کد خبر: ۱۲۴۷۲
۲۳ تير ۱۴۰۴ - ۱۲:۰۰
سالانه هزار تن گندم از روستای پاچنار برداشت می‌شد

سالانه هزار تن گندم از روستای پاچنار برداشت می‌شد

اینجا روستای پاچنار یا‌‌‌‌ همان محله لادن خودمان است؛ همان جایی که هنوز هم قدیمی‌هایش چشم به‌‌‌‌ قنات محله‌شان دارند که تابستان از سد گلستان به آنجا سرازیر شود تا مبادا درختان چنار محله خشک شود.

یکی بود، یکی نبود. شب و روز می‌گذشت خورشید از لای درختان چنار محله عبور می کرد تا یک روز جدید را به اهالی این محله هدیه بدهد. تقریبا سه دهه می‌گذرد از زمانی که از اینجا تا ابتداي وکیل‌آباد فقط زمین‌های کشاورزی بود و مردم به کار دامداری مشغول بودند.

زمین‌ها همه متعلق به ارباب بود و رعیت در آن گندم و جو می‌کاشتند. درخت‌های چنار سرسبزی و خرمی را براي اهالی چنار به ارمغان مي‌آوردند. حداقل سالی چندهزار تن گندم و جو به همراه هزاران کيلو سبزی در این زمین کشت می‌شد و مردم اين ده هرسال تابستان، تا بند قنات پر آب می‌شد، دست رد به سینه زمین‌ها نمی‌زدند و در آن گوجه‌فرنگی می‌کاشتند تا خاک خوب و حاصلخیز این منطقه از کشت محصول خالی نماند.

اینجا روستای پاچنار یا‌‌‌‌ همان محله لادن مشهد است؛ همان جایی که هنوز هم قدیمی‌هایش چشم به‌‌‌‌ قنات محله‌شان دارند که تابستان از سد گلستان به آنجا سرازیر شود تا مبادا درختان چنار محله خشک شود.

در انتهای محله و روستای پاچنار که هنوز حمام آن به نام «حمام پاچنار» باقی است، احتمالا به مناسبت داشتن چنارهای بلند و تنومند به این اسم خوانده شده است؛ مشهد همیشه چنارهای عالی و زیبایی داشته که کم‌نظیر بوده‌اند؛ مثل چنارهای بالاخیابان که عمر چند صدساله داشته‌اند.

اگر بخواهیم پای حرف دل تک‌تک اهالی بنشینیم، باید ساعت‌ها به آن‌ها گوش بسپاریم تا از تاریخ وجب‌به‌وجب خاک آنجا که دنیایی از خاطرات برای اهالی این محله دارد، باخبر شویم.

زمین‌هاي سرسبز را تقدیم آپارتمان‌ها کردیم

هرچقدر هم بگردی، دیگر نمی‌توانی نشانی از سرسبزی درختان را در فصل بهار پیدا کنی تا به واسطه آن آرام بگیری؛ دیگر نمی‌توانی چندساعتی بی‌دغدغه کنار قنات این محله بنشینی و یاد کنی از زندگی‌های گذشته در خانه‌هایی كاهگلي که صاحبانشان دلی خوش داشتند. رفته‌اند کسانی كه زمانی رعیت آقای رضا اعتمادزاده بودند و روزگار خود را می‌گذراندند و دلگرمیشان خوشی در کنار هم بودن بود.

حاج‌محمد تیموری که ۵۰دهه از زندگی‌اش را در این محله گذرانده است، چند لحظه‌ای کنارم می‌نشیند و می‌گوید: یادش به‌خیر؛ از سال۱۳۳۰چشم که بازکردم، همین کوچه پس‌کوچه‌ها را دیدم، دیگر با تمام گل و خاکش عجین شده‌ام.

او ادامه می‌دهد: حالا در محله ما در همان کوچه پس‌کوچه‌های قدیمی آپارتمان‌های زیادی مثل قارچ روئيده‌اند! هر درخت چناری را که قطع می‌کنند تا به جای آن یک آپارتمان بسازند، از عمر ما قدیمی‌ها کم می‌کنند؛ چون عمر درختان این محله با عمر ساکنانش گره خورده است.

هر درخت چناری را که قطع می‌کنند تا به جای آن یک آپارتمان بسازند، از عمر ما قدیمی‌ها کم می‌کنند

 

یاد گذشته...

آن زمان در این محله برای خود بروبیایی داشتیم، از شب‌نشینی با همسایه‌ها که الان سایه‌هایشان برای همدیگر سنگین شده است، تا جمع‌کردن هیزم براي کرسی و...

او قدم‌زنان ما را می‌برد به سمت قنات قدیمی که اکنون جای خود را به محل ریختن زباله داده است و می‌گوید: این قنات را این‌طور نبینید؛ زمانی آب مصرفی ۴۰ خانواده را تأمین می‌کرد. هر روز صبح تا قبل از ساعت ۱۰، نوبت به نوبت دختران و بانوان می‌آمدند و لباس‌های خود را کنار جوی آب می‌شستند.

حاج‌تیموری که دیگر چشمش خوب زمین‌های اطراف را نمی‌بیند، رو به ما می‌کند و می‌گوید: در گذشته کسی اجازه نداشت بیهوده شاخ درختان محله را قطع کند و به جای آن‌ها یکی پس از دیگری خانه بسازد.

کوچه‌های یک‌متری، سهم ما از زندگی بود. کنار هم بودیم و از باهم‌بودنمان شاد می‌شدیم. پشت هم را با گذشت روزگار خالی نمی‌کردیم؛ رشادت‌های پسر حاج‌قلی در جبهه را همه در یاد داشتند؛ جوانی که به بودنش در محله افتخار می‌کردیم.

 

سالانه هزار تن گندم و هزار کیلو سبزی از روستای پاچنار برداشت می‌شد

 

هنوز هم به یاد گذشته زنده‌ایم

گذشت زمانی که حاج‌رضااعتمادزاده به مناسبت اعیاد و عزاداری‌ها سفره‌هایی ۲۰متری در محل پهن می‌کرد تا دل همه اهالی گرم شود به بخشندگی ارباب! او نفسی تازه می‌کند و ادامه می‌دهد: خوشبختانه قسمتی از این زمین‌ها به شهرداری واگذار نشده و هنوز هم می‌شود نشانی از زندگی روستایی را در این محله قدیمی مشاهده كرد.

حاج‌رضااعتمادزاده، ارباب پاچنار به مناسبت اعیاد و عزاداری‌ها سفره‌هایی ۲۰متری در محل پهن می‌کرد!

 

جزیره‌ای گمشده در لادن 

تنها چیزی که نشان از قدمت روستای پاچنار دارد، آرامگاه مرحوم صفرعلی نعمتی است که از سال ۱۳۶۵ بر سینه این محله مانند یک پلاک مانده است و هر زمان وارد این محله شوی، نگاهت را از بین تمام قبرهای ازهم‌پاشیده به خود جذب می‌کند؛‌‌‌ مزار کشاورز ازدنیارفته محله.

 

سالانه هزار تن گندم و هزار کیلو سبزی از روستای پاچنار برداشت می‌شد

 

خانه‌هایی در قلب محله

زمانی که از آخر محله لادن وارد روستای پاچنار شوی، دوخانه در قلب این روستا به چشم می‌خورد که پس از ۱۸سال از آبادی آنجا هنوز هم چراغ این محله را روشن کرده است. به سراغ ساکنان این خانه می‌روم، نمی‌دانم چه بگویم و چه بپرسم از انسان‌هایی که پس از گذشت سال‌ها بدون امکانات رفاهی در سرما و گرما روز خود را به شب می‌رسانند و با این حال خداي متعال را شاکرند.

این دو خانه بین تمام ساختمان‌های محله لادن، رنگ زندگی روستایی را به محله داده‌اند. خانم عبداللهی نگاهی پریشان به من می‌کند و می‌گوید: راضی‌ام به رضای خدا، نه مالی دارم و نه ثروتی. به همین دلیل به این منطقه پناه آورده‌ام و با این سن‌وسال درخانه‌ای روز را به شب و شب را به صبح می‌رسانم که متعلق به خودم نیست. او ادامه می‌دهد: نه برق و نه گاز! درفصل سرما و گرما باید تحمل زیادی داشته باشیم.

با این حال چشمان عبداللهی نشان از این دارد که زندگی در این مکان را بر شهرنشینی ترجیح می‌دهد؛ به ما می‌گوید: خوشحالم که با وجود کمبود امکانات، همچنان زندگی خود را به شیوه زندگی قدیمی‌ها حفظ کرده‌ایم.

 

زمین‌های این مکان «خدا تومن» است!

چند بنگاه خرید و فروش زمین در این مکان به چشم می‌خورد. به سراغ یکی از اهالی که برای پرس‌وجو درباره قیمت خانه به یکی از بنگاه‌ها سر زده است، می‌رویم. نگاهی به آپارتمان‌های اطراف می‌کند و می‌گوید: چندوقتی است که در محله لادن یعنی همان پاچنار قدیم به دنبال خانه هستیم، اما متاسفانه آن‌قدر قیمت زمین‌ها زیاد شده که هرچقدر گشتم، نتواستم یک آلونک در این محله پیدا کنم.

احمدی ادامه می‌دهد: خانه‌های این منطقه از یک‌طرف به محله لادن منتهی می‌شود و شامل آپارتمان‌های سربه‌فلک كشيده است و از طرف دیگر قنات و درختان پاچنار قرار دارند که آب و هوای خوبی به محل می‌دهد.

 

سالانه هزار تن گندم و هزار کیلو سبزی از روستای پاچنار برداشت می‌شد

 

امکانات رفاهی محله اندک است

جعفری یکی دیگر از ساکنان محله است که از وضعیت فرهنگی این محل ناراضی است و می‌گوید: فقط یک مدرسه یا یک مسجد در محله کفاف جمعیت زیاد این محله را نمی‌دهد. او می‌افزاید: در روستای پاچنار یک مسجد بیشتر نداریم که آن هم فقط چند دقیقه برای نماز مغرب و عشا باز می‌شود.

خانم جعفری می‌گوید: تنها مدرسه این محله از خانه‌هایمان بسیار دور است و فرزندان ما مجبور هستند در فصل سرما این مسیر طولانی را به‌سختی بروند. او همچنین از پارک‌های خطی اندک اين محله احساس نارضایتی می‌کند و می‌گوید: فضای روستای پاچنار، نمای نازیبایی به اینجا داده است و در فصل گرما مجبوریم بوی نامطبوع زباله‌هایی را که به باغ‌های اطراف ریخته می‌شود، تحمل کنیم.

 

هنوز هم...

بیشتر زمین‌های پاچنار متعلق به فردی است که به گفته خودش برای واگذاری آن ها به شهرداری فعلا هیچ تصمیمی ندارد. بنابراین این زمین‌ها بايد منتظر بمانند تا شاید روزی روزگاری شرایط این مکان تغییر کند.

 

* این گزارش چهارشنبه، ۲ اسفند ۹۲ در شماره ۴۴ شهرآرامحله منطقه ۹ چاپ شده است.

کلمات کلیدی
آوا و نمــــــای شهر
03:44