
بیشترشان به امامرضا (ع) پناه آورده بودند؛ مسافرانی از روستاها، شهرستانها و مناطق محروم حاشیهای که از بد روزگار و تنگدستی، خانوادههایشان، آنها را به امنترین نقطه ممکن سپرده بودند و اگر ضمانت آقا علیبنموسیالرضا (ع) نبود، بیشک سرنوشتشان بهگونه دیگری رقم میخورد، اما امروز آنها سرپناهی ایمن دارند و دلسوزانی که تمام تلاششان، توانمند کردن قشری است که همهچیز گواهی میدهد بر «معلول ذهنی» بودنشان.
برای دیدار با این بچهها به مهدیآباد، یکی از نقاط حاشیهای و محروم مشهد میروم؛ بچههایی که خیلی وقت است تقویم کودکی را پر کرده و پشت سر گذاشتهاند. حمید را میبینم که بااشتیاق سلام میکند، دست میدهد و جذب خودکارم میشود و بیقراری میکند تا کارم تمام شود و آن را به او بدهم.
با رسول آشنا میشوم که دوست دارد کنارش بنشینم و برایم حرف بزند؛ از این بگوید که دوست دارد برود خانه و خالهاش را ببیند؛ میگوید: «منتظرم است.» پای حرفهای امرا... مینشینم که دوست دارد برود به مرکز شهیدبهشتی، چون آنجا نزدیکتر است و میتواند خواهرش را زودبهزود ملاقات کند. بعد هم ساعت را با ۱۰ دقیقه تفاوت اعلام میکند و معتقد است که خدا خودش، خواندن ساعت را یادش داده است.
این سطر را بگذارید کنار اینکه بگوییم فضا دوستداشتنی است. پاک است. بیریاست و همه، دوستی عجیبی را تقدیممان میکنند، حتی یکی آن وسط داد میزند: «دوست دارم بروم پارک» و بقیه نیز با او همصدا میشوند. از ما هم میخواهند با آنها برویم و همگی درختها را ببینیم و بازی کنیم.
این آسایشگاه معلولان ذهنی با نام «مهر پناهندگان ضامن آهو» ۶ ماه پیش در مهدیآباد ۹ ایجاد شد تا خدمات نگهداری، توانبخشی و درمانی را خیرخواهانه بهطور شبانهروزی به معلولان بیسرپرست ارائه دهد. این مرکز در این محدوده، تازهنفس بهنظر میرسد، اما از سال ۸۸ در روستای پاژ فعالیت میکند و امروز همان راه را با قوت بیشتری ادامه میدهد.
سیدمحسن مهاجرانی، مدیر آسایشگاه مهر پناهندگان ضامن آهو که زیرمجموعه موسسه خیریه غیرانتفاعی بوستان شکوه مهر است، ابتدا به دورهای گریز میزند که این آسایشگاه در روستای پاژ قرار داشته است؛ «از سال ۸۸ تا همین ششماه پیش در روستای پاژ بودیم که اصلا مناسب نگهداری معلولان نبود و فقط میتوانستیم آنها را بدون دادن خدمات توانبخشی، نگهداری کنیم تا اینکه این مکان را خانواده مرحوم حسن شریعتی، وقف معلولان کردند.»
او با بیان اینکه یک سال پیش برای آمدن به اینجا حدود یکمیلیارد تومان بهمنظور مناسبسازی این مرکز هزینه کردهاند، میگوید: «این کار با هدف ارائه خدمات نگهداری، توانبخشی و درمانیِ شبانهروزی به معلولان بیسرپرست انجام شد و هم اکنون نیز ۴۵ معلول ذهنی با بهره هوشی بین ۲۵ تا ۶۵ را تحت پوشش داریم.» و به این ترتیب آنها در ساختمانی خدمت میکنند که گنجایش گسترش خدمات و پذیرش معلولان را تا ۳۵۰ نفر دارد.
مهاجرانی با اشاره به محرومیت ساکنان این محدوده، تصریح میکند: «۹۰ درصد هزینهها را خیران تامین میکنند و اگر کمک آنها نباشد، خدماتدهی به این قشر آسیبپذیر امکانپذیر نیست؛ چراکه همه هزینههای ماهانه خوراک، پوشاک، دارو، درمان، عمرانی و جاری حداقل ۱۵۰ میلیون تومان میشود.».
اما آنها با مشکل جذب مشارکت هم روبهرو شدهاند؛ «ازآنجاییکه اینجا بهنوعی خارج از شهر محسوب میشود و در حاشیه قرار دارد، جذب مشارکت خیلی مشکل شده است و ما نیاز داریم که مردم، بیشتر این مکان و خدماتش را بشناسند.»
مدیر آسایشگاه مهر پناهندگان ضامن آهو کمی هم درباره کارکنان و توانمندیهای مرکز میگوید: «۳۶ نفر بهطور مداوم و با تغییر شیفتهایشان خدمت میکنند که در هر تغییر شیفتی، بچهها بررسی میشوند تا آثار جراحت، کبودی و... روی بدنشان نباشد، حتی همه مجموعه مجهز به دوربین است و همه امور، مستقیم کنترل میشود.» علاوه بر این دو پزشک عمومی، یک روانپزشک، دو پرستار و دو بهیار نیز با این مرکز همکاری میکنند.
البته بهتازگی در ضلع دیگر این مرکز، سالن ورزشی و یک خوابگاه با ۲۸ تخت تجهیز شده است تا تعدادی دیگر از معلولان را پوشش دهد. به این ترتیب ظرفیت مرکز به ۷۰ نفر افزایش مییابد. آنگونه که مهاجری خبر میدهد، قرار است مرکزی بزرگتر هم در مجاورت این مکان ایجاد شود تا بدین ترتیب خدماترسانی به توانخواهان گسترش یابد.
بخشی دیگر از توضیحات را هم مریم جنگی، مسئول بخشهای آموزش، فنی و روانشناسی آسایشگاه مهر پناهندگان ضامن آهو میدهد که لیسانس روانشناسی بالینی دارد و پیش از این ۷ سال در مرکز «شهیدبهشتی» کار کرده است؛ «زمانی که بچهها در مرکز پذیرش میشوند، ضریب هوشی، هوش اجتماعی و سطح مهارتی آنها سنجیده میشود و سپس در یکی از سه دسته آموزشی جای میگیرند.»
او با بیان اینکه بچهها به سه دسته تقسیم میشوند و کلاسهایی برایشان تشکیل میشود، میگوید: «در هر کلاس، ۸ تا ۱۰ توانخواه با ضریب هوشی تربیتپذیر وجود دارند که روی مهارتهای فردی و حرکتی ظریف و درشت، خودیاری، نظافت شخصی، شناخت اعضای بدن و... آنها کار میشود.»
بهگفته جنگی، آموختن این مهارتها، ویژه دوره نخست آموزشهای مرکز است که در بازه زمانی شش ماهه ارائه میشود و پس از آن دوره دوم کلاسها شروع میشود که بیشتر شامل آموزش مهارتهای حرکتیِ درست لباس پوشیدن، راه رفتن، حفظ تعادل، عبور از موانع، شناخت جهتها و تشخیص چهار رنگ اصلی است.
مسئول بخش آموزش آسایشگاه درباره دوره سوم کلاسها هم اینگونه توضیح میدهد: «در این دوره، تمیز دادن رنگها، شناخت حیوانات وحشی و اهلی، میوهها و... به آنها آموزش داده میشود.» بنا به توضیح او، هر توانخواه باید شش ماه دوره تشخیص، شش ماه دوره تمیز و شش ماه هم دوره آموختن کامل بدون کمک و اشتباه را بگذراند، اما آنها مرحله پیشرفته دیگری را هم در برنامههای خود دارند؛ «آخرین مرحله آموزشی شامل فعالیتهای حرفهای و کارگاهی مانند معرقکاری، قالیبافی و... میشود که بچهها به آن سطح نرسیدهاند و برای رسیدن به این نقطه، هنوز زمان لازم است.»
او درباره مباحث روانشناسی معلولان تحت پوشش آسایشگاه مهر پناهندگان ضامن آهو نیز اظهار میکند: «بیشتر بچههای مرکز دچار اختلالهای رفتاری هستند که گاه بهصورت پرخاشگری، نداشتن کنترل ادرار و مدفوع، تیکهای عصبی، مشکلات روانی و وسواس بروز میکند.»
مسئول حوزه روانشناسی، با بیان اینکه در بدو ورود، از معلولان آزمونهای مختلف گرفته میشود و پرونده روانشناسی برایشان تشکیل میگردد، اقدامات آسایشگاه را در این زمینه اینگونه شرح میدهد: «هر چندماه یکبار تستهای مختلفی از توانخواهان میگیریم و درصورت مشاهده اختلالی در رفتارشان، ابتدا آنها را تحت مشاوره قرار میدهیم و اگر مشکل برطرف نشد، به روانپزشک مجموعه ارجاع میدهیم تا دارودرمانی شوند.»
جنگی، یکی دیگر از وظایف حوزه روانشناسی را شناخت دقیق ویژگیهای اخلاقی و رفتاری توانخواهان بیان میکند و میگوید: «باید این ویژگیها بهطور دقیق به کارکنان که بیشترین و نزدیکترین ارتباط را با بچهها دارند، منتقل شود تا بتوانند ارتباط موثری با آنها برقرار کنند.»
جنگی همچنین با اشاره به اینکه شدت معلولیت ذهنی بچهها متفاوت است، ابتدا کمی درباره تقسیمبندی معلولان بر اساس مهارتهای شناختی آنها توضیح میدهد: «به معلولانی که ضریب مهارتهای شناختی آنها بین ۵۵ تا ۶۹ است، به اصلاح مرزی میگویند که افرادی را شامل میشود که معلولیت ذهنی پایینی دارند و میتوانند زندگی اجتماعی داشته باشند و کارهای روزمره خود را انجام دهند و حتی ازدواج کنند.» آنگونه که او توضیح میدهد، معلولانی که در این دسته جای میگیرند، آموزشپذیر هستند و میتوان با تکرار آموزشها، مهارتهای خودیاری و شناختی و اجتماعی آنها را افزایش داد.
او همچنین از سطح شناختی بین ۴۰ تا ۵۴ بهعنوان سطح متوسط نام میبرد و میگوید: «این دسته تربیتپذیر هستند و میتوانند مهارتهای خودیاری اولیه و کارهای کلی را انجام دهند.».
اما دسته دیگر توانخواهان، دارای معلولیت شدید هستند که بهگفته جنگی، در سطح شناختی ۲۵ تا ۳۹ جای دارند و از این دسته بدتر، آنهایی هستند که در سطح شناختی ۲۰ تا ۲۵ جای میگیرند و معلولیت عمیق دارند. افراد این دو دسته هیچگونه آموزشی را نمیپذیرند. آخرین دسته هم سطح شناختی زیر ۲۰ دارند و درواقع دارای زندگی نباتی هستند.
بهگفته مسئول آموزش آسایشگاه، هرچه معلولیت شدیدتر و عمیقتر باشد، فرد به مراقبت و حمایت بیشتری بهویژه در مهارتهای نظافتی و شخصی نیاز دارد. او با یادآوری اینکه بچههای دارای معلولیت عمیق، زندگی نزدیک به نباتی دارند با این تفاوت که روی تخت بستری نیستند و باید در یک مرکز ایزوله تحت مراقبت باشند، تصریح میکند: «این مرکز دارای یک بخش ایزوله هم هست و در آن از بچههای دارای زندگی نباتی، نگهداری میشود؛ البته فعلا بچههایی که در این بخش هستند، زندگی نباتی کامل ندارند، اما قرار است بهزودی معلولانی را که گرفتار زندگی نباتی شدهاند و قدرت هیچ تحرک و شناختی ندارند و روی تخت بستری هستند، پذیرش و در آنجا بستری کنیم.»
او درباره واحد مددکاری بهعنوان یکی از بازوهای مجموعه نیز اینگونه میگوید: «در نخستین مرحله وقتی فردی را با نامه دادگستری به مرکز ارجاع میدهند، ابتدا مددکار وارد عمل شده و ضمن تشکیل پروندهای برای او، پیگیر هویت و خانوادهاش میشود.»
به این ترتیب اگر فرد معلول، مجهول باشد، پذیرش شده و پیگیری برای بیمه کردن او را این واحد انجام میدهد، اما اگر خانوادهاش پیدا شدند، تحویل آنها داده میشود. یکی دیگر از وظایف مددکاری، هماهنگی برای برگزاری برنامههای تفریحی، هماهنگی برای ملاقات معلولان بدسرپرست با خانوادههایشان یا مرخصی رفتن توانخواهان است؛ حتی زمانی مددکاران با همه بخشها ارتباط مستقیم میگیرند و اگر مشکلی پیش بیاید، برای رفع آن ورود پیدا میکنند.
آنها واحدی به نام کاردرمانی را هم از همان ابتدا ایجاد کردهاند؛ واحدی که به آندست از معلولان ذهنی کمک میکند که از نظر حرکتی دچار مشکل هستند تا بدنشان با استفاده از وسایل ویژه و انجام حرکاتی خاص، انعطافپذیر شود و از خشکی دربیاید.
علاوهبر این، آنها واحدی به نام گفتاردرمانی را هم ایجاد کردهاند که بناست بعد از عید فعال شود. به این ترتیب معلولان که خیلی از آنها دچار مشکلاتی در ناحیه فک، دهان، بلع و حرف زدن هستند، تحت درمان قرار میگیرند.
یکی دیگر از بخشهای این آسایشگاه، واحد کلینیک است که محسن تشکریپور، کارشناس پرستاری و مسئول این واحد، درباره آن اینگونه توضیح میدهد: «بیشتر بچههایمان مبتلا به بیماری صرع هستند و نیاز به مصرف دارو دارند؛ البته به جز این مسئله هرکدام از بچهها بنا به وضعیتی که دارند، باید داروهای مختص به خودشان را در سه نوبت استفاده کنند.» آنگونه که او اظهار میکند: «پرستاران بیستوچهارساعته بچهها را کنترل میکنند و داروهای هرکدام را بهموقع به آنها میرسانند.
هفتهای سهبار هم روانشناس و پزشک عمومی، آنها را ویزیت میکنند؛ علاوه بر این آنها هر شش ماه یکبار آزمایش کامل خون میدهند تا مشکلی نداشته باشند.» آنها حتی واکسنهای دورهای مانند هپاتیت، آنفلوانزا و... را هم طبق برنامه به بچهها تزریق میکنند.
تشکریپور درباره زمانهایی که مشکلی اورژانسی برای فردی بهوجود میآید، نیز میگوید: «در اینگونه مواقع توانخواه سریع به یکی از بیمارستانها منتقل شده و تحت درمان قرار میگیرد.» او برای نمونه یاسر را که در کلینیک بستری است، نشان میدهد و میگوید: «یکی از چشمان او پیش از پذیرش در مرکز، مشکل داشت و تاکنون دوبار او را در بیمارستان خاتمالانبیا (ص) عمل کردهایم تا دید چشمش را بهدست آورد.»
او با اشاره به اینکه در آسایشگاه تدبیر اندیشیده شده است که توانخواه پس از بازگشت از بیمارستان و رفع مشکل، برای اطمینان مدتی را در محیط کلینیک قرنطینه شود، تصریح میکند: «این کار برای اطمینان از سلامت توانخواه و جلوگیری از آسیب دیدنش در خوابگاه و همچنین پیشگیری از انتقال بیماری به سایر توانخواهان است.»
نکته جالبی که این بین خودنمایی میکند، کمکی است که کلینیک این مرکز به بیماران خانوادههای نیازمند محله میکند: «امکانات کلینیک با کمک خیران، کامل است، بهطوریکه حتی گاهی خانوادههای محروم که نیاز به داروی خاصی دارند، اما توان خرید آن را ندارند، برای تهیه آن به ما مراجعه میکنند که دست رد به سینهشان نمیزنیم و آن دارو را در اختیارشان میگذاریم.»
برخی خانوادههای محروم بهدلیل نداشتن قدرت کار با معلولان ذهنی فرزندشان را در حرم مطهر و اطراف آن رها میکنند
در این زمینه با محمدهادی اشرافی، مدیرعامل موسسه خیریه بوستان شکوه مهر هم گفتوگو میکنیم. او با بیان اینکه این موسسه، خیریهای غیرانتفاعی است که ۱۲سال پیش فعالیتهایش را بهطور غیررسمی شروع کرده و در سال۹۱ هم به ثبت رسیده است، میگوید: «فعالیتهای موسسه خیریه بوستان شکوه مهر به دو شاخه حمایتی و توانبخشی تقسیم میشود.» آنگونه که اشرافی توضیح میدهد، خدمات حمایتی موسسه شامل حال بچههای سالم بیسرپرست میشود؛ «دو خانه فرزندان در سیدرضی، ویژه پسران بیسرپرست، هرکدام با ظرفیت ۲۰ نفر داریم که در یکی از آنها کودکان ۶ تا ۱۲ و در دیگری، نوجوانان ۱۲ تا ۱۸ سال نگهداری میشوند.»
البته آنها برای بچههایی که به سن ۱۸ میرسند و باید طبق قانون، مراکز نگهداری کودکان بیسرپرست را ترک کنند، هم برنامهای ویژه درنظر گرفتهاند؛ «برای این بچهها شرایطی فراهم شده است تا موقعیت برای اشتغال، ازدواج و مسکنشان، فراهم شود.»
مدیرعامل موسسه خیریه بوستان شکوه مهر با بیان اینکه تاکنون با این شیوه موفق شدهاند ۱۱۰ بچه را ساماندهی و حمایت کنند، تصریح میکند: «هر ماه عدهای دیگر برای طلب حمایت و ساماندهی، به این تعداد از بچهها اضافه میشوند.»
او درباره فعالیتهای توانبخشی این موسسه خیریه هم اینگونه توضیح میدهد: «خدمات توانبخشی مرکز برای معلولان بیسرپرست نیز در دو مرکز آسایشگاه معلولان شهیدبهشتی و مهر پناهندگان ضامن آهو ارائه میشود.» آنگونه که اشرافی توضیح میدهد، ۱۷۰ نفر در مرکز شهیدبهشتی و ۴۵ معلول هم در مهر پناهندگان ضامن آهو نگهداری و توانبخشی میشوند؛ البته آنها در کنار این دو مرکز، از هزارو۲۰۰ خانواده معلولی حمایت میکنند که شرایط پذیرش معلول آنها در مراکز وجود ندارد، بنابراین خارج از آسایشگاه به آنها خدمات توانبخشی، درمانی، نقدی و غیرنقدی داده میشود.
البته مدیرعامل موسسه خیریه بوستان شکوه مهر، ما را به شنیدن خبری خوش نیز میهمان میکند؛ «بهزودی مرکزی شبانهروزی با ظرفیت نگهداری و ارائه خدمات توانبخشی به ۳۵۰ معلول ذهنی در مهدیآباد دایر خواهیم کرد که هماکنون حدود ۲میلیارد تومان تعهد کمک از خیران برای احداث ساختمان داریم.»
اشرافی با بیان اینکه در حال رایزنی برای خرید زمینی در مجاورت مرکز مهر پناهندگان ضامن آهو هستیم، میگوید: «تاکنون درباره زمینی ۲ هزارمتری صحبت کردهایم، اما برای احداث این مرکز به زمینی حداقل ۱۱ هزار مترمربعی نیاز داریم که امیدواریم بتوانیم با کمک مردم خیرخواه، آن را زودتر راهاندازی کنیم.»
او در پاسخ به اینکه چرا میخواهند مرکزی با این گستردگی را در منطقه۵ مشهد آن هم در محدوده محروم مهدیآباد ایجاد کنند، توضیح میدهد: «در این محدوده، خانوادههای محرومی زندگی میکنند که بهدلیل نداشتن قدرت کار با معلولان ذهنی و مدیریت مشکلات ناشی از این موضوع و نداشتن توان مالیِ سپردن آنها به مراکز نگهداری، بهناچار فرزندشان را در حرم مطهر و اطراف آن رها میکنند.»
اشرافی در تکمیل توضیح خود، اضافه میکند: «این مرکز را ایجاد میکنیم تا علاوهبر اینکه شبانهروزی از معلولان بیسرپرست نگهداری میکنیم، شرایطی را بهوجود آوریم تا بچههای معلول دارای خانواده را هم روزانه برای دادن آموزش و خدمات توانبخشی بپذیریم و پس از اتمام کار به خانههایشان برگردانیم.»
البته آنها بنا دارند این امکان را هم برای اینگونه خانوادهها فراهم کنند که در مواقع ضروری که خانوادهها شرایط نگهداری از معلولشان را ندارند، آنها را موقت به مرکز بیاورند تا برای مدتی شبانهروزی از بچههایشان مراقبت کنند. نکته تاملبرانگیز این است که فقط هزینههای جاری ماهانه مراکز تحت پوشش این موسسه، ۷۵۰ تا ۸۰۰میلیون تومان میشود که همه آنها با کمکهای خیرخواهانه مردمی تامین میشود.
* این گزارش در شماره ۱۹۰ شهرآرا محله منطقه ۵ مورخ ۱۷ اسفندماه سال ۱۳۹۴ منتشر شده است.