از گذشته دور تاکنون کوهسنگی برای مردم مشهد تفرجگاهی بوده است که گاهبهگاه برای فرار از هیاهوی روزمرگی به آن پناه میبردهاند و از بالای آن به تماشای شهر مینشستهاند، چه آن زمان که درشکهچیها مردم را از یک جاده خاکی و پرسنگلاخ به پای کوه میرساندند و چه اکنون که کوهسنگی جایی در دل شهر قرار گرفته و به یکی از بهترین مناطق شهری مشهد بدل گشته است؛ اما زندگی کوهسنگی زیبا و پرهیبت به همین بعد ماجرا ختم نمیشود و این کوهِ در جوار شهر، روزگاری یکی از مهمترین معادن سنگ گرانیت برای پروژههای در حال اجرای شهر بوده است.
سالها قبل در هر پروژهای که قرار بود در مشهد انجام شود، پای یک شرکت خارجی در میان بود. یکی از این پروژهها که شرکتی ایتالیایی در آن نقش داشت، سیلوی گندم مشهد بود. سال۱۳۱۷ خورشیدی تصمیم احداث سیلویی با الگوی جدید برای شهر گرفته شد. بنای این سازه عظیم که در آن زمان در این شهر کمنظیر بود، در سال۱۳۱۸ شروع شد؛ پروژهای که با شروع جنگ جهانی دوم و اشغال شهر به دست شوروی در سال۱۳۲۰ ناتمام ماند و سالها به پایان رساندنش طول کشید.
با این مقدمه میخواهیم به سراغ نامهنگاریهای آستانقدس و شهرداری مشهد با یک مؤسسه ایتالیایی برویم که به استخراج سنگ از کوه سنگی شهر برای سیلوی شهر مربوط میشود.
در یکی از اسناد آقای روشن، شهردار مشهد، درباره تخریب خیابان تازهتأسیس کوهسنگی به این مؤسسه مینویسد: «خیابان استخر در اثر عبورومرور ماشینهای سنگین شما بهکلی خراب و وضعیت منظم خود را از دست داده است؛ لذا مقتضی است طبق تعهدی که نمودهاید بهقدر کافی شن در وسط خیابان مزبور بریزید که به وسیله مأمورین شهرداری پهن و با غلتک کوبیده شود.»
همانطور که از این نامه برمیآید مسئله اصلی عبور ماشینهای حمل سنگ از کوهسنگی در مسیر خیابان تازهساز که برای تفریح مردم ساخته شده و تعهد یک شرکت برای ساخت یک پل و بازسازی خرابیهای احتمالی است. این ماجرا از اواخر سال۱۳۱۷ شروع میشود و تا سال بعد کش پیدا میکند.
«پیروبن»، رئیس ساختمان انبار گندم مشهد، در سال۱۳۱۷ درباره ساخت یک پل و این درخواستها مینویسد: «ساختمان پل مذکور به اتمام رسیده و راجع به شنریزی جادههایی که اتومبیلهای باری این بنگاه سنگ از کوه سنگی حمل مینمایند، متمنی است مقرر دارید که مهندس شهرداری را عازم دارند.»
خرداد سال۱۳۱۸ که اوج آغازبهکار ساخت سیلوی گندم است، ظاهرا رفتوآمد این کامیونها و استخراج سنگ از کوهسنگی زیاد است و داد شهردار مشهد را دوباره بلند و شرکت نیز از سوی دیگر از انجام تعهداتش شانه خالی میکند: «خیابان استخر مشهد صرفا یک خیابان گردشگاه عمومی و بهطورکلی عبور ماشینهای سنگین از خیابان مزبور ممنوع است و شهرداری استثنایی برای آن بنگاه قائل نشده... برای عبور ماشینهای سنگین مادام که شنریزی خیابان مزبور را تعهد ننمایند، شهرداری از عبور کامیونهای آن بنگاه ممانعت خواهد نمود.»
این ماجرا وقتی بغرنجتر میشود که مؤسسه ایتالیایی با جسارت کامل به اداره شهرداری پاسخ میدهد: «نمیتوانیم خواهش شما را دایر به شنریزی خیابان استخر قبول نماییم. بنگاه ما نمیتواند موظف بنگاهداری خیابانهای مشهد باشد... ناگزیریم بهاطلاع شما برسانیم که ممانعت از عبورومرور کامیونهای ما باعث انقطاع فوری ساختمان سیلو که ما برای وزارت دارایی مشغول ساختمان هستیم، خواهد گردید.»
نکته مهم در این مکاتبات برای این مطلب، استفاده از سنگهای کوهسنگی برای ساخت سیلوی گندم است که بهروشنی دریافت میشود.
اسناد دیگری که میتوان درباره سنگهای گرانیت شهر که از دل کوهسنگی بیرون میآمدند، یافت، مربوط به دانشگاه مشهد است. شروع ساخت این دانشکده حدودا از سال۱۳۱۹ خورشیدی است که آموزشگاه عالی بهداشت در دبیرستان فردوسی تشکیل میشود.
این آموزشگاه در سال۱۳۲۸ تبدیل به سومین دانشکده پزشکی کشور میشود و در ۲۷شهریور همین سال نخستین آگهی پذیرش دانشجو برای سال اول دانشکده پزشکی مشهد انتشار مییابد و در سال۱۳۳۶ با تشکیل دانشکده ادبیات و سپس دانشکده علوم معقول و منقول نام دانشگاه مشهد را به خود میگیرد. در همین سال و سالهای بعد است که با گسترش فعالیتهای دانشگاه، تصمیم برای ایجاد ساختمان جدید هم گرفته میشود تا نخستین دانشگاه مشهد و سومین دانشگاه کشور پا بگیرد.
در آبانماه سال۱۳۳۹ نامهای از سوی سرپرست شرکت «مهک» در مشهد -که خود را «جالینوس» معرفی میکند- بااینمضمون به نایبالتولیه آستانقدس میرسد: «چون این شرکت مأمور ساختمان دانشگاه مشهد میباشد و برای امور ساختمانی احتیاج به استخراج سنگ از کوه سنگی دارد، متمنی است دستور فرمایید قرارداد لازم، جهت استخراج و مصرف آن تنظیم شود.»
کاظمی در پیگیری این نامه مینویسد: «درمورد سنگ موردنیاز ساختمان دانشگاه مشهد با آقای دکتر مهندس جالینوس، سرپرست شرکت مهک، مذاکره و قرار شد براساس قرارداد اخیر شرکت
«کا-ژ-ت» برای مدت سه سال به قرار متری پانزده ریال قرارداد بسته که به هزینه خودشان سنگ استخراج کنند و مقدار آن از روی صورتوضعیت شرکت که به امضا ناظر ساختمان دانشگاه میرسد... بهای آن را بپردازند.»
در این نامه به این شرکت اجازه داده میشود اگر تأسیساتی برای این استخراج نیاز دارند، با موافقت آستانقدس و نظر اداره مهندسی ایجاد و در پایان قرارداد آن را به این اداره واگذار کنند. این شرکت ۱۵هزار ریال علیالحساب برای تنظیم این قرارداد میپردازد تا اجازه داشته باشد از سنگِ کوه معروف مشهدیها برای ساخت دانشگاه مشهد برداشت کند.
آرامگاه نادرشاه افشار یکی از بناهای دیگری بود که از سنگ کوهسنگی در آن یادگارهایی باقی مانده است. برحسب ظاهر و طبق مکاتبات موجود، استاندار خراسان با انجمن آثار ملی استان نهم تصمیم میگیرد که در محل آن، سکوی زیبایی از سنگ مرمر خلج بسازد که زیر سکو مقبره و روی آن مجسمه نادر سوار بر اسب نصب گردد.
طرح مهندس سیحون برای آرامگاه پذیرفته و سپس قراردادی با شرکت «کا. ژ. ت» بسته میشود تا آن را بسازد. هوشنگ سیحون مطالعات خود را درباره تهیه سنگ این طرح چنین گزارش میدهد: «موضوع دیگری که برای بنای آرامگاه موردتوجه قرار گرفت، انتخاب معدن سنگ مناسبی جهت بنا بود.
برای این منظور از معدنهای کوهسنگی، وکیلآباد و معدن تپهسلام که سنگ گرانیت داشت، بازدید به عمل آمد و بین معادن مذکور سنگ گرانیت، معدن کوهسنگی بهتر تشخیص داده شد و از لحاظ برش و تراش نمونهبردادری گردید و، چون این معدن زیر نظر آستانقدس بود پس از کسب اجازه از نیابت تولیت عظما برای استخراج سنگ گرانیت بهوسیله یدککشهای لشکر خراسان در مدت پانزده روز سنگ لازم به محل کار حمل گردید.»
البته موضوع استفاده سنگهای کوهسنگی مشهد برای آرامگاه نادر در میان اسناد آستانقدس نیز وجود دارد. در نامه کفیل اداره مستغلات در سال ۱۳۳۹ به یکی از مسئولان آمده است: «شرکت «کا. ژ. ت» برای ساختمان قبر نادر قراردادی داشته است که سنگ مورداحتیاج را به هزینه خود استخراج کند و مترمکعبی ششونیم ریال بپردازد...» یا در جای دیگری در نامه بازرسی آستانقدس به معاونت مالی این سازمان چنین ذکر شده است: «.. کما اینکه اگر مقبره نادر که میلیونها ریال صرف ساختمان و مصالح آن شده است، ملاحظه فرموده باشید، یکپارچه از سنگ ساخته شده که تماما از سنگ محل مذکور [کوهسنگی]میباشد و اگر شرکت «کا. ژ. ت» در مقابل استفاده از سنگ آستانقدس پولی هم داده باشد، خیلی ناچیز خواهد بود.»
آرامگاه ساختهشده در جشن هزاره حکیمابوالقاسمفردوسی در سال۱۳۱۳ خورشیدی خیلی دوام نداشت و خیلی زود به تعمیرات اساسی نیاز پیدا کرد. بههمینخاطر در سال۱۳۲۷خورشیدی انجمن آثار ملی دوباره به توس بازگشت تا این بار طرح قدیم را مرمت کند؛ البته این تعمیرات هم سودی نداشت و چند سال بعد بنای آرامگاه به وضع خطرناکی افتاد که نگرانی از نشست یکباره آن وجود داشت.
در سال۱۳۴۳، مهندس سیحون و جودت از آرامگاه بازدید میکنند و طرحشان را به انجمن ملی آثار میدهند. اجرای این کار نیز به شرکت سهامی و مقاطعه کاری و ساختمانی «کا. ژ. ت» واگذار میشود.
دراینزمان سازه آرامگاه بهطور اساسی مرمت میشود و محوطه آن گسترش مییابد و تندیسهای فردوسی در باغ نصب و ساختمانهای کتابخانه، موزه، مهمانسرا و آسایشگاه احداث میشوند؛ البته در گزارشی که انجمن آثار ملی از خود برجای گذاشته، حرفی از تهیه سنگ از کوهسنگی بهمیان نیامده است ولی در نامهای که از مهندسمحسنفروغی، نایبرئیس هیئت مدیره انجمن، به ولیان، نایبالتولیه وقت آستانقدس و استاندار خراسان، نوشته شده، این موضوع بهخوبی روشن میشود.
او در این نامه آورده است: «برای آرامگاه فردوسی و پردیس آن و همچنین جهت آرامگاههای ابوالحسنبیهقی در سبزوار و آرامگاه ابنیمین در فریومد، برای سنگ پله و فرش کف و جدول از سنگ خارا گرانیت در کوه سنگی مشهد استفاده میکردیم.
اخیرا از کار استاد مهرعلی سنگتراش که روی سفارشهای انجمن به استخراج سنگ مذکور از کوهسنگی مشغول بوده است ممانعت نمودهاند...، چون انجمن برای تکمیل کارهای فوقالذکر نیاز به سنگ گرانیت دارد و در حوزه خراسان معدن دیگری از گرانیت موجود نیست، خواهشمند است اجازه فرمایید کماکان سنگتراش مذکور که منحصرا برای انجمن آثار ملی کار میکند، مجاز در ادامه کار استخراج سنگ فقط برای آرامگاههای مذکور باشد.»
البته در ادامه، فروغی یکی از دلایل اصرارش بر مسئله یادشده را این میداند که برای تکمیل این طرحهای نیمهکاره باید از همان سنگ قبلی استفاده شود. همانطور که از مفاد این نامه برمیآید، افزون بر آرامگاه فردوسی، سنگ کوهسنگی در کار ساخت چند آرامگاه دیگر نیز مشارکت داشته است.
حدود سال ۱۳۳۷ نامهای از سوی جمعی از اهالی کوهسنگی به شهرداری مشهد نوشته میشود که در آن از جابهجایی خاک در این منطقه و انتقال آن به مسیل شهر گلایه دارند. در بخشی از این نامه به برداشت سنگ بهصورت عمده از کوهسنگی اشاره شده است: «از اول کوهسنگی تا زیر پای فرودگاه از وسط این مسیر جادههای خصوصی ایجاد شده که اغلب آن جاده را ماشینهای مقاطعهکاران و گاریها برای حمل سنگ لاشه یا سنگهای حجاری برای خود باز نمودهاند.»
در سال ۱۳۳۸ نیز معاون بازرسی به معاونت مالی آستان قدس چنین مینویسد: «آقای محمدآسوده پیشنهاد نموده که سالیانه یک صد مترمکعب از سنگ گرانیت کوهسنگی استفاده کند و در مقابل طبق نظر اداره اراضی سالیانه ۳ هزارو ۵۰۰ریال پرداخت نماید. به اینترتیب، بهرهبرداری از سنگ را اگر آستانقدس بخواهد کنترل نماید، باید یک نفر مأمور بهطور دائم بگمارد که هرسال ۳۰ هزار ریال یا بیشتر و کمتر حقوق بدهد که نتیجه آن جز زیان آستانقدس نخواهد بود؛ زیرا ترتیب بهرهبرداری اگر به پیمانکار واگذار شود، ممکن است به جای یکصدمترمکعب چندین برابر استفاده کند و اگر آستانقدس از ۲ هزارو ۵۰۰ریال مذکور صرف نظر کند، بصرفه و صلاح خواهد بود.»
این دو سند نشان میدهند که از این سنگ افزون بر استفاده در پروژهها توسط مردم عادی نیز استفاده میشده است. از سوی دیگر، همه ما میدانیم که از سنگ کوهسنگی برای ساخت هرکاره استفاده میشود که اصلیترین مصرف آن ساخت ظروف سنگی مقاوم در برابر حرارت در مشهد است. سال ها پیش، ردپای این هرکارهسازان در اطراف کوهسنگی هویدا بود و اکنون نیز رد و نشان آنها هست.
* این گزارش شنبه یکم دیماه ۱۴۰۳ در شماره ۴۳۸۸ روزنامه شهرآرا صفحه تاریخ و هویت چاپ شده است.