کد خبر: ۶۰۱۰
۰۴ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۰:۰۰
آلمان نماندم، چون مادرم، در گلشهر منتظر بود

آلمان نماندم، چون مادرم، در گلشهر منتظر بود

سیدجمال سجادی، عکاس و فعال فرهنگی محله گلشهر به‌عنوان نماینده گروه عکاسان گلشهر راهی مؤسسه گوته آلمان شد.

«مکتب گلشهر» چند وقت پیش تیتر یکی از گزارش‌هایمان بود. واژه «مکتب» در این تیتر از ذهن خودمان تراوش نشده بود؛ رفته بودیم گلشهر و نشسته بودیم پای صحبت یکی از فعالان فرهنگی که چیزی حدود دو ساعت از آنجا گفت و فضایی که درحال‌حاضر بر این جغرافیا حاکم است.

اینکه بچه‌های گلشهر و به‌خصوص مهاجران توانسته‌اند با فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی‌شان، ذهنیت منفی مردم شهر به این محله را تغییر بدهند و موفق هم شده‌اند و حالا این دگرگونی به‌وضوح پیداست.

سیدجمال سجادی، یکی از بانیان فرهنگی این تغییر است؛ عکاسی که در گلشهر زندگی می‌کند و عناوین بی‌شماری کسب کرده است و مدتی قبل به‌عنوان نماینده گروه عکاسان گلشهر راهی مؤسسه گوته آلمان شد و در سمیناری، درباره عکاسی و مهاجرت سخنرانی کرد. با او از عکاسی، مهاجرت و گلشهر گپ کوتاهی زده‌ایم.

 

آن‌قدر عاشق عکاسی شده بودم که خبرنگاری را رها کردم

سیدجمال‌الدین سجادی، عکاسی خبری و کارشناسی خبرنگاری از دانشکده خبر مشهد در مقطع کاردانی دارد و بعد از مدتی وارد حرفه خبرنگاری شده است.

از او درباره مشغولیت این روزهایش می‌پرسم که می‌گوید: «از وقتی که به‌طورحرفه‌ای وارد کار خبری شدم، عکاسی به‌عنوان تکمیل‌کننده خبرنگاری، همراهم بود و من برای مصاحبه‌ها و گزارش‌های تولیدی عکس می‌گرفتم.

یعنی از سال ۹۰ عکاسی را آغاز کردم. در ابتدا عکاسی برایم تنها یک بخش از کارم بود و فقط برای بهتر شدن گزارش‌ها عکس می‌گرفتم.

اما از وقتی با آقای رضا حیدری‌شاه‌بیدک، مدیرگروه عکاسان گلشهر، آشنا شدم، اشتیاق من به عکاسی و به‌خصوص مستندنگاری آن‌قدر زیاد شد که خبر را به‌طورکامل رها کردم و به عکاسی روی آوردم.»

سراغ گلشهر می‌روم که این روز‌ها سروکله هنرمندان زیادی از سراسر کشور برای عکاسی در آنجا پیدا می‌شود. می‌گویم به‌نظرت گلشهر چه ویژگی خاصی دارد و چطور توانسته است ظرفیت‌های بالقوه‌اش را به بالفعل تبدیل کند که پاسخ می‌دهد: «گلشهر چند ویژگی خاص دارد؛ اول اینکه مهاجران زیادی یعنی بیش از ۲۰ هزار نفر را در خود جای داده است.

این افراد پوشش و گویش و فرهنگ اصیل افغانستانی خود را حفظ کرده‌اند. دوم اینکه نخبگان فرهنگی مهاجر در این محله زندگی می‌کنند و سوم اینکه در سال‌های اخیر، تلاش‌های رسانه‌ای زیادی برای معرفی این بخش از جامعه صورت گرفته که بی‌تاثیر نبوده است.»

 

آلمان نماندم، چون مادرم، در گلشهر منتظر بود

 

رفت‌وآمد‌ها به گلشهر باعث شد خیلی از ذهنیت‌های منفی، تعدیل شود

مدت‌ها نه‌فقط زندگی کردن که حتی رد شدن از گلشهر هم بین شهروندان ترسناک و وهم‌آلود بود، با این حال اکنون لااقل در بخش بزرگی از جامعه نخبه مشهد، این نگاه تعدیل شده و گلشهر توانسته است خود را به‌عنوان یک پایگاه فرهنگی و هنری مطرح کند.

از جمال درباره این دگرگونی می‌پرسم و اینکه به‌نظر او رسانه‌ها چه نقشی در این فرایند ایفا کرده‌اند که پاسخ می‌دهد: «ببین، دید منفی حاصل تعریف منفی و شناخت نداشتن از محل است؛ البته بحث شهدای مدافع حرم نیز تاثیر زیادی بر خوش‌نامی و جذابیت گلشهر در سال‌های اخیر داشته است.

رفت‌وآمد فرهنگیان، هنرمندان و اصحاب رسانه به گلشهر هم باعث شده است تا ذهنیت‌های منفی درباره این منطقه رفته‌رفته پاک شود.

از طرف دیگر، در سال گذشته بیش از ۱۰ گشت عکاسی مشترک بین عکاسان افغانستانی و ایرانی در گلشهر برگزار شد که در طول این سال‌ها بی‌سابقه بوده است، حتی در پروژه جهانی «فتوواک»، مسیر گلشهر به‌عنوان یکی از مسیر‌های اصلی، میزبان عکاسان مشهدی بود. من فکر می‌کنم یک جوان مهاجر برای دیده شدن نیاز به تلاش مضاعف دارد.

چون فضا برای او به‌اندازه دوست ایرانی‌اش مهیا نیست، از این‌رو مهاجرت فرصتی برای نخبه‌هاست و یک مهاجر در چنین فضایی باید خودش را یک سر و گردن بالاتر بکشد تا دیده شود و خوشبختانه جوانان مهاجر انگیزه و تلاش خوبی در این زمینه دارند و پیشرفت‌های محسوسی در عرصه هنر عکاسی دیده می‌شود که حاصل آموزش‌های مداوم و تلاش گروه عکاسان گلشهر است.»

 

آلمان نماندم، چون مادرم، در گلشهر منتظر بود

 

گفتند آلمان نمی‌مانی؟

بحثمان به سفر اخیرش به انستیتو گوته آلمان می‌رسد. از حال‌وهوای آنجا می‌پرسم و اینکه چرا همان‌جا نمانده و به ایران برگشته است که در پاسخ به نکته‌ای جالب اشاره کرده و می‌گوید: «زمستان گذشته انستیتو گوته آلمان، گروه عکاسان گلشهر را به برلین دعوت کرد و مدیر محترم، بنده را معرفی کردند تا در کنفرانس هنرومهاجرت شرکت کنم.

کنفرانس به زبان انگلیسی بود و من در مدت سه روز باید یک پاورپوینت ۳۵اسلایدی را تمرین می‌کردم.

کنفرانس با تمام سختی‌ها به‌خوبی ارائه شد و استقبال هنرمندانِ کشور‌های مختلف را درپی داشت. پیرو سؤالی که پرسیدی، بد نیست این خاطره را هم نقل کنم که آنجا در نشست خبری بعد از کنفرانس، خبرنگاری از من پرسید: دوست داری در آلمان بمانی؟ گفتم: هرگز! گفت: چرا؟ گفتم: مادرم در گلشهر، انتظار برگشتن پسرش را می‌کشد!»

موضوع پایانی گپ‌وگفت ما، گروه عکاسان گروه یا همان «اِوری‌دِی گلشهر» بود. اینکه وضعیت گروه را به‌لحاظ فعال بودن چگونه می‌بیند و برای آینده چه نقشه‌هایی دارد که پاسخ می‌دهد: «گروه عکاسان گلشهر در مدت کوتاهی یک موج فرهنگی‌وهنری ایجاد کرده.

با همدلی و مدیریت خوب به یکی از مجموعه‌های پویای شهر مشهد تبدیل شده است، منتها درددل‌هایی هم وجود دارد؛ باید بدانید که این مجموعه که شهرت نیک جهانی دارد، هنوز هیچ مجوزی برای فعالیت ندارد و از هیچ‌جایی حمایت نمی‌شود و کل هزینه‌ها را به‌صورت شخصی، خود اعضا تأمین می‌کنند.

گروه عکاسان گلشهر مثل تمام مجموعه‌هایی که در حوزه عکاسی فعالیت می‌کنند، علاقه‌مند رسمی شدن و فعالیت زیرنظر سازمان‌های مربوط است، چراکه نبود این رسمیت، باعث می‌شود تا در برخی زمینه‌ها سوءتفاهم‌هایی به‌وجود بیاید که خوشایند نیست.

بخشی از افتخارات گروه عکاسان گلشهر، برگزاری سه دوره نمایشگاه بین‌المللی عکاسی خانواده بشر، برگزاری دوره‌های آموزش عکاسی در حاشیه شهر مشهد، برگزاری ۴۵نشست تخصصی عکاسی با حضور استادان مطرح عکاسی، چندین رتبه کشوری و استانی در عکاسی و... بوده است که خوشبختانه روزبه‌روز بیشتر می‌شود.»




* این گزارش دوشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۶ در شماره ۲۷۱ شهرآرامحله منطقه ۵ چاپ شده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44