کد خبر: ۱۱۲۵۷
۱۷ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۲:۳۰
دهم دی کارناوال مرگ راه افتاد!

دهم دی کارناوال مرگ راه افتاد!

علی‌اکبر ظفری یکی از شاهدان عینی واقعه ده دی مشهد می‌گوید: نیروی ارتش در اسکورتی منظم به‌قصد انتقام از روز پیشین به‌شکل کارناوال (رژه همگانی) مرگ به‌راه افتادند و این‌بار برای کشتار مردم تانک‌ها را نیز در خیابان‌ها به‌راه انداختند. 

عفیفه ناظمی| نهم و دهم دی‌ماه ۵۷ مشهد، از خونین‌ترین روز‌های انقلاب بود. در این ایام ده‌ها نفر از مبارزان مسلمان توسط نیرو‌های رژیم پهلوی به خاک و خون کشیده شدند.

ماجرا این‌گونه بود که پس‌از به‌دارآویختن سه نفر از ارتشی‌ها، ارتش، جنازه‌ها را به پادگان منتقل می‌کند و در معرض دید ارتشیان قرار می‌دهد. ارتشیان با دیدن این صحنه به خیابان‌ها می‌ریزند تا با ایجاد کشتار، جلو قیام گسترده مردم را بگیرند. تانک‌ها در جلو، نفربر‌ها پشت‌سر و نعش‌کش‌ها به دنبالشان پیش می‌رفتند و هرجا صف نفت یا صف نان، می‌دیدند به رگبار می‌بستند.

اتومبیل‌ها نیز از گلوله‌های تانک‌های ارتش در امان نمی‌ماندند. در این روز‌ها تعداد زیادی از مردم به شهادت می‌رسند و تعداد کشتار به‌حدی می‌رسد که از یکشنبه دهم دی‌ماه به عنوان «یکشنبه خونین مشهد» نام می‌برند.

در ادامه گفتگوی ما با یکی از شاهدان عینی واقعه ۱۰ دی آمده است.

مجسمه شاه ملعون

علی‌اکبر ظفری متولد ۱۳۳۸ جزو افراد قدیمی محله طلاب مشهد و راننده تاکسی بوده و از مبارزان و نیرو‌های سازمان‌دهی‌شده انقلابی آن زمان نیز بوده است.

در دفتر شهرآرامحله، او از وقایع آن زمان برایمان این‌طور تعریف می‌کند: فراموش نمی‌کنم؛ دی‌ماه ۵۷ بود که مردم در تظاهراتی بی‌سابقه در اطراف میدان شهدا که آن زمان مجسمه شاه آنجا بود و به میدان شاه معروف بود، جمع شده بودند و قصد تخریب و براندازی مجسمه شاه را داشتند.

عده‌ای با پتک افتاده بودند به جان مجسمه و قصد ازبین‌بردن آن را داشتند که ارتش سررسید. نیرو‌های ارتش شروع به تیراندازی به‌سمت مردم کردند و عده زیادی را به شهادت رساندند.

مردم نیز خشمگین از این اقدام، به ارتشیان حمله کردند و سه نفر از آنان را دستگیر و همانجا به دار می‌آویزند. ظفری ادامه می‌دهد: ارتش اجساد آنان را صبح روز بعد در معرض دید نیروهایش قرار می‌دهد و با بیاناتی تحریک‌آمیز آنان را برای حمله وحشیانه به مردم آماده می‌کند.

فرماندهان لشکر ۷۷ خراسان درراستای دستور‌های تیمسار اویسی مبنی‌بر کشتار فراگیر در سطح شهر مشهد، اقدام به سازمان‌دهی ارتش می‌کنند.

 

دهم دی کارناوال مرگ راه افتاد!

 

حرکت کارناوال مرگ

ظفری در سال ۵۷ از نیرو‌های مسلح مردمی و فعال در مسجد ابوالفضلی خیابان میثم‌تمار بوده است. او می‌گوید: به یاد دارم صبح روز دهم دی‌ماه، نیروی ارتش در اسکورتی منظم به‌قصد انتقام از روز پیشین به‌شکل کارناوال (رژه همگانی) مرگ به‌راه افتادند و این‌بار برای کشتار مردم تانک‌ها را نیز در خیابان‌ها به‌راه انداختند. 

تانک‌ها در جلو، نفربرها پشت‌سر و نعش‌کش‌ها به دنبالشان پیش می‌رفتند. هرجا جماعتی می‌دیدند بدون توجه به‌دلیل اجتماع، آن را به رگبار گلوله می‌بستند.

صف نفت و صف نان و اتومبیل‌ها نیز از تیررس گلوله‌های تانک‌های ارتش در امان نماندند. مردم بی‌خبر از نقشه ارتش در پاسخ کشتار روز پیشین، به خیابان‌ها ریخته بودند و شعار سرمی‌دادند. حرکت مردم از چهارراه شهدا آغاز شد و به‌سمت فرمانداری و چهارراه لشکر ادامه پیدا کرد.

در این بین ارتش به مردم حمله‌ور می‌شد و عده کثیری از مردم را به شهادت می‌رساند. مردم مقاومت به خرج داده و تظاهرات را ادامه می‌دادند. ورود تانک‌های ارتش به خیابان‌ها عرصه را تنگ کرد و جمعیت بی‌شمار مردم در این بین به‌دلیل فشار زیاد زیر دست و پا و زیر تانک‌ها له شدند.

این درحالی بود که بسیاری از جوانان از فشار جمعیت و تانک‌ها به روی درخت‌ها هم رفته بودند. تظاهرات مردمی از ساعت ۹ صبح آغاز شد و حرکت مردم ازسمت فرمانداری به‌سمت چهارراه لشکر و به‌سمت شهربانی ادامه پیدا کرد.

بعداز چندین ساعت تظاهرات، رژیم که به ناتوانی‌اش در مقابله‌ با مردم پی برده بود، هلی‌کوپتر‌ها را نیز برای مقابله با مردم به میدان آورد.

ظفری با جزئیات برایمان توضیح می‌دهد: بعداز چندین ساعت درگیری با ارتش و کشته‌شدن شمار زیادی از مردم، سربازان و نیروهای ارتش نیز به مردم می‌پیوندند. خبر انحلال ارتش مردم را خوشحال می‌کند.

تانک‌ها به محاصره مردم درمی‌آیند. تنها یک تانک هنوز تسلیم نشده است. جوانان روی آن تانک سوار می‌شوند. تانک تسلیم نشده و کشتار را ادامه می‌دهد. پس‌از فرار و تغییر جهت تانک، یک زن زیر چرخ‌های تانک رفته و به شمار قربانیان حادثه می‌پیوندد.

ظفری بیان می‌کند: بعداز انحلال ارتش، مردم چند ماشین ارتش را آتش می‌زنند که با نهی روحانیون از این کار به‌دلیل متعلق‌بودن اموال به بیت‌المال، آتش‌زدن را متوقف می‌کنند.

فرماندهان اجساد ارتشی‌ها را در معرض دید نیروهایشان قرار می‌دهند و آنان را برای حمله وحشیانه به مردم آماده می‌کنند

 

ترسی از کشته‌شدن نداشتیم

ظفری می‌گوید: من و سایر افراد داوطلب در مساجد و بیوت علما سازمان‌دهی می‌شدیم برای مبارزه با شاه.

او خاطره دستگیری دو ساواکی در خانه ‌آیت‌ا... شیرازی را برایمان شرح می‌دهد؛ همان واقعه‌ای که در آن برای تنبیه آن دو ساواکی با اجازه آیت‌ا... شیرازی بعداز برداشتن باطری و لوازم کارآمد خودرو، ماشین ساواکی‌ها را آتش می‌زنند.

او از شهامت مردم در ۲۳ آذر هم می‌گوید که بعداز اعلام حمله به بخش اطفال بیمارستان امام‌رضا (ع)، ۱۵۰ نفر از مردم به رهبری شهید هاشمی‌نژاد که جلوتر از مردم و روی دوش یکی از تظاهرکنندگان بود، به خیابان‌ها می‌ریزند و به‌پیروی از او، شعار «مرگ بر شاه» سرمی‌دهند درحالی‌که ترسی هم از سربازانی که آن‌طرف خیابان اسلحه‌به‌دست ایستاده بودند، نداشتند.

 

 

*این گزارش یکشنبه، ۱۳ دی ۹۴ در شماره ۱۸۳ شهرآرامحله منطقه ۴ چاپ شده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44