دوران تحصیل میتواند تبدیل به یکی از دورانهای ماندگار برای هر فرد شود اگر مدیر، معاون، معلمها و دوستان خاطرات خوبی را برایمان به یادگار بگذارند؛ در غیر اینصورت این روزها گرد و غبار فراموشی میگیرند. معلمها یکی از مؤثرترین نقشها را در این دوره برعهده دارند. آنهایی که تجربه داشتن معلمهای خوب و پشتیبان را داشتهاند، معنای این حرف را میدانند. منیره یزدفاضلی یکی از این معلمهای موفق و اثرگذار در محله سجاد است. او در تدریس از شیوههای نوین و خلاقانه متناسب با شرایط و توان کلاس و مخاطب خود استفاده میکند.
منیره یزد فاضلی مردادماه 1353 در محدوده قبرمیر(نوغان) در خانوادهای مذهبی و علاقهمند به ادبیات به دنیا میآید و بزرگ میشود. پدر منیره اصالتا یزدی است. خانواده پدری قبل از تولد پدرش به مشهد میآیند و در قبرمیر ساکن میشوند. خانواده مادری او از روسیه به ایران مهاجرت کردند. زمانی که مادرش کوچک بوده، بهدلیل ارادت و علاقهشان به امام رضا(ع) از بخارا به مشهد میآیند و در قبرمیر محله نوغان ساکن میشوند.
تکیه قدیمی محله باعث آشنایی بیشتر دو همسایه و ازدواج پدر و مادر منیره میشود. خانواده پدری منیره خانم اهل شعر و فقه بودند. خودش میگوید:«پدربزرگم اهل شعر و ادبیات بود و مادربزرگم وقت زیادی را برای تعلیم و تربیت و آموزش فقه به فرزندانش میگذاشت. علاوهبر خانواده پدری، مادرم به حافظ و سعدی علاقهمند است و غزلیات آنها را همیشه میخواند. خواندن قرآن مجید نیز از کارهای روزانه مادر است و همیشه خواندنش را به ما توصیه میکند. این فضای فرهنگی و آموزشی به ما منتقل شد و هر سه خواهر فرهنگی هستیم.» علاقه او به آموزش و معلمی به دوران کودکی برمیگردد. چنانکه میگوید:«در مهمانی و مجالس زنانه بچههای کوچکتر را به من میسپردند. من هم معلم بچهها میشدم و با هم بازی میکردیم.»
منیره خانم تا سوم راهنمایی درس میخواند. خیلی زود در چهاردهسالگی ازدواج میکند و درگیر زندگی خانوادگی میشود. او چهار فرزند دارد. دو پسر و دو دختر: «سال 67 ازدواج کردم آن زمان باید برای ادامه تحصیل به اداره آموزش و پروش میرفتم و برایم امکان نداشت. تا سال 84 که فرزندانم از آب و گِل درآمدند منتظر ماندم البته کتاب و مجله زیاد میخواندم و علاقهام به درس خواندن و آموزش را رها نکردم.» او با همراهی و تشویق همسر و فرزندانش طی دو سال دبیرستان را تمام میکند و در رشته فلسفه و کلام دانشگاه پیام نور قبول میشود. منیره میگوید:« دبیرستان را از راه دور در دبیرستان نوآوران پشت سرگذاشتم. مدیریت دبیرستان من را می شناخت و یکبار از من خواست تا به جای دبیر فلسفه که غیبت داشت تدریس کنم. علاقهام به آموزش و شغل معلمی باعث شد تا قبول کنم. دانشآموزان روش تدریسم را دوست داشتند و مفاهیم سخت فلسفه را بهراحتی متوجه شدند. از همان زمان معلمی را شروع کردم.»
منیره خانم در این سالها سعی کرده از روشهای خلاقانه برای آموزش به دانشآموزان استفاده کند. موفقیتهای او در قبولی دانشآموزان باعث میشود، اداره کل آموزش و پرورش استان خراسان او را گزینش کند. بعد از آن با مجموعههای آموزشی در مقاطع مختلف تحصیلی همکاری میکند.او معتقد است دانشآموز باید مفاهیم یا مطالب آموزشی را درونی کرده و بهطور عملیاتی استفاده کند:«زمانی که مدرسه میرفتیم، معلمها سخنرانی میکردند و ما نکات مهم را یادداشت میکردیم. اما این روش خروجی خوبی نداشت و درسها تا شب امتحان به یادمان میماند. دانشآموزان باید مطالب آموزشی را درونی کنند تا در آینده از آنها استفاده کنند. سعی کردم از روشهای مختلف برای آموزش بهره ببرم تا مفاهیم و نکات در ذهن دانشآموزانم ماندگار شود.»
منیره درسهای مختلف پیام آسمانی، تفکر و سبک زندگی، روانشناسی، فلسفه و منطق و هویت اجتماعی را در این سالها تدریس کرده است. او میگوید:«از روشهای مختلفی برای ماندگار شدن مفاهیم سخت و سنگین فلسفه برای دانشآموزان استفاده میکنم.
آنها را به طبیعت میبرم یا از آنها میخواهم خودشان را برای یک سفر ذهنی آماده کنند. در فلسفه مباحث وجودشناسی و خداشناسی مطرح میشود و دانشآموزان با مفاهیم این درس به خدا نزدیک میشوند. فلسفه میگوید از وجود خود به خدا برسید. برای تعریف مفاهیم مختلف فلسفی ساعتها فکر میکنم و از آنچه در واقعیت و اطرافم هست برای تدریس بهره میبرم. برای آموزش «رسالهعشق» ابنسینا، بچهها را به سفر ذهنی بردم. از عشقهای زمینی شروع کردم، بعد به عشق طبیعت رسیدیم و در نهایت آنها را به سوی عشق آسمانی راهنمایی کردم و به واجب الوجود رساندم.»
یکی از طرحهای او اجرای صبحانه سالم با کمک خود بچههاست. این معلم بااخلاق میگوید:« برای مناسبتهای مختلف در طول سال به بچهها ایدههای متفاوت میدهم مثلا نیاز نیست برای روز مادر یا پدر هدایای گرانقیمت بخرند بلکه قبول مسئولیت کارهای خانه هدیه ارزشمندی به مادر یا پدر است. از طرفی با والدین نیز گفتوگو میکنم و از آنها میخواهم از لحاظ عاطفی بیشتر هوای فرزندانشان را داشته باشند.»او از رئیس آموزش و پرورش استان خراسان رضوی خواستهای دارد: «از ایشان میخواهم به درس تفکر و سبک زندگی توجه بیشتری شود و برای این درس آزمون بگذارند. بچهها در این کلاس میآموزند چگونه زندگی کنند.» او عاشق کارش است و میگوید:«با خدا قرارداد بستهام تا زمانی که چیزی بیاموزم زکات علمم را بدهم. معلمی عشق میخواهد باید عاشق بود و عشق را هدیه داد.»خانواده اولویت اول اوست و با فرزندانش رفیق است. منیره خانم اجازه نمیدهد کار و زندگیاش بههم ضربه بزند.