فرقی ندارد تابستان باشد یا زمستان، بهار یا پاییز. هر زمانی از سال که باشد آنها هنگام انجام وظیفه غرق کار میشوند. حتی باید در خانه هم حالت آمادهباش داشته باشند. باید زود به محل حادثه برسند و کارشان گاهی ساعتها طول میکشد.
لباسهایشان چیزی حدود ۷ تا ۱۱کیلوگرم به وزنشان اضافه میکند. چندین سال است که بانوان آتشنشان داوطلب همراه مردان آتشنشان، حریق را کنترل میکنند و بهنظر خودشان حس خوب نجات یک فرد همچون آبی روی آتش کلافگی از گرما و برافروختگیشان درحین عملیات است.
یکی از این بانوان مشهدی فاطمه پیلتن است که نشان داده حس مادرانگی و شغل پرخطر آتشنشانی را میتوان با هم جمع بست و به دل سختیها زد. این بانوی ساکن محله سرافرازان دو فرزند دارد و از 10سال پیش به عنوان یک فعال اجتماعی در کنار شهروندان منطقه9 حضور دارد. او از سال91 در آزمونهای عملی و تئوری آتشنشانی شرکت میکند و سابقه یک دهه فعالیت به عنوان آتشنشان را دارد. شعرگفتن، نویسندگی، ورزش فوتسال و البته هیجان و ماجراجویی از دیگر علایق فاطمه است، بانویی که با آتش زندگی میکند.
با او درباره ضرورت حضور زنان در آتشنشانی گفتوگو کردیم.
فاطمه پیلتن 42سال دارد و با وجود دو فرزند،به خاطر عشق و علاقه و هیجان شغل آتشنشانی را انتخاب کرده است. او این روزها مدیر منطقه یک بانوان آتشنشان نیز هست. علاقه و عشق به آتشنشانی را میشد از خیلی وقت پیش در او یافت، وقتی که به عنوان فعال اجتماعی در منطقه۹ مشهد رابط بانوان محله و شهرداری بود و مشکلات مردم را بهطور مستقیم به گوش مسئولان میرساند. رفع معضل خاکیبودن کوچهپسکوچههای محله سرافرازان و احداث بوستان محلی از جمله تلاشهای او برای آبادانی محلهاش به شمار میآید.
تا قبل از سال۹۰ هیچ بانوی آتشنشانی در مشهد نبود. حتی خود من هم چیزی درباره این شغل نشنیده بودم، اما از بچگی عاشق هیجان و ماجراجویی بودم
فاطمه خانم چند سالی هم در تیم فوتسال شهرداری مشغول بازی بوده و همان موقع دوره مربیگری آمادگی جسمانی را نیز سپری کرده است. او تجربه نوشتن هم دارد و مطلبی با عنوان «از نویسندگی تا فوتسال» را برای شهرآرامحله منطقه9 نوشته که روایت رسیدن به روزهای مسابقه و ورزش است. هرچند شرایط زندگی، او را از فوتسال بهسمت شغل آتشنشان داوطلب رسانده است. او دختری هجدهساله و پسری چهاردهساله دارد که حالا در کنار مادر تلاش میکنند مسائل و نکات مختلف ایمنی و پیشگیری از حادثه را به همسنوسالانشان بیاموزند.
فاطمه از علاقه به شغلش اینگونه میگوید: تا قبل از سال۹۰ هیچ بانوی آتشنشانی در مشهد نبود. حتی خود من هم چیزی درباره این شغل نشنیده بودم، اما از بچگی عاشق هیجان و ماجراجویی بودم، از همان سالهای جنگ که ششسالم بود و همراه خانواده در شاهینشهر اصفهان زندگی میکردیم، هواپیماهای عراقی از روی خانهمان رد میشدند تا پالایشگاه اصفهان را بمباران کنند. صدای میل و موشکهای عراقی با صدای آژیرخطر عجین شده بود و من وظیفه داشتم تا از خواهر و برادر کوچکی که وحشت کرده بودند، محافظت کنم.
او ادامه میدهد: «اوایل فکر میکردم میتوانم پلیس مبارزه با مواد مخدر شوم، اما اولین مرتبهای که در کلاسهای آموزش شهروندی شرکت کردم، فهمیدم که گمشده من در این سالها شغل آتشنشانی بوده است. نمره خوبی گرفتم و بعد از گذشت مدتی، مدیریت سازمان آتشنشانی مشهد با توجه به جمعیت بانوان در شهر، به این نتیجه رسید که باید از بانوان آتشنشان استفاده کند. به همین دلیل، من و تعدادی از بانوان داوطلب چند سالی است در مأموریتها و عملیاتها شرکت میکنیم.»
سال91 فاطمه سی و دو ساله بوده که با اولین فراخوان سازمان آتشنشانی برای آموزش بانوان پیشقدم میشود و دورههای آموزشی را میگذراند، بعد از مدت کوتاهی که این دورهها سپری میشود، سازمان آتشنشانی اعلام میکند که به حضور خانمها هم نیازمند است و از میان همین بانوانی که آموزش دیده بودند اولین گروه بانوان آتشنشان مشهدی تشکیل میشود.
به گفته فاطمه، آموزش مقدماتی و عملی بانوان آتشنشان بین سه تا شش ماه طول کشید و پس از گذراندن این دورهها حدود 35نفر از بانوان بهطور داوطلبی جذب سازمان آتشنشانی شدند، 35بانوی آتشنشانی که برای غلبه بر آتش و نجات جان آدمها دل به دریا زدند.
بانوی آتشنشان مشهدی ادامه میدهد: به یاد دارم در تمرینات عملیاتی که داشتیم برجهای 12طبقه را با دستگاه سنگین تنفسی بالا میرفتیم. آن تمرینات یا برای این بود که توان هوازیمان مشخص شود یا مانوری بود و باید شیلنگکشی میکردیم. شاید دو یا سهمرتبه در یک روز اینکارها را انجام میدادیم.
با اینکه لباسهای ضدحریق به اندازه کافی گرم است و درون آن خیس عرق هستیم، حتی در گرمای وحشتناک تابستان هم این تمرینات را انجام میدادیم. بیشتر برجهای قاسمآباد را برای انجام مانور رفتهایم، حتی ساختمانهایی که هنوز نیمهکاره بودند و نه حفاظی داشتند و نه حتی پلههای درست و حسابی. چندین ساعت مداوم تمرین میکردیم، اما با وجود خستگی، حس خیلی خوبی را تجربه میکردیم.
به گفته فاطمه بانوان آتشنشان، چه در هنگام آموزش و چه هنگام خدمت، آموزشها و دورههای عملیاتی سختی را پشت سر میگذارند. به همین دلیل، همیشه در سطح خوبی از آمادگی قرار دارند. این موضوع شاید کمی طنز هم داشته باشد، اما اضافهوزن در بانوان آتشنشان معنایی ندارد به دلیل اینکه تمرینات سخت و آمادگی جسمانی بالایی دارند.
او میگوید: وزن لباسهای آتشنشانی با توجه به لایهبندی آنها بین ۷ تا ۱۱کیلوگرم متغیر است و با تجهیزات عملیاتی مانند دستگاه تنفسی، دستگاه هیدرولیک، برش، شیلنگ و کپسول آتشنشانی این وزن تا ۲۱کیلوگرم هم میرسد. علاوه بر اینها زمانی که حادثهای رخ میدهد باید در کمتر از یک دقیقه لباسهایمان را بپوشیم. ضمن اینکه عملیاتها سنگین و استرسآور است.
او بهروز بودن دانش علمی را از ضروریات شغل آتشنشانی میداند. معتقد است غیر از آمادگی جسمانی باید از نظر علمی هم بهروز و تحصیلکرده باشند.اکنون دانشجوی ترم3 کارشناسی مدیریت عملیات امداد و نجات است و همیشه هم شاگرد اول. با همان حس رقابت که در چهرهاش موج میزند ادامه میدهد: اگر 20نشوم یعنی یکی از مطالب را خوب یاد نگرفتهام. به همین دلیل تمام تمرکزم را روی نکات آموزشی میگذارم و نتیجهاش میشود شاگرد اول بودن.
با تعجب از او میپرسم در خانه هم باید آماده باشی؟ میگوید: «اگر حادثهای اتفاق بیفتد، برای حضور در محل حادثه به ما اطلاع میدهند. این یعنی حتی زمانی که در خانه هستیم، باید آماده باشیم. برای مثال، اگر موضوع خودکشی باشد، با همان لباس اداری به محل حادثه میرویم، اما اگر عملیات اطفای حریق باشد، باید کوله حریق را که در اختیار ما قرار داده شده است و داخل آن شلوار، کت، کفش، کلاه حریق و دستکش ایمنی هست برداریم. بعد از آن، خود را با وسیله شخصی یا تاکسی به محل حادثه میرسانیم . »
همیشه اولینها بیشتر از بقیه ماندگارند. تصویر اولین عملیاتی که رفته با جزئیات در ذهنش حک شده است. تعریف میکند: معمولا خانمها برای پشتیبانی فراخوانده میشوند و در عملیات حضور ندارند. اما وقتی حادثهدیده خانم باشد طبیعی است که حضور خانمها میتواند امنیت روانی برای فرد حادثهدیده ایجاد کند.
اولین عملیاتی که رفتم سالن ورزشی در بولوار هفتتیر بود که در طبقه پایین آبگرمکن در حال انفجار بود. ساعت13 ظهر فرمانده زنگ زد. موقع ناهار بود که ما را پیج کردند. شانس آوردم محل وقوع حادثه نزدیک خانهمان بود و همزمان با ماشین آتشنشانی رسیدم.
همانطور که گفتم در حریق معمولا خانمها ورود نمیکنند ولی آنجا فرمانده شیفت از ما خواست برویم چون سالن ورزشی زنانه بود. بخار زیادی در هوا جمع شده و آبگرمکن درحال انفجار بود. صدای مهیبی میآمد و فضا را بخار گرفته بود. تعدادی از خانمها هنوز در حال ورزش بودند و خطر را جدی نگرفته بودند. ما خطر را اعلام کردیم و خانمها را بیرون بردیم و سپس آقایان وارد شدند. بعد از آن دیگر حضور در حریق و حادثه برایم عادی شده بود.
بانوان آتشنشان در مشهد این روزها منتظرند با پیگیریهای انجامشده بهطور رسمی وارد اینکار شوند، اما این مسئله دغدغه اصلی پیلتن نیست، او میگوید: جان آدم را با چه مبلغی میتوان عوض کرد؟ هیچکدام از آتشنشانهای رسمی و داوطلب برای پول وارد اینکار نشدهاند. زمانی که همه مردم از آتش فرار میکنند این آتشنشان است که به دل آتش میزند. این روزها مدیریت سازمان آتشنشانی مشهد به طور مستمر پیگیر رسیدگی به مسائل بانوان آتشنشان است و میدانیم بالأخره مشکلات ما نیز برطرف میشود.
او اعضای خانواه افراد حادثهدیده را همانند خانواده خودش میداند و میگوید: روزی بانویی در اتاقی محبوس شده بود. وقتی برای کمک به او اعزام شدم، آن خانم فریاد میزد: «مردی داخل نشود.» وقتی آن بانو را نجات دادیم، بینهایت از اینکه دو بانوی آتشنشان او و فرزندش را از معرکه نجات داده بودند خوشحال شد. حتی من و همکارم را در آغوش گرفت و گفت شما را مانند دو فرشته نجات میدانم. برخی از زنان در لحظه حادثه، پوشش مناسبی ندارند، حتی گاهی پیش آمده که همسر فرد هم معذب بوده است و از اینکه بانوان آتشنشان سر حادثه حاضر بودهاند خوشحال شدهاند.
فاطمه میگوید: مهمترین بخشی که بانوان آتشنشان میتوانند در آن مؤثر باشند فضاهای کاملا زنانه مانند استخرها، سالنهای ورزشی بانوان و مراکز تفریحی سرپوشیده آبی است؛ «چند سال پیش، جریان برق در یکی از مراکز آبی و تفریحی مشهد حدود ساعت۱۱ شب قطع شد. برخی از زنان در سرسرهها گیر کرده و برخی فرزندانشان را گم کرده بودند، اما ورود بانوان آتشنشان حقیقتا دلگرمکننده بود. گروه بانوان آتشنشان تلاش کرد آرامش را به محیط برگرداند.»
فاطمه تأثیر حضورش در آتشنشانی را جذب حداکثری زنان اطرافش میداند و اینکه زنان با نکاتی آشنا شدند که کمتر درباره آن میدانستند؛ «زنان خانهدار فکر میکنند کار بیرون با مادرانگی منافات دارد، این در صورتی است که میتوان در کنار مادرانگی، فعالیتهای اجتماعی را نیز انجام داد و بسیار مفید بود.»
فاطمه پیلتن چند سالی است که در مدارس به دختران مقابله با حادثه و آتش را آموزش میدهد
او با توجه به اهمیت آگاهی از نکات کلیدی و سوانح برای زنان میگوید: بخش سوختگی بیمارستان امامرضا (ع) همیشه شاهد زنانی است که میتوانستند بهراحتی آتش را در خانهشان خاموش کنند، اما متأسفانه نه رسانهها و نه صداوسیما به این مسئله اهمیت نمیدهند. بانوان زیادی هستند که نمیدانند چطور از خاموشکنندهها استفاده کنند یا وقتی شعله روغن غذا در ماهیتابه آتش میگیرد در آن آب نریزند، زیرا اینکار باعث سوختگی صورت فرد میشود. یکی از مهمترین کارهایی که بانوان آتشنشان میتوانند در آن تأثیرگذار باشند آموزش به زنان است.
فاطمه پیلتن چند سالی است که در مدارس به دختران مقابله با حادثه و آتش را آموزش میدهد. او که این روزها در حال تحصیل در رشته مدیریت عملیات امداد و نجات نیز هست اهمیت آموزش شهروندی را از سنین کودکی بسیار مهم میداند و میگوید: از آنجایی که دورههای امدادگری در هلال احمر را هم گذراندهام در هر جمع زنانه یا خانوادگی و دوستانه تلاش میکنم نکات مختلفی مانند گیرکردن اشیا در گلو را آموزش دهم، زیرا گاهی فقط با ضربهای کوتاه میتوانیم از مرگ افراد جلوگیری کنیم یا اگر کسی دچار سکته قلبی شود، اطرفیان قادرند بهسرعت با ماساژ قلبی، بدن را احیا کنند. البته در برخی هنرستانها رشته ایمنی و مقابله با سوانح تدریس میشود.
درباره حضور خانمها در سازمان آتشنشانی نظرات متفاوتی وجود دارد. با فاطمه سلیمی تنها بانوی عضو ششمین شورای اسلامی شهر مشهد در این باره صحبت میکنیم و نظر او را جویا میشویم. سلیمی با اشاره به اینکه مشهد یک شهر زیارتی است میگوید: ضرورت و اهمیت حضور خانمها در سازمان آتشنشانی بر کسی پوشیده نیست و ما نیز بهخوبی اهمیت این موضوع را درک میکنیم.
به همین دلیل پیگیر هستیم تا ببینیم شهرهایی مانند کرج و تهران که از بانوان در سازمان آتشنشانی استفاده میکنند به چه طریقی توانستهاند موانع قانونی موجود مانند حضورنداشتن بانوان در مشاغل سخت و زیانآور را از سر راه خود بردارند. وقتی میگوییم شهر زیارتی، یعنی امنیت روانی زائر نیز علاوهبر خانوادههای مشهدی برای ما اهمیت بسیاری دارد.
این بانوی عضو شورای اسلامی که پیگیر مشکلات بانوان در تمام زمینههای موجود است ادامه میدهد: در مشهد به عنوان یک شهر مذهبی حضور خانمها در اورژانس و آتشنشانی بیش از سایر شهرها احساس میشود. قصد ما صرفا حضور خانمها در عملیات نیست، بلکه میخواهیم برای حفظ امنیت روانی خانمها، بانوان آتشنشان هنگام حوادث در کنار آنها حضور داشته باشند. از طرفی با توجه به اینکه افزایش فضاهای تفریحی بانوان و پارکهای مخصوص برای آنها در دستورکار ما قرار دارد، حضور بانوان آتشنشان نیز اهمیت بیشتری پیدا میکند.