
سابقه فعالیت مراکز نهضت سوادآموزی در ایران به سالهای دور برمیگردد؛ زمانیکه مکتبخانهها با آموزشهای مختلف، نقش همین مراکز را بازی میکردند و کم نبودهاند افرادی که ذوق علمیشان در دامان همین مراکز شکوفا شده است.
با پیروزی انقلاباسلامی و دستور امامخمینی (ره) در سال ۱۳۵۸ به لزوم سوادآموزی، این سازمان برای بازماندگان از تحصیل شکل گرفت و نقش پررنگی در علمآموزی ایفا کرد. این مراکز که حالا میتوان تعدادشان را در مشهد چشمگیر دانست، امروز فعالیتشان گستردهتر شده است و با راهاندازی مراکزی با عنوان «یاددهی و یادگیری» درکنار آموزشهای علمی به عرصههای هنری و مهارتی هم ورود پیدا کردهاند؛ تاجاییکه در حالحاضر، این مراکز زیرنظر ادارهکل آموزشوپرورش، با چندین رویکرد فعالیت میکنند و «محلی» شدهاند.
یکی از این مراکز، مرکز «یاددهی و یادگیری محلی پرتو دانش» در شهرک شهید باهنر است؛ مرکزی که در حالحاضر، اعضای فراوانی دارد و از شنبه تا چهارشنبه هر هفته، سوادآموزانی را پشت میز کلاسها میبیند که باوجود سن زیاد، تشنه یادگیریاند. در این شماره شهرآرامحله، برای آشنایی با این مرکز، بهسراغ وجیهه ملکنژاد یزدی، مدیر مرکز «یاددهی و یادگیری محلی پرتو دانش» رفتیم و پای صحبتهای او و شاگردانش نشستیم و درباره فعالیتهایش گفتوگو کردیم.
مرکز «یاددهی و یادگیری محلی پرتو دانش» که یکسالی میشود به جمع اهالی منطقه در شهرک شهیدباهنر پیوسته است، کارش سوادآموزی به زنان و مردان بازمانده از تحصیل ساکن حدفاصل بولوار حر ۶۰ تا انتهای شهرک شهیدباهنر است.
درحال حاضر، فعالیتهای این مرکز در سه بخش علمی، هنری و مهارتی خلاصه میشود و ۲۱۴ زن و مرد به عضویت آن درآمدهاند که سنشان بین ۱۰ تا ۴۹ سال است.
ملکنژاد بهعنوان اولین مسئول این مرکز که از هشتماه گذشته، مدیریت اینجا را برعهده گرفته است، درباره فعالیتهای مختلف آن، توضیح میدهد: در تمام نقاط شهر اشخاص بیسوادی زندگی میکنند، اما تعداد بیسوادان این محدوده بیشتر است. این مرکز در نوبت بعدازظهر دبستان «محبت آدمی» واقعدر خیابان شهیدبسکابادی فعالیت میکند تا با نزدیکبودن به محل زندگی بازماندگان از تحصیل، بتواند افراد زیادی را به یادگیری خواندن و نوشتن ترغیب کند.
وی ادامه میدهد: آموزشدهندگان در این مرکز نقش پررنگی ایفا میکنند. بخشی از کار آنها جدا از آموزش، پیداکردن بیسوادان است. برای این کار، علاوهبر استفاده از فهرستهای آموزشوپرورش، کمیته امداد، بهزیستی، بسیج و... مراجعه حضوری خانهبهخانه نیز انجام میگیرد تا بازماندگان از تحصیل شناسایی شوند.
بعداز اینکه افراد شناسایی شدند، مشخصات آنها در سامانه سوادآموزی کشور ثبت و واجد شرایطبودن آنها بررسی میشود. بعد از تاییدیه، زنان و مردان، اقلام آموزشی رایگان دریافت میکنند و در کلاسهای درس حاضر میشوند.
هر دوره آموزشی، ششماهه است و بعداز این مدت، درصورت قبولی سوادآموز به او مدرک سوم ابتدایی داده میشود. سپس این افراد برای تثبیت سواد در کلاس تحکیم شرکت میکنند و درنهایت وارد کلاسهای انتقال میشوند که حدود هشتماه به طول میانجامد. درصورت قبولی در دوره آخر، به فرد مذکور مدرک ششم ابتدایی داده میشود.
وقتی سوادآموزی، کلاس سواد را قبول شود، ازطرف دولت مبلغی بهعنوان کمکنقدی به حساب شخصیاش واریز خواهد شد.
ازآنجاکه هدفمان باسوادکردن افراد است، هویت اشخاص برایمان مهم نیست. ازهمینرو اتباع افغانی، پاکستانی، عراقی و... که مدرکی معتبر برای حضور در ایران داشته باشند، میتوانند در این کلاسها شرکت کنند و بهرایگان خواندن و نوشتن بیاموزند.
در حال حاضر ۲۱۴ نفر شامل ۱۳۴ زن ایرانی، ۶۰زن از اتباع و ۲۰مرد (ایرانی و غیرایرانی) درحال آموزش در پایههای مختلف هستند.
بین برنامههای سوادآموزی این مرکز، فعالیتهای غیردرسی نیز به چشم میخورد که محور بیشتر آنها آموزش مهارت است.
نهضت سوادآموزی در گذشته، فعالیتش را بر خواندن و نوشتن افراد بیسواد متمرکز کرده بود، اما از سال جاری، روش جدیدی با عنوان «یاددهی و یادگیری محلی» درپیش گرفته که براساس آن، سوادآموزان درکنار درس، هنر و مهارتهای مختلف مرتبط با زندگی شخصی و خانوادگی را میآموزند و عزت نفسشان ارتقا مییابد.
در این روش که شعار آن «آموزش برای همه» است، هدف این است که سواد بین بیسوادان به یک ارزش تبدیل شود. بازماندگان از تحصیل، از اجرای این طرح بسیار استقبال کردهاند.
در مرکز «یاددهی و یادگیری محلی پرتو دانش»، مهارتهای بافت تابلوفرش، خیاطی، روباندوزی، کار با کامپیوتر، بافتنی و موارد مشابه به سوادآموزان بهرایگان آموزش داده میشود. کلاسهای آموزشی مشاوره خانواده، قرآن، ریاضی، زبان انگلیسی، مهارتهای خانهداری، آسیبهای اجتماعی و... نیز با حضور استادان و کارشناسان زبده، هر هفته برگزار میشود.
هدف اصلی راهاندازی این مرکز در شهرک، ریشهکن کردن بیسوادی است
هدف اصلی راهاندازی این مرکز در شهرک، ریشهکن کردن بیسوادی است. جای تعجب و تاسف است که بسیاری از بانوان بیسواد محله با داشتن پنجششفرزند، سنشان را نمیدانند! بیشتر این افراد یا مشغول خانهداری هستند یا در تابستانها سرِ کوره میروند یا در باغات به گوجهچینی و... مشغول میشوند. ازهمینرو سختتر از جذب این افراد، نگهداشتن آنها برای فراگرفتن سواد خواندن و نوشتن است.
در همین راستا در حال حاضر، ۱۴ نفر از آموزشدهندههای مرکز پرتو دانش برای سوادآموزی به منزل افراد مراجعه میکنند و در خانه به آنها آموزش میدهند.
این مرکز، کلاسهای دیگری نیز در حسینیه امامرضا (ع) مقابل بوستان رجا، مدرسه عاشورا در حر ۸۲ و مدرسه حضرت ابوالفضلی در حر ۸۸ برگزار میکند تا فرد بیسوادی بهدلیل دوری از مرکز، از کلاسهای یاددهی و یادگیری جانماند.
تعصبهای نادرست خانوادگی و مشکلاتی همچون زندانیبودن یکی از والدین، بدسرپرستبودن و... از دلیل اصلی بازماندن کودکان این محدوده از تحصیل است. از ۱۳۴ ایرانی که در این مرکز به یادگیری سواد مشغولند، حدود ۱۵ نفر آنها دختران کمتر از ۱۸ سال هستند. البته این موضوع بین اتباع بیشتر به چشم میخورد.
صغری محمدنیا، مهناز آبی حسنپور، مرضیه شادمان، معصومهغلامی، شیرین شمشیرگران، مرضیه فیض و سمانه پرهیزکاران، تعدادی از آموزشدهندههای این مرکز هستند که از بین آنها صغری محمدنیا با سابقه هشتساله در نهضت، با بیان خاطرهای از سختیها و شیرینیهای این حرفه میگوید: متاسفانه خیلی از زنان برای سوادآموزی ازطرف اطرافیان مسخره میشوند یا در این راه از همسرانشان کتک میخورند. خوب یادم است چندسال پیش، زنی بیسواد یک جلسه در کلاس شرکت کرد، اما بعد از آن، حاضر به آمدن به مدرسه نشد.
وقتی چرایی ماجرا را جویا شدم، گفت که بهخاطر تصمیم به باسوادشدن، همسرش او را کتک زده است. همسرش گفته بود دیگر اجازه خروج از خانه را ندارد. برای همین من چندماه به خانهاش میرفتم تا زمانیکه بهطورکامل، خواندن و نوشتن را آموخت و مدرکش را هم گرفت.
در ادامه این گزارش، پای صحبت چند تن از افرادی که حالا دستوپاشکسته، خواندن و نوشتن را آموختهاند، مینشینیم.
راحله کاشانی از اتباع افغانستان برایمان تعریف میکند: روستای محل زندگیمان در افغانستان، مدرسه نداشت تا تحصیل کنم؛ به همیندلیل بعداز آمدن به ایران و گرفتن مدرک توانستم در هجدهسالگی خواندن و نوشتن را یاد بگیرم.
او که با انگیزه مطالعه کتاب به این مرکز آمده تا سواددار شود، امروز یکی از شاگردان خوب و زرنگ اینجاست که علاقه فراوان به خواندن کتابهای اینترنتی دارد.
معصومه نیکخواه، از دیگر سوادآموزانی است که در چهلسالگی، هوس خواندن و نوشتن به سرش زده و حالا موفق به پایان دوره انتقال شده است.
او برایمان از خاطره خوراندن داروی اشتباهی به فرزندش میگوید؛ اشتباهی که او را به کلاسهای سوادآموزی آورد: چندسال پیش فرزندم مریض شد و دکتر داروی اعصاب برایش تجویز و تاکید کرد که باید یکچهارم قرص در روز خورانده شود. وقتی به خانه رسیدم، نمیدانستم یکچهارم چه مقدار میشود.
برای همین قرص را از وسط نصف کردم و با آب به فرزندم دادم. آن روز پسرم از خواب بیدار نشد و مجبور شدیم دوباره او را دکتر ببریم که آنجا متوجه شدم از سرِ بیسوادی، مقدار دارو را اشتباه به او دادهام. همین موضوع باعث شد که دنبال سواد بروم.
خانم گورگیج، از ساکنان شهرک شهیدباهنر که پسر بزرگش نیز بیسواد است، بستهشدن حساب بانکیاش را دلیل سواددارشدنش میداند و میگوید: آدم بیسواد نابیناست؛ همچون خود من که در دوران بیسوادی نه در انتخابات میتوانستم چیزی بنویسم یا ببینم دیگران در برگههایم چه مینویسند و نه در بانک، از قبضهایم خبر داشتم؛ برای همین وقتی بانک اعلام کرد «بیسواد هستین و باید حسابتان را ببندیم» تصمیم گرفتم سواددارشوم و خداراشکر الان میتوانم بخوانم.
در پایان این گزارش یادآوری میکنیم افراد بیسواد علاقهمند به یادگیری خواندن و نوشتن میتوانند با مراجعه به دبستان محبت آدمی در بولوار حر ۴۱ یا اداره آموزشوپرورش ناحیه ۵ مشهد در پنجراه در این کلاسها و همچنین دورههای مهارت زندگی، مشاوره فردی و گروهی و کلاسهای هنری بهرایگان شرکت کنند.
*این گزارش دوشنبه، ۲۷ دی ۱۳۹۵ در شهرآرامحله منطقه ۶ چاپ شده است.