کد خبر: ۵۱۷
۱۲ خرداد ۱۴۰۰ - ۰۰:۰۰

هنرمند نوجوان محله شهید قربانی از بازیافتی‌ها وسیله می‌سازد

وقتی می‌توانیم با مواد دورریز بهترین وسایل را درست کنیم که حتی بازار فروش خوبی داشته باشد، چرا این کار را نکنیم؟! به‌خصوص که الان به دلیل شرایط کرونایی فرصت زیادی برای ماندن در منزل داریم. ساخت وسایل تزیینی از مواد دورریز علاقه می‌خواهد که علیرضا عبدا...زاده، نوجوان محله شهید قربانی، آن را دارد. کافی است شیئی را یک بار ببیند و در ذهنش تصور کند و فوری آن را بسازد.

 وقتی می‌توانیم با مواد دورریز بهترین وسایل را درست کنیم که حتی بازار فروش خوبی داشته باشد، چرا این کار را نکنیم؟! به‌خصوص که الان به دلیل شرایط کرونایی فرصت زیادی برای ماندن در منزل داریم. ساخت وسایل تزیینی از مواد دورریز علاقه می‌خواهد که علیرضا عبدا...زاده، نوجوان محله شهید قربانی، آن را دارد. کافی است شیئی را یک بار ببیند و در ذهنش تصور کند و فوری آن را بسازد. علیرضا صبر و حوصله زیادی برای ساخت این وسایل تزیینی دارد و متفاوت از بقیه فکر می‌کند و دغدغه‌اش ساخت وسایل جدید با مواد دورریز است. او یکی از دانش‌آموزان نخبه مدرسه‌شان است که توانسته با درست کردن اسباب‌بازی‌های دست‌ساز از مواد بازیافتی، تابستان امسال را برای خود تعطیلاتی پرخاطره رقم بزند.

 

ساخت پنکه بدون پره

‌علیرضا می‌گوید: امسال کلاس نهم هستم. تعریف از خود نباشد، همیشه جزو شاگردان خوب کلاس بوده‌ام. امسال با معدل 81/19 قبول شدم. از زمان تعطیلی مدارس بیشتر وقت‌ها در مغازه میوه‌فروشی پدرم هستم و به او کمک می‌کنم.
ذهن خلاق که داشته باشی، راهی برای بالاکشیدن و برتر شدن پیدا خواهی کرد. عبدا...زاده سعی می‌کند از هر زمانی به بهترین نحو استفاده کند. او تعریف می‌کند: سال دوم راهنمایی برای شرکت در مسابقه کاردستی کارگروهی داشتیم و به پیشنهاد معلم هنرمان من و 2نفر از دوستانم در این المپیاد حضور یافتیم. پنکه بدون پره ساختیم و این اختراع مدرسه ما را بین مدارس استان خراسان‌رضوی ممتاز کرد. عاشق این کار بودم و نمی‌توانستم رهایش کنم و باید آن را ادامه می‌دادم. مدارس تعطیل و کلاس‌های ورزشی و هنری و اردوهای تفریحی هم نیمه‌تعطیل بود. تصمیم گرفتم برای خودم و برادر کوچک‌ترم سرگرمی درست کنم. در این مدت ملاقات با یک دوست اتفاق بزرگی را برایم رقم زد. او از فضای مجازی آموزش دیده و تفنگ کوچکی درست کرده بود. عاشق این کارها بودم و این موضوع جرقه‌ای در ذهنم شد. از او راهنمایی خواستم و کمکم کرد تا با چوب و کاغذ مقوایی که در مغازه داشتیم، تفنگی درست کنم که به نظر خودم خیلی خوب شده بود. تشویق خانواده و دوستان باعث شد این راه را ادامه دهم و وقت بیکاری با چیزهای دورریختنی که در خانه بود، آثار هنری درست کنم.

 

به اشتراک گذاشتن آموخته‌ها

البته تدبیر بموقع مسئولان و کلاس‌های آموزشی هم در شکوفا کردن ذهن خلاق نوجوان محله ما بی‌تأثیر نبوده است. علیرضا در این‌باره می‌گوید: در دوره آموزشی فوتبال سالن آرامش که از طرف دفتر تسهیلگری برگزار شده بود، شرکت کردم. یک نفر از آن بین از دوره‌های آموزشی هنری و کاردستی خبر داد و گفت هرکس علاقه دارد، می‌تواند در این کلاس‌ها شرکت کند. کلاس‌ها در کانون فرهنگی مسجد قائمیه محله برگزار می‌شد. نحوه ساخت ماکت‌ به‌صورت عملی آموزش داده می‌شد و چه چیز بهتر از این؟! در همین دوره‌های آموزشی یاد گرفتم چطور از مواد بازیافتی با کاغذ، مقوای چندلایه و طناب و چسب استفاده کنم. در کنار آن از کار هم غافل نیستم. بیشتر وقتم را در مغازه میوه‌فروشی پدرم می‌گذرانم. اسباب و لوازم کار هم کنار دستم است. هیچ‌وقت بیکار نیستم. دوست ندارم بیکار باشم. ترجیح می‌دهم حالا که به یک‌جا نشستن مجبورم، وقتم به بطالت نگذرد. از طرفی دیگران هم از من چیزی یاد می‌گیرند و سرگرم می‌شوند. این کار را به برادرم و هرکس اطرافم باشد، یاد می‌دهم.
او این روزها سعی می‌کند بیشتر ببیند و تحقیق کند و بیافریند. برایش مهم است که بیاموزد و تجربه کند و بسازد و به وقتش آموخته‌هایش را با دوستان هم‌سن‌وسالش به اشتراک بگذارد. برای او دیگر قوطی آب‌میوه و جعبه محکم موز و کارتن‌های چندلایه، زباله نیست. اشیای ارزشمندی است تا از آن‌ها وسایل دوست‌داشتنی و قابل استفاده بسازد. می‌گوید: ساخت وسایل از دورریزها کار سختی نیست. به نظرم می‌توان با برپایی کارگاه‌های آموزشی در این‌باره آن را به یک فرهنگ تبدیل کرد. فرهنگ‌سراها، مراکز فرهنگی و حتی مدارس باید برای آموزش پیش‌قدم شوند. دانش‌آموزان علاقه‌مند زیادی داریم. با این کارگاه‌ها حتی می‌توان برای آینده کارآفرینی کرد. از همه‌چیز می‌شود استفاده کرد؛ پارچه‌های مازاد در خانه، خودکارهای تمام‌شده، ساعت خراب، فرش‌های کهنه و کیف‌های زنانه. از تمام اجزای آن‌ها می‌توانید برای ساخت وسایل مختلف استفاده کنید.
وقتی درباره آینده‌ شغلی‌اش می‌پرسم، برخلاف تصورم که رشته‌های هنری و فنی است، می‌گوید: من خدمت در نظام را به‌شدت دوست دارم و می‌خواهم شغلم در یکی از شاخه‌های نظامی باشد، اما از کارهای هنری نمی‌توانم بگذرم.
علیرضا استعداد ریاضی خوبی هم دارد. گاهی معلم ریاضی برگه‌های دانش‌آموزان را به او می‌سپارد تا آن‌ها را تصحیح کند. البته او هم رسم امانت‌داری را رعایت می‌کند و بی‌توجه به رفیق و رفیق‌بازی، بی‌کم و کاست نمره ‌واقعی را به هم‌کلاسی‌ها می‌دهد: موقعی که در مغازه هستم، برگه‌ها را تصحیح می‌کنم. گاهی برخی بچه‌ها می‌آیند که ارفاق بگیرند و نمره بیشتری به آن‌ها بدهم، اما من هیچ‌وقت این کار را نکرده‌ام. چون معتقدم رفاقت جای خود، امانت‌داری هم جای خود.
از شرایط فعلی هم دلخور نیست. کرونا زیاد هم بد نبوده و به خلاقیتش کمک کرده است. می‌گوید: این روزها که نه می‌توان مدرسه رفت و نه کلاس ورزشی و هنری، بهتر است با استفاده از اینترنت علاقه‌ها و اهداف خود را دنبال کنیم. بازی‌های فکری و آموزش‌های هنری مثل همین کاردستی، فرصت خوبی است تا این روزها به بطالت و بیهودگی نگذرد و روزهای خوب و خاطره‌انگیزی رقم بخورد.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44