آلبوم قدیمی را که در دست دارد ورق میزند و با دیدن عکسهای داخل آلبوم خاطراتی را که با بزرگان هنر و موسیقی ایران داشته است مرور میکند. مرحوم استاد محمد نوری، مرحوم استاد محمدرضا شجریان، مرحوم شمسآلاحمد که حالا دیگر در بین ما نیستند.
شانزدهساله و در عنفوان جوانی بود که پا به عرصه فیلم کوتاه گذاشت. به عکس استاد داریوش ارجمند که میرسد، دست نگه میدارد و میگوید: این مرد، هنرمند بزرگی است. او بدون هیچ توقعی در اولین فیلم کوتاه مستند من بازی کرد. با آن همه سابقه خیلی راحت میتوانست بگوید نه، اما نخواست دل یک نوجوان مشتاق را که در اول راه بود بشکند و در فیلمم بازی کرد. هنرمند مردمی بودن یعنی این، هنر ما هرچه دارد از این هنرمندان مردمی دارد.
سیدعلیرضا حسینیموسوی، هنرمند مستندساز و فیلمساز در طی بیش از دودهه فعالیت هنری ۳۷ فیلم کوتاه و ۳ فیلم بلند را تهیه و کارگردانی کرده است. برخی از فیلمهای او مثل؛ «قابهای خالی» درخششی جهانی داشته و عنوانهای زیادی را برای او به ارمغان آورده است.
در ادامه گفتوگوی ما را با این هنرمند باسابقه و دارنده نشان درجه یک هنری خواهید خواند.
سیدعلیرضا حسینی موسوی، سال ۱۳۵۵ در محله کارخانه قندآبکوه (جانبازان) به دنیا میآید. به گفته خودش سعید فروردین که از خبرنگاران و گویندگان خبر صداوسیمای خراسان رضوی در دهه ۶۰ بوده دائی او است.
سید علیرضا حسینی میگوید: من که آن زمان کودکی شش، هفتساله بودم هر روز قبل از ساعت ۷ بیدار میشدم و برنامه اخبار استان را که دائیام اجرا میکرد گوش میدادم. از این بابت خیلی به خودم افتخار میکردم و هر روز همان اخبار را تقلید و با آبوتاب برای بچههای همکلاسیام اجرا میکردم.
درواقع این موضوع درگرایش او به کارهای هنری بیتأثیر نبود و باعث شد تئاتر و بازیگری را از دبستان شروع کند.
او میگوید: سررشته یا استعداد ویژهای در انجام فعالیتهای هنری نداشتم، اما به قول مدیرمان خوب میدانستم چطور باید بچههای شوخ و پرسروصدای مدرسه را همراه و به کارهای هنری وادارکنم. به صورت خودجوش با کمک چند نفر دیگر از بچهها اولین گروه سرود و تئاتر دبستان شهید هاشمینژاد را تأسیس کردم.
معلمها نیزکه بدشان نمیآمد ساعاتی ساکت و با آرامش داشته باشند از ما حمایت میکردند. تولیدات گروه سرود مدرسه به جایگاه و موقعیت ممتازی رسید و رتبه اول سرود ناحیه ۴ آموزشوپرورش را کسب کرد تا جایی که حتی سرودی را در بیت حضرت آیت الله شیرازی امام جمعه مشهد اجرا کردیم و مورد تشویق قرارگرفتیم.
علیرضا حسینی درکنار پیگیری کارهای گروه تئاتر و سرود مدرسه در زمینه ادبیات و سرودن شعر نیز استعداد زیادی از خود نشان داد. او میگوید: به شعر شاعران کلاسیک همچون حافظ، سعدی و فردوسی علاقه زیادی داشتم. نوشتن شعر را درهمان نوجوانی به صورت خودجوش شروع کردم. تعدادی از شعرهایم نیز در هفتهنامه شهرآرا و نشریه خاوران به چاپ رسید.
برای مقدمه کتاب شعرم از استاد داریوش ارجمند خواستم که مقدمهای برکتاب بنویسد
محمد خیاطان، معلم زبان انگلیسی مدرسه خیلی حمایتم کرد و حتی سرکلاس درس از من خواست که شعرهایی را که گفتهام برایش بخوانم. یکی از شانسهای بزرگ علیرضای نوجوان در زمینه ادبیات و شعر این بود که معلم ادبیات او در دوره دبیرستان استاد غلامرضا شکوهی، شاعر نامدار مشهدی بود.
به گفته خودش از محضر این استاد بهرههای زیادی برد و انواع فنون شعری و ادبی را پیش او آموخت. بعدها که بزرگتر شد شعرهایش به اندازهای زیاد شد که به فکر انتشار آنها افتاد؛ میگوید: کارهای ویرایش و تصحیح مقدماتی اشعار انجام شد. برای مقدمه کتاب شعرم از استاد داریوش ارجمند خواستم که مقدمهای برکتاب بنویسد. شعرهایم را برایش فرستادم تا آنها را بخواند و مقدمهای را بر همان اساس تنظیم کند.
در همان زمان من برای انجام فعالیتهای فیلمسازی به تهران رفته بودم. یک روز درمسیر رفتنم به مدرسه عالی بازیگری به استاد ارجمند برخوردم و در جریان خوشوبش دوستانه پیگیر مقدمهای که قرار بود برکتاب شعرم بنویسد شدم.
استاد ارجمند هم گفتند: کتاب شعرت را به نادر ابراهیمی دادم تا بخواند و نظرش را بدهد. نادر ابراهیمی هم آن زمان مدرس فیلم در مدرسه عالی بازیگری بود. از فرصت استفاده کردم و به دفترش رفتم. متوجه شدم که از شعرهایم راضی نیست، اما برای اینکه ناراحت نشوم اینطور شروع کرد و گفت: من با مرحوم فروغ فرخزاد همکاری و دوستی زیادی داشتم. میدانی بزرگترین آرزویش قبل از آن تصادف منجر به فوتش چه بود؟ گفتم: نه. همیشه میگفت:ای کاش آن اشعار اولیهای را که چاپ شده هرگز چاپ نکرده بودم.
مرحوم نادر ابراهیمی با این لحن به صورت غیرمستقیم به من فهماند که اشعارم قابلیت چاپ کردن ندارند. این سخن مرحوم نادر ابراهیمی سرنوشت علیرضا را عوض کرد و او دیگر هرگز سراغ شعر و شاعری نرفت.
سیدعلیرضا حسینی موسوی بعد ازکنارهگیری از حوزه شعر درکلاسهای آموزشی انجمن سینمای جوان شرکت میکند. سال۱۳۷۰ به عنوان پایاننامه، فیلم کوتاه «یک روز مثل همیشه» را تهیه میکند و میسازد.
این فیلم در جشنواره سینمای جوان تهران همان سال برگزیده میشود و جوایزی را نیز دریافت میکند. بعد از آن چند فیلم کوتاه چند میلیمتری را به صورت تفریحی و با هزینه شخصی میسازد. این فیلمها بیشتر جنبه شخصی و آموزشی داشتند و به گفته خودش، چون ارزش هنری نداشتند آنها را در هیچ جشنوارهای شرکت نداد.
با مرحوم فروغ فرخزاد همکاری و دوستی زیادی داشتم. میدانی بزرگترین آرزویش قبل از آن تصادف مرگبار چه بود؟!
علیرضا همان زمان و در جریان یک اعتراض، نقش مهمی را در گرفتن حق فیلمسازان جوان و آماتور مشهدی و خراسان ایفا میکند و همراه با چند نفر دیگر موفق به تأسیس انجمن فیلمسازان مستقل خراسان میشود.
او میگوید: آن سالها امکانات و امتیازات انجمن فیلمسازان جوان خراسان محدود و در دست سه چهار نفرخاص بود. به عنوان مثال من برای ساخت یک فیلم ۸ میلیمتری بعد ازکلی رفتوآمد وقتی اجازه دریافت دوربینی را گرفتم به در منزل فلان مسئول رفتم تا دوربین و فیلمهای خام را بگیرم، اما آن مسئول بهانه آورد و تجهیزات را تحویل نداد. من و چند نفر دیگر از هنرمندان جوان و آماتور مشهدی به این تبعیض، اعتراض و انجمن فیلمسازان مستقل خراسان را در سال۱۳۷۳ تأسیس کردیم و بنده نیز به عنوان اولین رئیس این انجمن معرفی شدم.
در ابتدا جلسات انجمن در خانه اعضا برگزار میشد. در هر جلسه فیلم کوتاه یکی از اعضا، نمایش داده و نقد و بررسی میشد. یکی از ابتکارات انجمن فیلمسازان مستقل خراسان در این زمان دعوت از هنرمند ان و بازیگران مطرح کشور برای حضور در جلسه انجمن بود.
حسینی میگوید: در این دوره ما توانستیم به مناسبتهای هنری و سینمایی مختلف هنرمندان مطرحی، چون داریوش ارجمند، فردوس کاویانی، پرویز پرستویی، شاهد احمدلو و مسعود کیمیایی را به مشهد دعوت کنیم. این زمان دوران پرباری برای هنرمندان بهویژه هنرمندان جوان خراسان بود. البته بعد ازگذشت چند ماه که مسئولان ارشاد خراسان رضوی شاهد عملکرد موفق ما بودند همکاری با ما را شروع کردند و امتیازاتی را که خواستار آن بودیم به ما دادند.
حسینی موسوی سال ۱۳۷۷ اولین فیلم کوتاه مستقل هنری خود با نام «اثر» را میسازد؛ فیلمی که موفقیت بزرگی را درسطح ایران و جشنوارههای بینالمللی کسب میکند.
او میگوید: تا آن زمان تعدادی فیلم کوتاه ۶ تا ۸ میلیمتری ساخته بودم، اما هنوز ساخت یک فیلم هنری و درحد و اندازه جشنوارهای را تجربه نکرده بودم. آن زمان محمدآفریده، مسئول سینمای جوان کشور بود. بودجه و اجازه ساخت یک فیلم ۸ میلیمتری را در اختیارم گذاشت.
او گفت هر وقت عوامل و بازیکنان فیلمت را پیدا کردی میتوانی ساخت فیلمت را شروع کنی. بعد از تهیه فیلمنامه، برای نقش اصلی فیلم بازیگری را پیدا کردیم که در قبال سه روز بازی مبلغ بالایی را درخواست کرده بود. این مبلغ تقریبا اندازه تمام بودجه فیلم بود. از لحاظ مالی در مضیقه بودم، اما معجزهای که منتظرش بودم اتفاق افتاد.
او برای انتخاب نقش اول فیلمش به داریوش ارجمند مراجعه میکند و این بازیگر سرشناس، قبول میکند. تعریف میکند: در گذشته به دلیل نقشی که در انجمن فیلمسازان مستقل خراسان داشتم با استاد داریوش ارجمند ارتباط و رابطه دوستی خوبی برقرارکرده بودم. هرزمان که فرصت بود برای دیداربه منزلشان در خیابان بهار میرفتم و از تجربیات هنریشان استفاده میکردم. در یکی از دیدارهایی که باهم داشتیم موضوع ساخت فیلم و نبود بازیگر نقش اصلی را مطرح کردم. استاد بلافاصله با بازی کردن در این فیلم موافقت کردند.
وقتی علیرضا ماجرای این موفقیت را برای محمدآفریده تعریف میکند او میگوید حالا که نقش اصلیات را استاد ارجمند بازی میکند چرا فیلم ۳۵ میلیمتری نسازی؛ گفتم: جناب آفریده ساخت فیلم ۳۵ میلیمتری خیلی سخت است. گفت: تو این کار را بکن نگران بودجهاش نباش حمایتت میکنم. تا آن زمان فیلمسازان تازه کار یا به اصطلاح آماتورفقط اجازه ساخت فیلم ۶ یا ۸ میلیمتری داشتند و این برای اولین مرتبه در تاریخ فیلمسازی ایران بود که فیلم ۳۵ میلیمتری از سوی یک فیلمساز آماتور ساخته میشد. شکست یا موفقیت این فیلم میتوانست سرنوشت فیلم کوتاه را تغییر دهد.
موضوع فیلم «اثر» اولین فیلم مستقل سید علی رضا موسوی درباره تابلوی یک هنرمند نقاش است. هنرمند تابلویی از گلهای مختلف را میکشد در جریان نقاشی گلها خشک میشوند، اما گلهای تابلو تازه و شاداب هستند.
این فیلم که نقش اصلیاش را داریوش ارجمند بازی کرد، موفقیت بزرگی را در ۱۷ جشنواره فیلم به دست میآورد و در جشنوارههای مختلف خارجی مثل؛ جشنواره فیلم تورنتو، ویدئوکلاب و سرونیکا حضور یافت و جوایز متعددی را به دست آورد به علاوه فیلم بارها در شبکههای ۴ و ۱، ۲، ۳ تلویزیون پخش شده است.
به گفته خودش بعد از موفقیت این فیلم بازیکنان بزرگ سینما مثل سعید پورصمیمی و نیکو خردمند ارتباط بیشتری با فیلمسازان غیرحرفهای برقرار کردند و این مسیری بود که داریوش ارجمند برای اولین بار ایجاد کرد.
سید علیرضا موسوی چندین سال است که شرکت فیلمسازی «دوربین و قلم» را تأسیس کرده است و در طول این سالها همواره حامی فیلمسازان جوان و تازهکار بوده است. او میگوید: در طول بیش از ۲۰ سال فعالیت درحوزه فیلم و مستند، ۳۷ فیلم کوتاه را کارگردانی و تولید کردهام. فیلمهای «مسافرغریب»، «بوی باران»، «اسطوره سرخ»، «خطهای بیدار»، «آغازمهربانی»، «چراغ برات» یا «جشن مردگان» از جمله فیلمهای کوتاهی است که ساختهام.
در طول بیش از ۲۰ سال فعالیت درحوزه فیلم و مستند، ۳۷ فیلم کوتاه را کارگردانی و تولید کردهام
او درکنارساخت ۳۷ فیلم کوتاه سه فیلم بلند «قابهای خالی»، «مسافرجنگل سبز (عروسکی)» و «حاجی فیروز» را که درامی اجتماعی است تهیه وکارگردانی کرده است که برخی از آنها افتخارآفرین بودهاند. میگوید: فیلم «اسطوره سرخ» درجشنواره ملی فیلم زعفران شرکت و رتبه برتر را دریافت کرد.
در بین فیلمهای بلندی که ساختم فیلم «قابهای خالی» که برداشتی مذهبی و فلسفی از داستان بوفکور صادق هدایت است موفقیت خوبی در جشنوارههای جهانی فیلم به دست آورد و توانست در ۱۷جشنواره بینالمللی فیلم ازجمله: جشنواره فیلم مستند پرتغال، فرانسه، ونکوورکانادا شرکت و جایزههایی را نصیب خود کند. اما بهترین جایزهای که به خاطر این فیلم گرفتم کسب لوح تقدیر از جشنواره قرآن و عترت کشور بود که به خاطر نگاه تازه من به داستان بوفکور صادق هدایت مورد تشویق و تقدیر قرارگرفتم.
سید علیرضا حسینی موسوی درسال۱۳۹۳ به پاس چندین سال فعالیت در عرصه فیلمسازی نشان درجه یک هنری (معادل مدرک دکتری) را از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دریافت کرد. او به عنوان مدرس درحوزه فیلمسازی فعال است و تمام سعی و تلاش خود را در جهت پرورش نسل جوان هنرمند و فیلمساز به کار میبرد.
* این گزارش شنبه ۱۲ آبانماه ۱۴۰۳ در شماره ۵۷۸ شهرآرامحله منطقه ۱ و ۲ چاپ شده است.