کد خبر: ۱۲۵۰۲
۲۵ تير ۱۴۰۴ - ۰۹:۰۰
بوستان برکت و تجربه مزرعه‌داری در دل شهر

بوستان برکت و تجربه مزرعه‌داری در دل شهر

اینجا مزرعه‌ای در دل شهر و ابداعی نوین از کشاورزی شهری است. مزارع بوستان برکت شامل سیصدقطعه کوچک حدود ۲۰ و ۲۵ متری حصارکشی شده و فقط در دو شیفت صبح و عصر اجازه ورود داری.

اخبار گرمای بی‌سابقه این روز‌ها را پیش بینی کرده بود. هفت دقیقه به ۶ صبح است و خورشید دیگر کاملا بالا آمده است. گرمای هوا را از همین سر صبحی به‌خوبی می‌توانی روی پوستت حس کنی. با وجود نور خورشید که در دشت پراکنده شده است، آوای جیرجیرک‌ها هنوز در سرتاسر دشت شنیده می‌شود. صدای خروسی هرازگاه به گوش می‌رسد.

پیش رویمان دنیایی مزرعه سرسبز و شاداب دیده می‌شود و در ورای آن ساختمان‌های سربه‌فلک‌کشیده و برج‌هایی که قد علم کرده‌اند. اینجا مزرعه‌ای در دل شهر است. ابداعی نوین از کشاورزی شهری که حوالی سال۱۳۹۹ به همت جمعی از استادان و دانشجویان دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی، سازمان پارک‌ها و فضای سبز شهرداری مشهد و شهرداری منطقه۱۱ در زمین‌های بایر محله شهیدرضوی بنا شد.

مزارع بوستان برکت که شامل سیصدقطعه کوچک حدود ۲۰ و ۲۵ متری می‌شود، برخلاف دیگر زمین‌های کشاورزی که در هر‌ساعت از شبانه‌روز می‌توانی برای سرکشی از محصول، بار‌وبنه ببندی و به سر زمین بروی، قاعده و قانون خودش را دارد. اینجا ضمن اینکه حصا‌رکشی است و قفل‌وبند دارد، فقط در دو شیفت صبح و عصر اجازه ورود داری.

۹‌قطعه حدودا هزار و ۲۰۰ متری با نام دشت شماره‌گذاری شده است. هر دشت یک دشتبان برای سرکشی به زمین‌های کشت‌و‌کار‌شده دارد و تو باید خیلی خوش‌شانس باشی که د‌ر میان هزاران متقاضی، اسمت برای کشاورزی در این زمین دربیاید و اجازه ورود به این باغ را بیابی.

 

بوستان برکت؛ مزرعه‌داری در دل شهر

 

از زعفران‌کاری در «رودمعجن» تا سبزی‌کاری در «برکت»

بوی عطر ریحان و نعنا تمام دشت‌۳ را پر کرده است. راضیه مرادی، کارمند دانشگاه آزاد، هر‌روز صبح آفتاب‌نزده از منزلش در محله کوهسنگی راه می‌افتد تا قبل رفتن به سر کار، ساعتی را در مزرعه کوچکش باشد.

او که بزرگ‌شده «رود‌معجن»، یکی از روستا‌های تربت‌حیدریه است و از بچگی با آب و خاک و خو گرفته و بزرگ شده، تعریف می‌کند: داشتن قطعه‌زمینی کوچک حتی در حد کاشت چند نوع سبزی و صیفی‌جات آرزویم بود. تا اینکه از‌طریق دوستی از وجود چنین طرحی خبردار شدم و با دو تا از دوستان دیگرم اشتراکی زمینی را از سال دوم اجاره کردیم.

راضیه همان‌طور که تر‌و‌فرز مشغول چیدن سبزی‌هاست، از عصر جمعه‌هایی می‌گوید که با خانواده به اینجا می‌آیند تا بساط چای و عصرانه را نزدیک مزرعه نقلی‌شان به پا کنند.

او با خنده می‌گوید: مساحت این زمین‌ها بسیار کوچک است؛ ۸۰‌سانت در ۱۴‌متر. اولین‌بار که پدرم به اینجا آمد، با دیدن محدوده زمینم از ته دل خندید. برای کسی که خودش چند‌هکتار زمین دارد، این کشت‌و‌کار خنده‌دار بود، اما برای من، داشتن باغچه‌ای کوچک در زندگی‌های شهری امروز غنیمت است و با وجود آن حال دلم خوب که نه، عالی عالی است.

 

بوستان برکت؛ مزرعه‌داری در دل شهر

 

کشت و زرع خانوادگی

زن و شوهر جوان به‌همراه دختر کوچکشان با عجله به‌سمت انتهای زمینی در دشت ۲ می‌روند. خانم سریع به‌سراغ چیدن سبزی‌ها می‌رود و آقا هم به جدا‌کردن برگ‌های خشک شاخه درخت به‌لیمویی مشغول می‌شود. صدای خروسی توجه دخترک را به خود جلب می‌کند و به‌سمت قفسی می‌رود که مرغ و خروس‌ها در آن نگهداری می‌شوند.

اینجا حیاط‌خلوت خانه من است و این دشت سرسبز را مثل باغچه خانه‌ام زیر کشت برده‌ام

نادر توکلی که علاقه‌مند به گل و گیاه و در کل کشت و کار است، از همان ابتدای اجرایی‌شدن طرح «کشاورزی شهری» از‌طریق دوستی، دو قطعه زمین در اینجا اجاره و کشت سبزی و صیفی‌جات را شروع کرد. توکلی و همسرش که هر دو کارمند هستند، صبح زود را برای برداشت محصول انتخاب کرده‌اند تا ضمن شروع روزی خوب، به‌موقع به دیگر کارهایشان برسند.

آقا‌نادر که اطراف مشهد در گلمکان نیز باغی دارد و آنجا هم کشت‌و‌کاری مختصر، می‌گوید: دوری راه یکی از دردسر‌های همیشگی ما در رسیدگی به باغچه کوچکمان بود، اما از وقتی اینجا را اجاره کرده‌ایم، هر‌روز صبح را با سرکشی به این باغچه شروع می‌کنیم. این سومین سال است که خانواده توکلی اینجا کشت‌و‌کار دارند.

او از انتخاب دشتشان در سال گذشته به‌عنوان دشت برتر می‌گوید؛ امتیازی که سبب شد امسال همه زارعین دشت ۲ بدون قرعه‌کشی یک سال دیگر بالای سر زمین خود باشند و سالی پر‌برکت را تجربه کنند.

 

بوستان برکت؛ مزرعه‌داری در دل شهر

نمایی از کافی‌شاپ بوستان‌برکت که استفاده از آن برای عموم شهروندان آزاد است

 

اینجا را حیاط خلوت خانه‌ام می‌دانم

حسن اکبری، فرهنگی بازنشسته، همسایه مزرعه خانم مرادی است و خوش‌و‌بش و خدا‌قوتی با هم دارند. حسن‌آقا که به قول خودش دنیا‌دیده است و مشابه این کار را در کشور‌های پیشرفته شاهد بوده، تعریف می‌کند: همیشه غبطه می‌خوردم چرا در کشور من با این اقلیم متنوع چنین طرح‌هایی اجرایی نمی‌شود، تا اینکه در صحبت با دوستی متوجه شدم در چند‌قدمی خانه‌ام، شهرداری زمین‌هایی را برای کشت‌و‌کار به مردم به اجاره می‌دهد.

او که نمی‌خواهد زمان را از دست بدهد و حین گفت‌و‌گو مشغول چیدن سبزی است، می‌گوید: فاصله خانه من تا اینجا فقط چند‌دقیقه است. در‌حقیقت اینجا حیاط‌خلوت خانه من است و این دشت سرسبز مثل باغچه خانه‌ام که بخش کوچکی از آن را زیر کشت برده‌ام.

اکبری همان‌طور‌که چند نعناع فلفلی را از ساقه جدا کرده است و به دستم می‌دهد تا بو کنم، می‌گوید: عطر و بوی این سبزی‌های ارگانیک محشر است. من هر وقت هوس قورمه‌سبزی می‌کنم، به اینجا می‌آیم تا از سبزی‌های باغچه خودمان برداشت کنم.

این فرهنگی بازنشسته معتقد است آدم هر‌قدر بیشتر وقتش را در طبیعت بگذراند، کمتر مجبور است در ترافیک خیابان پرستار و در شلوغی مطب پزشکان و داروخانه‌های راسته احمدآباد، عمرش را تباه کند.

 

بازار گرم بده‌بستان سبزی و صیفی‌جات

بازار بده‌بستان محصولات به‌عمل‌آمده در دشت‌۲ گرم است و همسایه‌ها از سبزیجات خود به هم می‌دهند. خانواده رضا بهروز هم برای رسیدگی و برداشت محصول خود آمده‌اند. بهروز وجود چنین فضا‌های بکر کشاورزی آن هم در دل زندگی شهری و آپارتمان‌نشینی را موهبتی می‌داند و می‌گوید: هیچ وقت تصور نمی‌کردم در فضای شهری شاهد مزرعه‌ای بزرگ باشم که من هم سهمی در سبز‌کردن گوشه‌ای از آن داشته باشم. او سرگرم‌شدن با آب و خاک و بذر و چیدن و برداشت ثمره کار را بهترین راه برای دور‌شدن از استرس‌های زندگی ماشینی امروز می‌داند.

امروز آقا‌رضا میهمان هم دارد و خواهرش برای چیدن سبزی‌ها به کمک برادر و دختر برادرش، بهار آمده است. خواهر آقا‌رضا هم بودن در چنین باغچه اشتراکی بزرگی با همسایه‌های خونگرم و با‌محبت را موهبتی بزرگ در زندگی‌های سرد امروزی می‌داند.

او در‌حالی‌که تره‌هایی را که همسایه برای آنها چیده است، در نایلون سبزی‌هایشان می‌گذارد، می‌گوید: منی که یکی‌دوبار به اینجا آمده‌ام برای خودم دوست پیدا کرده‌ام؛ خانواده‌هایی که کار هر‌روزشان آمدن به اینجاست، جای خود دارند. اینجا تقریبا همه مثل یک خانواده هستند و بازار دوستی و محبت گرم است.

 

بوستان برکت؛ مزرعه‌داری در دل شهر

 

سرسبزی شمال را اینجا پیدا کردم

داشتن قطعه‌زمینی کوچک حتی در حد کاشت چند نوع سبزی آرزویم بود تا اینکه از وجود چنین طرحی خبردار شدم

‌چادرش را به دور کمر محکم کرده است و بعد پوشیدن دستکش با چاقو میوه‌خور‌ی شروع به کندن علف‌های هرز می‌کند. نازبانو کرمی اصالتا شمالی است و آشنا به کشت و زرع. او می‌گوید مراسم دهه اول محرم، او را از کشت و کار غافل کرده و همین سبب روییدن علف‌های هرز زیاد بین محصولش شده است.

اوکه سیزدهم تیرماه اولین سال فوت همسرش را پشت سر گذاشته است، از غمی می‌گوید که با پرداختن به کشت‌و‌کار سعی در گذر از آن دارد تا با روحیه بهتر برای بچه‌هایش مادری کند.

نازبانوخانم که از محله اندیشه به اینجا می‌آید، تعریف می‌کند: بعد فوت همسرم، برادر او قطعه‌زمینی را اینجا گرفت تا من و مادرشوهرم به لحاظ روحی حالمان بهتر شود؛ مزرعه‌ای که برای من تداعی‌کننده کشتزار‌های سرسبز شمال است. او حضور در طبیعت بکر و مراوده با مردم را آرام‌بخش و التیام دل‌های غمدیده می‌داند و به همه مردم توصیه می‌کند برای کاهش درد و رنج و استرس‌های ناگزیر زندگی امروزی به طبیعت پناه ببرند.

 

 

 

بوستان برکت؛ مزرعه‌داری در دل شهر

 

استقبالی فراتر از انتظار

مسعود قدمگاهی آخرین نفری است که برای گفت‌و‌گو به‌سراغش می‌رویم. فارغ‌التحصیل کارشناسی‌ارشد رشته تکنولوژی بذر از دانشگاه فردوسی است؛ کسی که از همان دوره دانشجویی و از آغاز اجرایی‌شدن طرح «کشاورزی شهری» در کنار تیم اجرایی بوده است.

قدمگاهی اگر چه محل سکونتش در شاندیز است، هرروز صبح آفتاب‌نزده از خانه خارج می‌شود تا قبل طلوع آفتاب در مزرعه باشد. او از شروع این طرح در اوج روز‌های کرونایی و اسفند ۱۳۹۹ می‌گوید و همت استادانش دکتر سید‌مصطفی چشمی، خانم دکتر مولایی، دکتر خواجه‌حسینی و... برای به‌ثمرنشستن طرح کشاورزی شهری که در کشور برای اولین‌بار به اجرا درآمده است.

او ادامه می‌دهد: آب، خاک، بذر و مشاوره‌های کشت‌وکار و رسیدگی به محصول از جهت آفات گیاهی و... و تلاش برای به‌عمل‌آمدن محصولی ارگانیک به‌عهده شرکت ماست.

همان‌طورکه مشغول بررسی و کندن علف‌های هرز از یکی از مزارع دشت ۷ است، ادامه می‌دهد: برای هر دشت از نیرو‌های قدیمی و مزرعه‌داران کاربلد، یک دشتبان انتخاب کرده‌ایم تا بر کشت بقیه نظارت داشته باشد. در گروهی هم که در فضای مجازی برای اعضا داریم، صفرتا‌صد کشت‌وکار را آموزش می‌دهیم و مشاوره ما برای اعضا کاملا رایگان است.

یکی از دغدغه‌های مزرعه‌داران، نگرانی از پایان سال چهارم و اتمام فرصت حضور در این مزرعه است. قدمگاهی می‌گوید: سال اول به‌خاطر محدودیت‌های کرونایی متقاضی کم بود. برای همین اوایل با تبلیغ در فضای مجازی و در‌اختیار‌قرار‌دادن زمین رایگان، کار را شروع کردیم، اما در ادامه چنان استقبال زیاد شد که ناچار به قرعه‌کشی شدیم؛ استقبالی که فراتر از انتظار‌ها بود.

‌بسته‌های مستطیل‌شکل کاه در دشت‌ها که بیشتر به‌عنوان جایی برای نشستن استفاده می‌شود، اتاقک‌های درست‌شده از پوشال‌های کاه، قفس‌های نگهداری مرغ و خروس، مترسک‌های غول‌پیکر و‌... این قسمت از بوستان برکت، تداعی‌کننده فضای بکر و کشتزار‌های سرسبز روستایی است که نگاه هر رهگذری را به خود جلب می‌کند تا پا سست کند و دقایقی به تماشای هیاهو و شور زندگی پشت فنس‌ها بایستد. اینجا در قلب بوستان برکت، شور حیات و زندگی جریان دارد.

 

* این گزارش چهارشنبه ۲۵ تیرماه ۱۴۰۴ در شماره ۶۰۲ شهرآرامحله منطقه ۱۱ و ۱۲ چاپ شده است.

آوا و نمــــــای شهر
03:44