محفل کتابخوانی کتابخانه ثارالله (ع) سه ساله شد
سه سالی میشود که محفل ادبی «باد صبا» به همت زهرا طاهری در کتابخانه ثارالله(ع) دایر است و علاوهبر اهالی محله، علاقهمندانی از مناطق مختلف را بهسمت خود میکشاند. ابتدا که این محفل دایر شد، پنج ششنفر بیشتر مخاطب نداشت، اما حالا هر هفته علاقهمندان آن از جایجای شهر، خود را به محله کوثر میرسانند تا کتابهای مولانا، حافظ، تاریخ بیهقی، شاهنامه و... را ورق بزنند و درس زندگی را از دیوان شعرا بیاموزند.
دوشنبهها که این محفل دایر میشود، سالن کتابخانه پر از ادبدوستان میشود، طوریکه گاهی با کمبود صندلی مواجه میشوند؛ بااینحال علاقهمندان این جلسات حتی حاضرند روی صندلی بخش کودک بنشینند ولی در جلسه حضور داشته باشند.
آغاز فصل بازنشستگی با ادبیات
دیوان حافظ را باز کرده و خواندن صدمین غزل را شروع میکند: دی پیر میفروش که ذکرش به خیر باد / گفتا شراب نوش و غم دل ببر ز یاد/ گفتم به باد میدهدم باده نام و ننگ / گفتا قبول کن سخن و هرچه باد باد…
غفلت از ادبیات است که باعث شده اینقدر مردم ما عصبی و کمطاقت باشند
استاد مفهوم عرفانی شراب را یادآوری میکند، نام و ننگ را شرح میدهد و با خواندن ابیاتی دیگر از حافظ، رذیلت شهرت را یادآور میشود. گاهی برای نشاندادن اهمیت مطلب و رساندن مفهوم، گریزی به اشعار دیگر شاعران میزند. بعضی از مخاطبان از صحبتها نتبرداری، بعضیها هم آن را با تلفن همراه ضبط میکنند.
اغلب شرکتکنندگان بیشتر از پنجاهسال سن دارند و بازنشسته هستند. برخلاف تصور اولیه، اغلب آنها در رشتهها و مشاغلی غیرمرتبط با ادبیات فعالیت کرده ولی حالا در میانسالی، این بستر را راهی برای آرامش و بهرهبردن از عمر گرانمایه یافتهاند.
مدرس این محفلها زهرا طاهری است. او بازنشسته آموزشوپرورش است و دکترای زبان و ادبیات فارسی دارد. آنقدر به مثنوی علاقه داشته که موضوع پایاننامه و رساله دکتریاش مرتبط با همین کتاب بوده است.
او میگوید: ابتدایی که محفل ادبی را تشکیل دادیم، فقط مثنویخوانی داشتیم و ماهی یک بار برگزار میشد. بعد که تقاضا بیشتر شد، جلسات را هفتگی کردیم.
در ادامه تصمیم گرفتند یک هفته مثنویخوانی داشته باشند و یک هفته آثار دیگر شاعران همچون سعدی، فردوسی، سهراب سپهری، فروغ فرخزاد، پروین اعتصامی، تاریخ بیهقی و... را بخوانند. اکنون آنها یک هفته مثنویخوانی و یک هفته حافظخوانی دارند.
او که این کلاسها را بدون دریافت هیچ هزینهای دایر میکند، میگوید: دوست داشتم آنچه را یاد گرفتهام دراختیار دیگران هم قرار دهم و بدینوسیله گامی برای داشتن زندگی بهتر برای خودم و دیگر افراد بردارم.

انارستان ادبیات
کیانا رجائیفرد، جوانترین عضو محفل و دانشجوی ادبیات است. کیانا معتقد است با حضور در این کلاس، گرهی از گرههای روحی افراد باز میشود. او کلاس را به باغ انار تشبیه میکند و میگوید: همانطورکه داخل هر انار صدها دانه است، در هر شعری که اینجا میخوانیم، صدها معنی نهفته است که هرکدام ارزشی ویژه دارد.
محمود اسکندری بازنشسته اداره دارایی است. او از ادبیات بهعنوان لذتی نام میبرد که با هیچ پول و ثروتی به دست نمیآید. تحصیلات اسکندری در رشته مدیریت دولتی بوده، اما حالا در شصتوپنجسالگی اینقدر در این محفل به ادبیات علاقهمند شده است که میگوید اگر زمان به عقب برگردد، در رشته ادبیات ادامه تحصیل میدهد.
ادبیات را برای سرگرمی نمیخوانیم. ادبیات درس زندگی به ما میدهد و با کمک آن میتوانیم انسان بهتری باشیم
به نظر او غفلت از ادبیات است که باعث شده اینقدر مردم ما عصبی و کمطاقت باشند. او میگوید: از وقتی در این محفل حضور پیدا کردم، مهارت صحبتکردنم بیشتر شده است. آرامش و طمأنینه دارم و اینقدر اینها تأثیر مثبت بر زندگیام گذاشته است که فرزندانم من را برای آمدن به این کلاس تشویق میکنند.
او که دغدغههای فرهنگی دارد و این محفل را گامی در این راستا میداند، ادامه میدهد: مکان کتابخانه ثارالله(ع) برای این محفل کوچک است؛ باوجوداین، همه با اشتیاق میآییم و امیدواریم حداقل همین فضای کوچک را از ما نگیرند.
این دغدغه او را تعدادی دیگر از حضار و علاقهمندان نیز دارند. با اینکه بعضیها از راه دور میآیند، اصلا از دوری راه ناراحت نیستند. آنها نگراناند مبادا روزی این مکان از آنها گرفته شود. برای این جلسه هیچ تبلیغات خاصی انجام نشده است. خود شرکتکنندگان، به دوستان و آشنایانشان اطلاعرسانی کردهاند، طوریکه اکنون در روزهای محفل، کل فضای کتابخانه پر از دوستداران این نشست میشود.
محفل حالخوبکن
این استاد ادبیات با کلامی پر از آرامش و درعینحال با تأکید میگوید: کتابهای مولانا برای چندسال جزو پرفروشترین کتابهای شعر در آمریکا و اروپا بودند. اگر ما از اندیشه و کلام این شاعران که شهرت جهانی دارند، استفاده نکنیم، در حق خودمان و آنها ظلم کردهایم.
طاهری ادامه میدهد: ما ادبیات را برای سرگرمی نمیخوانیم. ادبیات درس زندگی به ما میدهد و با کمک آن میتوانیم انسان بهتری باشیم.
او تعریف میکند: یک بار داشتم در مدرسه درباره اشعاری که ما را از رذیلتهای اخلاقی و غرور و شهرتطلبی منع میکند، صحبت میکردم. بعد از آن یکی از معلمان نزدم آمد و گفت میخواسته یخچال خانهاش را از روی چشم و همچشمی عوض کند، ولی بعد از آن جلسه، منصرف شده بود.
فائزه مرتضایی جزو اولین نفراتی است که با پاگرفتن این محفل ادبی در آن شرکت کرده و همچنان جزو شرکتکنندگان پروپاقرص آن است. او و همسرش از بولوار امامت به اینجا میآیند.
مرتضایی بیش از هر چیز، استاد را دلیل علاقهاش به این کلاسها میداند و میگوید: در اشعار به موضوعاتی همچون مهربانی، تواضع، خودشناسی و امثال اینها زیاد اشاره شده است که بر دلم مینشیند. علاوهبراین رفتار و برخورد خوش استاد، برای آمدن به کلاس، رغبت ایجاد کرده است.
او از این برنامه به عنوان یک «محفل حالخوبکن» نام میبرد و میگوید: با مشکلاتی که زندگیهای امروز دارد، اگر این کلاس و آرامشی که در پس آن به دست میآوریم نبود، چهبسا تا حالا بارها در زندگی کم آورده بودیم.
غلامحسین طلوع که از معلمان بازنشسته زبان انگلیسی است، زبان روان و عامیانه استاد را دوست دارد و میگوید: ایشان درعینحال که به زیر و بم اشعار مسلط است، جواب همه سؤالها را میدهد.
او ادامه میدهد: در این محفل هر فردی میتواند راحت نظرش را بگوید، انتقاد یا مخالفت کند و به نظرم این از بهترین ویژگیهای آن است.
* این گزارش چهارشنبه ۲۸ آبانماه ۱۴۰۴ در شماره ۶۴۲ شهرآرامحله منطقه ۹ و ۱۰ چاپ شده است.
