کد خبر: ۱۱۱۲۴
۰۶ دی ۱۴۰۳ - ۱۲:۰۵

قلعه وکیل‌آباد در خاطرات حاج‌حسین حاجی‌پور

حاج‌حسین حاجی‌پور تعریف می‌کند: مرحوم پدرم، باغبان‌ابرام، از کشاورزان حاج‌حسین‌آقای ملک بود. آن روز‌ها روستای وکیل‌آباد چهار‌قلعه داشت که آقای ملک از میانشان در قلعه اربابی، زمینی به پدرم بخشیده بود. در همین خانه بزرگ شدم و سال‌ها گله‌دار قلعه بودم.

داخل کیف پول حاج‌حسین، درست قسمت عکس، یک برگ کپی رنگی از شناسنامه‌ای است که رویش با خط خوش نوشته شده: «صادره از روستای وکیل‌آباد».

همین برگ، افتخار حاج‌حسین است که کودکی‌اش با شیرینی خوردن توت‌هایی که مرحوم پدرش برای حاج‌حسین‌آقای ملک کاشت، گذشت. نوجوانی‌اش با تکاندن درخت‌های زردآلویی که بهترین میوه‌اش هدیه به ملک می‌شد، سپری شد. جوانی‌اش هم با گله‌داری در زمین‌های قلعه وکیل‌آباد که مجوزش را ملک داده‌بود، به سر آمد.

روز‌هایی که تا چشم کار می‌کرد، وکیل‌آباد را زمین‌های زراعی پوشانده بود و درختانی تنومند که قوتشان بندِ آب قنات بالای شترگلو بود. حالا به‌جای همه اینها خانه و جاده سبز شده که میان گچ و سنگ و آهن و آسفالت آنها قرار است حاج‌حسین حاجی‌پور، ما را به روز‌های سبز وکیل‌آباد ببرد؛ روز‌هایی که بهترین خاطرات عمر شصت‌و‌هشت‌ساله اش را می‌سازند.

مرحوم پدرم، باغبان‌ابرام، از کشاورزان حاج‌حسین‌آقای ملک بود. آن روز‌ها روستای وکیل‌آباد چهار‌قلعه داشت که آقای ملک از میانشان در قلعه اربابی، زمینی به پدرم بخشیده بود. در همین خانه بزرگ شدم و سال‌ها گله‌دار قلعه بودم.

 

قلعه وکیل‌آباد در خاطرات حاج‌حسین حاجی‌پور

از وکیل‌آباد ۸۷ تا ۹۱ کنونی قلعه اربابی به حساب می‌آمد که ۱۰ خانوار در آن ساکن بودند. یکی از آنها عمویم، حاج‌محمد باغبان بود؛ از باغبان‌های اصلی ملک که درخت‌های توت وسط بولوار وکیل‌آباد، از پل پرتوی تا فلکه پارک، یادگار اوست.

 

قلعه وکیل‌آباد در خاطرات حاج‌حسین حاجی‌پور

سال ۱۳۶۰ اولین پایگاه بسیج این محدوده را با نام شهید‌چمران راه انداختم. روز‌های اول پانزده‌نفر عضو پایگاه شدیم. برای اینکه بقیه نگویند چرا خودش به جبهه نرفت، اولین نفر خودم از این پایگاه عازم کردستان شدم و هم‌رزم شهید‌کاوه بودم.

 

قلعه وکیل‌آباد در خاطرات حاج‌حسین حاجی‌پور

مسجد صاحب‌الزمان (عج) بیش از صد‌سال قدمت دارد و ساخته باغبان‌های قدیمی حاج‌حسین‌آقای ملک است. تنها مسجد قلعه وکیل‌آباد به شمار می‌آید که سی‌سال قبل، بخشی از بنّایی آن را برعهده گرفتم و نوسازی‌اش کردیم.

 

قلعه وکیل‌آباد در خاطرات حاج‌حسین حاجی‌پور

قلعه وکیل‌آباد یک حوض‌انبار داشت. به وقت زمستان از آب بهره برای مصرف تابستان آب‌گیری می‌کردیم. سال ۱۳۶۲ با هم‌فکری پهلوان‌رستم برای اینکه حوض‌انبار مخروبه نشود، آن را تبدیل به زورخانه کردیم. خود پهلوان هم هرشب با موتور از شهرک ابوذر برای مرشدی به آنجا می‌آمد.

قلعه وکیل‌آباد در خاطرات حاج‌حسین حاجی‌پور

قلعه وکیل‌آباد فقط یک قبرستان داشت. پدر، مادر و برادرم هم مثل بقیه باغبان‌ها در این قبرستان دفن هستند. سال‌هاست اجازه دفن در این قبرستان را نداریم و به دنبال آن هستیم که زمین خالی انتهای قبرستان تبدیل به حسینیه و سالن ورزشی شود.

 

* این گزارش پنج‌شنبه ۶ دی‌ماه ۱۴۰۳ در شماره ۵۷۷ شهرآرامحله منطقه ۱۱ و ۱۲ چاپ شده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44