
شعرهای سپید شهره شجیعی در کشور شاخص است
شعر و نام شاعران کلاسیک همواره در زندگی ما ایرانیان جایگاه ویژهای داشته و جاری بوده است. کیست که داستانی از شاهنامه نشنیده و حکایتی شیرین از سعدی را مزه نکرده و دل با فالی از حافظ آرام نکرده باشد؟
قصه شعر با حضور نیما در ایران اما دگرگون شد. نیما وزن را از شعر برداشت، اما قافیه را همچنان بهجا گذاشت. همین مقدار هم شجاعت بسیار میخواست و تحمل رنج فراوان. اما او راه را باز کرد تا شاملو یکی از بزرگان ادبیات معاصر کارش راحتتر شود برای برچیدن بساط اجبار قافیه از شعر پارسی.
شاملو وزنهای نیمایی را هم به کنار گذاشت و آهنگ شعر را به درون کلمات برد تا قابله مولودی شود به نام شعر سپید. اینکه چرا شعر پارسی بعد از هزاران سال گشتوگذار در کوچههای تنگ کلاسیک به خیابان شعر نیمایی رسید و بعد گذرش به بزرگراههای شعر سپید افتاد و اینکه اصولا شعر سپید چه امکانات و جذابیتهایی دارد که عدهای حاضر به قربانیکردن موسیقی گوشنواز شعر کلاسیک و تا حدی نیمایی در پیش پای آن شدند، شاید یکی از دلایل رفتن ما به خانه شهره شجیعی، شاعره سپیدگوی منطقهمان باشد، اما دلیل اصلی همان آشنایی شما با این شاعره شناخته شده اما گوشهگیر بهطور خاص و آشنایی با زندگی شاعرههای معاصرمان بهطور عام است.
شما هم اگر از یکنواختی اتفاقات جدی زندگی خسته شدهاید، با ما به خانه کوچک اما گرم از حضور شعر این شاعره در خیابان شریعتی بیایید تا لحظاتی مهمان قریحه لطفش شویم.
شاعرهای بیعجله و چراغ خاموش
شهره شجیعی متولد سال۱۳۵۹ و ساکن محله فرهنگیان مشهد است دانش آموخته رشته مهندسی کشاورزی است. در جمعهای شاعران سپیدگوی مشهد او بسیار شاخص و شناخته شده است و پژواکهایی از شعرهایش منتقدان و شاعران بزرگ کشور را هم تا حدودی متوجه او کرده است. اما انگار او عجلهای برای پیمودن مسیر شهرت ندارد و میخواهد همینطور بیعجله و چراغ خاموش حرکت کند.
دستاوردهای ادبی
برگزیده شعر رضوی در سالهای۸۳ و۸۶، برگزیده شعر استانی دفاع مقدس در سال۸۷، کاندیدای جشنواره کشوری فجر در سال۸۷ و برگزیده جشنواره شعر دانشجویان کشور در سال۸۴ بخشی از دستاوردهای ادبی شهره شجیعی است.
همچنین در جشنواره دانشجویان کشور سازمان آموزش عالی تعهد میکند که اشعار شاعرانی که توسط داوران و منتقدان تایید شود را با هزینه خود چاپ کند.
برگزیده جشنواره شعر دانشجویان کشور در سال۸۴ بخشی از دستاوردهای ادبی شهره شجیعی است
تمجید و توجه منتقدان منجر میشود به چاپ نخستین مجموعه شعر شجیعی با نام «تصویر برفک است». نقدی کامل در تایید این کتاب هم توسط استاد عنایت سمیعی از اعضای کانون نویسندگان ایران و از برجستهترین منتقدان ادبی کشور در مقدمه این کتاب نوشته میشود.
نخستین برخورد با شعر
بیش از هرچیز میخواهم از نخستین برخورد گرفتارکنندهاش با شعر بشنوم. میگوید: سال۸۱ بود که همراه یکی از دوستانم به یکی از جلسات شعر رفتم. قصدم شعر نبود، فقط میخواستم دوستم را همراهی کنم. در آن جلسه برای نخستین بار شعر سپید را شنیدم و شیفتهاش شدم. بعد از چند جلسه رفتوآمد به این جلسه، آخر شبی بود که احساس کردم دلم میخواهد چیزی بنویسم. قلم برداشتم و تا ساعت ۵ صبح این احساس ادامه داشت و نتیجهاش شد نخستین شعری که سرودم. شعر را به جلسه بردم و خواندم.
یکی از اساتید حاضر در جلسه بسیار تشویقم کرد و این شد که پی پروراندن ذوق و قریحه شاعریام را گرفتم. دلم ميخواهد مطلع نخستین شعر یک شاعر را بشنوم، نقطه ورودش به دنیای شعر، و شجیعی ميخواند:
نیمه گمشده من
غلیان التهاب تو را ميگویم
گرمای تمام بوسههای پژمرده
در وهم دیروز
دستها هدیهای به جبران سردی خورشید...
ميخواهم بدانم ورود شجیعی به دنیای حرفهای شعر با واگویه اشعار کدام شاعران شروع شده است و اکنون ذائقه شعریاش با شعر کدام شاعران جورتر است. ميگوید: در شعر کلاسیک بیشتر با مولوی و حافظ مأنوس هستم و از شاعران کلاسیک مدرن با اشعار حسین منزوی. اما مثل بسیاری از شاعران سپید با بزرگان این سبک از شعر یعنی شاملو و اخوان شروع کردم، البته حقیقتش این است که این روزها بیشتر از هر شاعر دیگری با شعرهای شاملو زندگی ميکنم.
شعر شاملو ساده اما عمیق است
ميگویم دلیلش آیا زبان سادهتر شعر شاملوست نسبت به زبان دشوار و برخواسته از سبک خراسانی اخوانثالث، یا دلیل دیگری دارد؟ ميگوید: دلیل مهمش همین است. شعر شاملو با وجود اینکه از لحاظ محتوا و مضمون بسیار غنی و عمیق است اما زبان نزدیکتری دارد به زبان عامه مردم. همچنین شاملو علاوه بر شاعربودن یک متفکر بزرگ است با وسعت دیدی زیاد که باعث ميشود در شعرهایش نگاههای جدیدی به زندگی را تجربه کنید.
انتقال تجربیات به جوانان منطقه
منزل شجیعی فاصله کمی با فرهنگسرای شهر ایمن و زیبا در ابتدای شریعتی۴۵ دارد. میگویم: آیا این فرهنگسرا موقعیت خوبی نیست تا با راهاندازی یک جلسه شعر انتقال تجربیات خودتان را به جوانان از همین منطقه خودمان شروع کنید؟
میگوید: خودم بدم نمیآید، باید دید شرایط چه پیش میآید و آیا از آنطرف هم تمایلی برای همکاری وجود دارد، البته من در همین منطقه قاسمآباد شاگردانی بهصورت خصوصی داشتهام که یکی از آنها کتاب شعرش کاندیدای جشنواره کشوری شعر خورشید شد.
در قاسمآباد شاگردانی داشتهام که یکی از آنها کتاب شعرش کاندیدای جشنواره کشوری شعر خورشید شد
نخستین شنوندهها
شجیعی با بیان اینکه بعد از سرودن یک شعر، نخستین شنوندههای آن همسر و دوستان نزدیکش هستند، یکی از آخرین شعرهایش را ميخواند:
قبل از آنکه بشناسمت
در استخوانم فرو رفتی
و چشمهایم هر شب با پلکهای تو بسته شد
گذشتی
و ترس چون ستارهای در تاریکی فرو رفت
چون شوالیهای در خط افق ایستادم
و به سمت خود فرمان آتش دادم
ناگهان در مانند خمیازهای باز شد
*این گزارش چهارشنبه، ۹ اسفند ۹۱ در شماره ۴۵ شهرآرامحله منطقه ۱۰ چاپ شده است.