآن‌هایم بیشتر دوست داشتم و به همین خاطر به امام‌رضا (ع) هدیه دادم.

- منظورتان گنجینه مخطوطات آستان‌قدس است؟

بله. قرآنم ۶۹۴ صفحه در قطع رحلی بود و خیلی برایش زحمت کشیدم. خودم صحافی کردم و بر آن جلد گذاشتم. با این همه زحمت، یک تشکر خشک و خالی نکردند. حتی بعد از اینکه سکته کردم، هیچ‌کس سراغی از من نگرفت.

- سایر قرآن‌هایتان را کجا نگه‌داری می‌کنید؟
یکی را به حسینیه اهدا کردم و بقیه را به پسرانم هدیه دادم تا آن‌ها نیز بعد از خودشان به فرزندان ذکورشان بدهند.

 

- به غیر از قرآن، آثار مذهبی دیگری هم نوشته‌اید؟

اگر منظورتان ادعیه است، خیر، اما سفرنامه سوریه و کربلایم را نوشته‌ام و هر که خوانده، گفته خیلی نثر خوبی دارد و مثل سفرنامه جلال آل‌احمد است.

کتاب دیگرم مجموعه خواب‌هایم است. هر خوابی می‌دیدم برای اینکه فراموش نکنم فوری با قلم و مرکب و خط خوش می‌نوشتم. هر دو این کتاب‌ها را مثل قرآن‌هایم خودم صحافی و جلد کردم.

* این گزارش  پنجشنبه  ۲۸ دی ۹۶ در شمـاره ۲۶۷ شهرارا محله منطقه ثامن به چاپ رسیده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44