مهدیآباد روستایی دویستساله است که امروز در محدوده منطقه ۲ شهری و در محله نوده قرار دارد. محمود عبدی که متولد سال ۱۳۳۸ در این محله است، در طول عمرش شاهد تغییروتحولات مداوم محل سکونتش بوده است. با او همراه شدیم و در خیال، به کوچههای شصتسال قبل مهدیآباد پا گذاشتیم.
تعریف میکند: تا پنجاه سال پیش، زمینهای روستای مهدیآباد با قناتی آبیاری میشد که تا روزگار نوجوانی من جاری بود. آب قنات از کنار مسجد میگذشت و نمازگزاران با آب زلال آن وضو میگرفتند و معتقد بودند این آب وضو باعث برکت مزارع و باغات آنها میشود.
بنای مسجد دویستساله امامحسین (ع) در گذشته از خشت خام بود و سقفی چوبی داشت. خاطرم هست، چون هنوز برق نیامده بود، با چراغهای نفتی مثل گردسوز، لامپا و فانوس فضای مسجد روشن میشد. دیوارها دود میگرفت و هر دوسه سال یکبار بههمت اهالی، مسجد گچکاری میشد.
تنها یادگار باقیمانده از گذشته دور محله مهدیآباد، چند درخت توت است. هشتساله بودم که با بچهها برای خوردن توت به بالای یکی از این درختها رفتم. ناگهان زیر پایم خالی شد و افتادم. پدرومادرم من را پیش پیرزن شکستهبند محله که به «خالهبندی» معروف بود، بردند وبا گذاشتن کمی دنبه و زرده تخممرغ در محل درد، خوب شدم.
آنطور که برای ما نقل کردهاند، زمان ساخت حمام عمومی، سنگهای بنا را از کوههای خلج با گاری و الاغ آوردهاند. آخرین حمامی محل، غلامحسین رضایی معروف به «شاتقی» بود که دستمزدش نان وتخممرغ بود. امروز در این محل، خانهای ساخته شده است.
مهدیآباد دو مغازه عطاری داشت متعلق به حاجعلی کرمانی و حاجامرالله ساعی. آخرین مغازه عطاری بیست سال قبل با فوت حاجعلی کرمانی تعطیل شد. بیرون مغازه او یک بشکه نفت برای فروش قرار داشت. آن زمان برق نبود و اهالی برای روشنکردن وسایل خانه هر دوسه روز یک لیتر نفت میخریدند.
آنطور که از بزرگترها شنیدهام روستای مهدیآباد دارای سه قلعه بود که بزرگترین آنها «قلعه گاودارها» بود. ساکنانش مشهدی بودند و به پرورش گاوهای قوی و شیرده مشغول بودند. قلعه یزدیها ساکنان یزدی داشت و در قلعه نوقیها هم مهاجران نوق رفسنجان و کرمان ساکن بودند.
* این گزارش شنبه ۱۵ دیماه ۱۴۰۳ در شماره ۵۸۷ شهرآرامحله منطقه ۱ و ۲ چاپ شده است.