در میانه کوچه طبرسی شمالی۳۴، کانون فرهنگی هنری حضرتخدیجه (س) که سالهاست تنها کانون تخصصی کتابخانه استان محسوب میشود، گواهی میدهد ۲۶سال پیش اینجا بههمت اهالی محله و بهویژه پایمردی بانوان شکل گرفته و گرچه تحول شگرفی در منطقه بهوجود نیاورده، بستر مناسبی برای فعالیتهای فرهنگی و هنری بانوان ایجاد کرده است.
سردمدار این حرکت رقیه سلطان سلطانی، مدیر و رئیس هیئت مدیره کانون است، آنهم وقتی سنگ جلو پایش گذاشتند که حضور خانمها برای فعالیتهای متفرقه در مسجد حسینبنعلی (ع) تقریبا ممنوع است. پس از آن، راهی بهتر پیش پایش باز شد. خانهای کلنگی که آن زمان به مسجد اهدا شده بود، به کانون اختصاص یافت.
اکنون کانون، عمر یک جوان را دارد، ولی بهاندازه یک پیرِ موسپیدکرده خاطره و مخاطره در سینه دارد.
محل کانون متعلق به بانویی به نام «خدیجه شیری» بوده که در زمان حیاتش گفته بود اینجا را میخواهم ویژه خواهران آباد کنید. گویا او مسئولیت این مکان را به مرد همسایه دیواربهدیوار سپرده بود. از همینرو وقتی رئیس هیئت امنای مسجد متوجه میشود بانوان جایی برای فعالیت ندارند، این خانه را دراختیار رقیهخانم سلطانی میگذارد تا مکتب خدیجه به کانون فرهنگی هنری حضرت خدیجه (س) تبدیل شود.
سلطانی عکسهایی از گذشته اینجا نشانمان میدهد، چه آن وقتی که کتابخانه فقط یک اسم پرطمطرق برای یک طاقچه با دهبیست جلد کتاب بوده است و چه آن زمان که خانمها با استانبولی خاکروبههای اینجا را جمع میکردند و در روند ساختوساز پابهپای مردان بودند.
او میگوید: برای ساختوساز ساختمان کانون یک روز خانمها را فراخوان کردم و شغل همسران و برادران و پسرهایشان را پرسیدم. هرکسی یک مهارتی داشت و ما هم سنگکار و بنّا و برقکش و همه را به کار گرفتیم و وعده دستمزدشان را برای ماههای بعد دادیم. این راهم بگویم که در مرداد سال۷۷ مجوز رسمی فعالیتهایمان را از دبیرخانه کانونهای فرهنگی و هنری مساجد گرفتیم.
همکاری بانوان برای ساخت کانون در دهه ۷۰
سلطانی با اشارهبه دیواری که پر از عکسهای خاطرهانگیز دهه۷۰ است، میگوید: حالا اینها سرباز شدهاند و خودشان بچه دارند. گاهی میآیند اینجا و به ما سر میزنند. بعضیهایشان هم فرزندانشان را در کلاس مهد قرآن اینجا ثبت نام کردهاند.
اکنون کانون بیش از ۱۵ هزار جلد کتاب و ۲۵مربی و کادر پارهوقت دارد. با این همه، مشکلات اینجا کم نیست. به هر سویی که میرویم، سلطانی بخشی را نشان میدهد. سقف طبقه کتابخانه نمزده است و به گفته او دور نیست که بریزد. حیاط جمعوجور کانون خالی از اسباب و وسایل بازی است که اتفاقا تقاضا برای آنها هم زیاد است.
او به بنرهای روی دیوارها اشاره میکند و میگوید: هرجای این ساختمان که خرابی و مشکلی دارد، ما با نصب بنر آن را پوشاندیم. از سال ۸۲ که اینجا را تخریب کردیم و دوباره ساختیم، دیگر شرایط مالی اجازه نداده است که کاری کنیم. باور کنید ما اهالی این منطقه برای حفظ اینجا از همه توانمان مایه گذاشتیم و واقعا برای پیشبرد فعالیتهایمان به کمک خیران نیازمندیم.
به گفته او تنها درآمد کانون از شهریه کلاسها و گاهی کمکهای مردمی است. ستاد عالی کانونها در تجهیز این مکان و قفسههای کتابخانه آنهم مشارکتی به آنها کمک کرده است.
از دیگر فعالیتهای کانون، اجرای طرح جامع، یعنی تدریس خصوصی درسهای دوره راهنمایی و دبیرستان برای بزرگسالان با هدفِ گرفتن مدرک سیکل و دیپلم از آموزشوپرورش است. سلطانی میگوید: سالها پیش خانمی که دو فرزند داشت، در همین طرح شرکت کرد و توانست مدرک دیپلمش را بگیرد. او اکنون وکیل پایه یک دادگستری است.
از همان سالهای اول، خود سلطانی آنقدر با اهالی محله در ارتباط بوده که یک روز پزشکی که در همین منطقه مطب داشته است، یادداشتی برایش میفرستد، با این مضمون که بیمارش را که نیاز به فعالیت اجتماعی دارد، در کانون جذب کنند تا از نظر روحی حالش بهبود یابد. سلطانی بهیاد دارد که آن فرد به کانون آمد و مشغول کار شد و اکنون هم در آموزشوپرورش شاغل است.
اما عمده فعالیت این کانون بخش کتابخانهاش است. مدیر کانون حضرت خدیجه (س) درباره نحوه تجهیز کتابخانه میگوید: همان سال۷۷ که مکان مستقلی به کانون اختصاص یافت، هرکدام از اهالی که کتاب اضافه در خانه داشتند به اینجا آوردند. ابتدا تعداد کتابها درخورِ توجه نبود، اما رفتهرفته با گسترش فعالیتهای کانون و ازطرفی اهدای سالیانه کتاب ازسوی دبیرخانه کانونهای فرهنگی و هنری مساجد بر تعداد مجلدات اضافه شد.
به گفته او گاهی نیز برخی کتابها را با کتابفروشیهای همراه تعویض میکنند.
او اضافه میکند: منظور از کانون تخصصی کتابخانه، داشتن و فراهمآوردن کتابهای ویژه نیست، بلکه همان فعالیت ما در زمینه آموزش و ساماندهی کتابداران با استفاده از نرمافزار مهر مسجد است. این را هم اضافه کنم که بیشتر مراجعان به کانون بهویژه کنکوریها درکنار استفاده از کتابهای متفرقه، بیشتر از مکان کتابخانه بهعنوان سالن مطالعه بهره میبرند
سلطانی میگوید: ما کتابدارانِ کانونهای فرهنگی مساجد را دعوت میکنیم و با استفاده از نرمافزار «مِهر مسجد» که ازسوی ستاد عالی کانونهای فرهنگیهنری مساجد کشور در تهران ارسال شده است، برای آنها دورههای عملی و نظری فهرستنویسی برگزار میکنیم. مِهر مسجد، نرمافزار فهرستنویسی کتاب است که توسط دو کتابدار تجربی آموزش داده میشود.
او افسوس میخورد که «تنها کانون تخصصی کتابخانه استان واقع در محله طبرسیشمالی حتی یک تابلو مشخص در ابتدای کوچه ندارد. درخواست نصب تابلو را به شهرداری هم بردیم، اما پاسخ آنها منفی بود، بهدلیل اینکه ما زیرمجموعه نهاد کتابخانهها نیستیم.»
نرگسسادات موسویپور، بانویی با مدرک لیسانس علوم تربیتی و مربی کلاسهای پیشدبستانی یک و دو مهد قرآن کانون است. آشنایی او با سلطانی، مدیر کانون بهواسطه خواهرش رقم خورده است.
خودش میگوید: مدتی بود که دنبال کار مناسبی میگشتم تا اینکه خواهرم خانم سلطانی را به من معرفی کرد. این آشنایی، فرصتی طلایی برایم به وجود آورد و به لطف آن، یک سال است که با افتخار در این کانون مشغول به کار هستم. کودکان در این مهد قرآن، دو کتاب آموزشی دارند که بهطور پیوسته با آنها کار میشود. اما فراتر از روشهای آموزشی، نرگسخانم به توجه ویژه سلطانی به شرایط اقتصادی خانوادهها در منطقه اشاره میکند.
به گفته او شهریه ۳۵۰هزارتومانی مهد قرآن، مبلغی اندک برای پوشش همه هزینههای کانون است؛ «این شهریه برای کانونی که همه هزینههایش را با همین مبالغ اندک باید بچرخاند، بیانگر تعهد مسئولان کانون به ارائه خدمات باکیفیت با کمترین هزینه برای خانوادههای منطقه است.»
* این گزارش یکشنبه ۱۶ دیماه ۱۴۰۳ در شماره ۵۹۹ شهرآرامحله منطقه ۳ و ۴ چاپ شده است.