
خونم را برای رضای خدا اهدا میکنم
بهتازگی از رسانههاي مختلف شنيديم كه ذخاير خوني مشهد كاهش يافته است. بعد از آن بود كه تعداد مراجعهكنندگان براي اهداي خون افزايش يافت؛ گرچه اداره كل انتقال خون اعلام كرد همچنان منتظر مراجعههای بيشتري از سوي هموطنان مشهدي است.
خيليها سالهاست اين كار جوانمردانه را انجام ميدهند، بسياري نيز با اطلاعرسانيهاي اخير، براي بار نخست به پايگاههاي انتقال خون مراجعه كردند و البته كم نيستند آنهايي كه توان جسمانيشان اجازه اين كار را ميدهد اما به هر دليلي تاكنون از انجامش سرباز زدهاند!
ابوالفضل سعادتفرجام یکی از اهداکنندگان خون در محله طلاب مشهد است. او که ۴۹ سال دارد، نخستینبار در ۱۷ سالگی که در جبهه خدمت میکرد، خون داد. خودش میگوید: به دلیل نیازی که مجروحان جنگ به خون داشتند، این کار را انجام دادم. او از تیر ۸۵ اهداکننده مستمر خون است و از آن زمان تاکنون ۲۷ نوبت خون اهدا کرده. در دو سال گذشته نیز اداره کل انتقال خون از او تقدیر کرده است.
هميشه آمادگي داشتهام
هفت سال است كه هرچند ماه يك بار در تاريخي كه برايش مشخص ميشود، مينشيند روي صندلي يكي از پايگاهها. بعداز هربار معاينه و پاسخ دادن به تعدادي سوال، كليد سبز روي ميز را فشار ميدهد و اين يعني كه «من آمادگي دارم خونم را به هر هموطني كه نيازمند آن است، اهدا كنم.»
اول نیت میکنم
از اول تا به آخرش حداكثر يك ساعت زمان ميبرد. در آن دقايقي كه قطرات خون از بدنش خارج ميشود تا به يك همنوع نيازمند به خون +A هديه شود، بر لبانش ذكر صلوات است. خدا را ياد ميكند و از قلبش ميگذرد كه «انشاا... اين خون ناقابل در راه رضاي خدا پذيرفته شود.»
وقتی خونش را اهدا میکند تا به يك همنوع نيازمند به خون +A هديه شود، بر لبانش ذكر صلوات است
سبك مثل پر!
وقتي آستينش را پايين ميزند و از پايگاه انتقال خون پا بيرون ميگذارد و به شلوغي خيابان ميرسد و مردمي را ميبيند كه ممكن است با كوچكترين اتفاقي به خون نياز پيدا كنند، احساس سبكي ميكند. از نظر او اين حداقل كاري است كه ميتوان براي كمك به ديگران انجام داد.
سعادتفرجام ميگويد: كسانيكه فكر ميكنند به خاطر مشكلات مالي نميتوانند انفاق کنند، بايد بدانند كه اهداي خون نيز يك انفاق است. در روايات و احاديث زيادي ما را براي كمك به ديگران سفارش كردهاند.
«اين» به خاطر «همان» است
«تونيكي ميكن و در دجله انداز/ كه ايزد در بيابانت دهد باز»، بعد از شنيدن اين بيت شعر، بلافاصله و بااطمينان نظرش را ميگوید: بدون استثنا وقتهایی كه موانعي بر سر راهم قرار گرفته، دست ياريرسان ايزد را حس كردهام و از ذهنم عبور كرده كه «اين بهخاطر همان خون ناقابلي بوده كه براي رضايت خودش انفاق كردهام.» به اينكه تاثير عمل نيك به زندگي انسان برميگردد، يقين دارم و مصداقش را در زندگيام زیاد ديدهام.
بزرگي زائران، كوچكم ميكند
معمولا روزي كه قرار است خون اهدا كند به زيارت امام رضا(ع) میرود. به همين خاطر است كه بيشتر مواقع در پايگاههاي انتقال خون اطراف حرم خون اهدا میکند. بارها در آنجا به زائراني برخورد كرده كه به عشق امام مهرباني و با اخلاص براي اهداي خون آمدهاند. در چنين مواقعي متاثر شده است؛ «با وجود اينكه اهداكننده مستمر هستم، اما در برابر آن زائران احساس كوچكی میکنم و كار خودم را بسيار ناچيز میدانم.»
سنت نیک مردم افغانستان
۱۰ سال پیش که برای سفر زیارتی به عراق میرود، در آنجا خونش را اهدا میکند. چهار سال پیش نیز در افغانستان و در روز عاشورا همین کار را انجام میدهد. در اینباره میگوید: علمای افغانستان به پیروی از علمای ایران قمهزنی را منع کردهاند و به جای آن در روز عاشورا سنت دیگری را ترویج کردهاند و آن اهدای خون است. این کار به قدری رایج شده که شیعه و سنی در چنین روزی برای اهدای خون مراجعه میکنند. خوب است در ایران نیز چنین سنتهایی رایج شود تا مردم بیشتری به این کار اقدام کنند.
دستگيري خدا را ميخواهيد؟
او كه علاوه بر خودش همه اعضاي خانوادهاش نیز عضو گروه پيوند اعضا هستند، ميگويد: مردم ما ثابت كردهاند كه همیشه در كمكهاي انساندوستانه به كشورهاي آسيبديده، سرآمد دنيا هستند. امروز با توجه به كمبود ذخایر خوني كه در مشهد داريم، از مردم بهویژه جوانهاي مشهدي انتظار ميرود در اين زمينه همت كنند. اهدای خون علاوه بر اجر معنوي براي سلامتي فرد نيز مفيد است. از ديگران دستگيري كنيم تا خدا از ما دستگيری کند.
* این گزازش یکشنبه، ۲۰ مرداد ۹۲ در شماره ۶۶ شهرآرامحله منطقه ۴ چاپ شده است.