کد خبر: ۱۱۳۲
۱۲ مرداد ۱۴۰۰ - ۰۰:۰۰

نیم‌نگاهی به محله کوی‌ دکترا که در گذشته به شفتالوزار معروف بود

کوی دکترا در گذشته به شفتالوزار معروف بود زیرا زمین‌های کشاورزی و درختان پرمیوه در آن وجود داشت. در واقع بخشی از محل زمین‌های زراعی و کشاورزی و بخشی دیگر بیابان بود. برخی افراد از جمله خانواده من نیز اسب داشتند. با این حال قبل از سال47 بسیاری از زمین‌ها واگذار و به دنبال آن ساخت و سازها انجام شد. رو‌به‌روی البسکو فعلی نیز یک کال وجود داشت که اکنون جای خود را به فضای سبز داده است. در گذشته لوله‌کشی رایج نبود و به طور معمول مردم از آب قنات سرده استفاده می‌کردند. همچنین گاری اسبی وجود داشت که به آن گاری بشکه آبی می‌گفتند و آن را از آب قنات پر می‌کردند البته بعدها چاه آبی حفر کردند.

هر محله‌ای در شهر سردی و گرمی روزگار را به خود دیده است و خوشی و ناخوشی اهالی‌اش را هرگز فراموش نخواهد کرد. محله‌هایی که در هر کوچه آن انسان‌هایی قدم گذاشته و زیسته‌اند. آن‌هایی که دیگر نیستند و فقط باید پای صحبت‌های اهالی قدیمی آن بنشینی تا از گذشته محل بدانی. این‌بار دل به صحبت قدیمی‌های محله کوی دکترا دادیم تا بدانیم روزگار این محل چگونه سپری شده است.


دورهم‌نشینی اهالی

جواد خسرومنش یکی از ساکنان قدیمی کوی دکترا درباره گذشته این محل می‌گوید: این محل در گذشته به شفتالوزار معروفی بود زیرا زمین‌های کشاورزی و درختان پرمیوه در آن وجود داشت. در واقع بخشی از محل زمین‌های زراعی و کشاورزی و بخشی دیگر بیابان بود. به‌تبع برخی افراد از جمله خانواده من نیز اسب داشتند. با این حال قبل از سال47 بسیاری از زمین‌ها واگذار و به دنبال آن ساخت و سازها انجام شد. رو‌به‌روی البسکو فعلی نیز یک کال وجود داشت که اکنون جای خود را به فضای سبز داده است. در گذشته لوله‌کشی رایج نبود و به طور معمول مردم از آب قنات سرده استفاده می‌کردند. همچنین گاری اسبی وجود داشت که به آن گاری بشکه آبی می‌گفتند و آن را از آب قنات پر می‌کردند البته بعدها چاه آبی حفر کردند و مردم از طریق لوله‌کشی آب استفاده می‌کردند.

کوی دکترا به این دلیل چنین نامی را به خود گرفته بود که بسیاری از دکترها در آنجا زندگی می‌کردند

او ادامه می‌دهد: کوی دکترا به این دلیل چنین نامی را به خود گرفته بود که بسیاری از دکترها در آنجا زندگی می‌کردند. گرچه بعدها خیابان‌های این قسمت ابن‌سینا نام گرفت. در این محل بیشتر خانه‌های مسکونی وجود داشت و با گذر زمان مغازه‌ها ایجاد شدند. در گذشته کارخانه موزاییک‌سازی نیز در این محل وجود داشت که صاحب آن حاج حیدر رحیم‌پور ازغدی بود. حاج حیدر جزو گروه مبارزان و فرد معروفی در زمان انقلاب بود. در زمان شاه نیز در خیابان کفایی مجموعه‌ای برای کارمندان شرکت نفت در نظر گرفته شده بود که پس از انقلاب تخریب شد.

او به مسجد قائم(عج) که هنوز پابرجاست اشاره می‌کند و می‌گوید: این مسجد با کمک‌های مردمی در سال1337 تأسیس شد و شخصیت‌های مهم و ائمه جماعات معروفی در آن رفت و آمد داشته و به اقامه نماز می‌پرداختند. کاشی‌‌های آن را محمد کاشی‌پز قدس انجام داد که بر سر در مسجد نیز این موضوع و یادبود شهید غلامرضا کاشی‌پز قدس حک شده است. آن‌زمان‌ها بانوان در خانه‌هایشان به بافندگی و دوزندگی می‌پرداختند. 

خانه‌ها نیز به گونه‌ای بود که زیرزمین آن برای پخت نان تنور تعبیه شده بود و بعدها که نانوایی‌ها ایجاد شدند، تنورها نیز از دل خانه‌ها جمع شدند. اوایل گاری دستی وجود داشت که به مرور چهارچرخه شدند و فروشندگان به‌وسیله گاری‌هایشان سبزیجات می‌فروختند. حتی به یاد دارم زمانی را که یهودی‌ها نیز طاقه‌های پارچه را در محل به اهالی می‌فروختند. گاری‌های اسبی هم در محلات دور می‌زدند و تره‌بار می‌فروختند. آن دوران با آنکه تلویزیون و امکانات رفاهی در تمام خانه‌ها نبود اما مردم در زمستان‌ها کنار هم می‌نشستند و داستان‌های شاهنامه را می‌خواندند. از بین همسایه‌های محل، فردی که خوش‌صدا و خوش‌ذوق بود نیز داستان رستم و اسفندیار را برایمان می‌خواند. کودکان نیز از گردوبازی گرفته تا کشتی با یکدیگر خوش می‌گذراندند.


زمین‌های خاکی

فریدون هاشمیه، متولد 1318 و بازنشسته اداره ثبت اسناد که نزدیک به 40سال است در این محل زندگی می‌کند هم درباره محله کوی دکترا می‌گوید: در گذشته در این محل، فقط خیابان سلمان‌ فارسی تا پنج‌راه سناباد آسفالت شده بود و باقی زمین خاکی بود. 60سال قبل نیز خیابان کفایی جزو اراضی آستان قدس محسوب می‌شد. از نظر مایحتاج و خرید فقط نانوایی و بقالی وجود داشت. همچنین داروخانه نور از سال‌ها پیش فعالیت می‌کرد و هنوز هم در خیابان ابن‌سینا مشغول به فعالیت است.

مهدی نوروززاده، متولد 1338 دیگر ساکن این محله نیز بیان می‌کند: در این محله گرمابه الماس وجود داشت و دارای خزینه و دوش بود که بعدها نمره‌دار شد. شنیده‌ها بر این حاکی است که حمام در سال1330 در حاشیه خیابان ابومسلم بنا شده و در سال1370 تخریب شده است. آن‌زمان‌ها در راسته خیابان ابومسلم مغازه نفت‎فروشی وجود داشت. خانه‌ها ویلایی بود و درختان توت زیادی در محل وجود داشت که اکنون به تعداد انگشت‌شمار از آن باقی‌مانده است. افراد با گاری‌ها علاوه‌بر سبزی و پارچه، قابلمه و کریستال هم آورده و می‌فروختند. انتشارات امام در این محل قدمت زیادی داشت و صاحب آن رضا رجب‌زاده سال95 پردیس کتاب را تأسیس کرد و اکنون مکان مناسبی برای فرهیختگان به شمار می‌آید. 

وی ادامه می‌دهد: شخصیت‌هایی مانند آقایان مرحوم محمدباقر بهزاد، مرحوم شازده سهامی، مرحوم باقرزاده چهارجوئی معروف به بقا و مرحوم اسد جعفریان از شخصیت‌های بنام آن زمان بودند و تمام آن‌ها دست به خیر داشتند. مرحوم باقرزاده، هم کشاورز و هم شاعر بود. ضمن اینکه مدیریت کارخانه قند را هم به عهده داشت و درمانگاهی نیز در بین خیابان‌های پاستور 18 و 20 تأسیس کرد. مرحوم حاج اسد جعفریان نیز کشاورز و خیّر بنام جلگه‌رخ تربت حیدریه بود که در آنجا مدرسه ساخته است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44