
عضو تیم ملی اسکیت آرزو دارد «کره» را شکست دهد
قرار مصاحبه را در دفتر روزنامه میگذاریم. حدود ساعت ۱۶ با لباس ورزشی و کفش اسکیت پیدایش میشود. به گفته سحر صدری، مادر پوریا، او تمام راه منزلشان از شهیدعرفانی ۱۱ تا دفتر روزنامه را با همین کفشها آمده است: «از روزی که توانست با کفشهای اسکیت راه برود، گفت نیازی به وسایل نقلیه ندارم، حتی وقتی که بزرگتر شوم و بتوانم پشت فرمان بنشینم.»
این برای کسی که مدت کمی بعد از راه رفتن، اسکیتبازی را آموخته است، چندان هم عجیب نیست. همین است که حالا به جای استفاده از وسایل نقلیه ترجیح میدهد خیابانهای مختلف شهر را بشناسد و مسافتهای تقریبا کوتاه را با پاهای خودش طی کند.
پوریا که با خانوادهاش ساکن محله پروین اعتصامی مشهد است، میگوید: «مادرم همه اتفاقهای احتمالی را که ممکن است زمان راه رفتن با کفش اسکیت برایم پیش بیاید، به من گفته و نحوه جلوگیری از آنها را نیز آموزش داده است. حالا هرجا که میروم، سعی میکنم نشانی آن کوچه و خیابان را به ذهنم بسپارم تا بتوانم بهتنهایی رفتوآمد کنم.
من با اسکیت از ماشینها هم تندتر میروم و گاهیوقتها تیکاف میکشم و از آنها رد میشوم...» اما، ما پوریا را فقط برای اینکه از سهسالگی کفش اسکیت به پا کرده و با آنها راه رفته است، دعوت نکردهایم، بلکه قصد داریم با ورزشکاری که توانسته است در مدت یکسال دوعنوان کشوری در رشته اسکیت از آن خود کند و عضو تیم ملی نونهالان شود، گفتگو کنیم.
زمین میخورد و گریه میکند
اولینبار که با اسکیت آشنا میشود، برمیگردد به هشتسال پیش؛ یعنی زمانی که سهساله بود و به گفته مادرش، کفشهای اسکیت از وزن خودش هم سنگینتر بودند. این شروع زود، خودش داستان دیگری دارد.
از وقتی فرزندم راه افتاد، کفش اسکیت پایش میکردم. آن روز را خودش یادش نیست، اما من هرگز فراموش نمیکنم
مادر پوریا ۱۰ سالی میشود که مربی اسکیت است. فعالیت ورزشی مادر علت اصلی ورود فرزندش به دنیای ورزش است.
سحر صدری در اینباره میگوید: «روزانه حدود چهارساعت از وقتم را در کلاسهای ورزش میگذراندم و امکانش نبود که پوریا را به کسی بسپارم، برای همین او را همراه خودم به سالن ورزشی میبردم.»
او ادامه میدهد: «از وقتی فرزندم راه افتاد، کفش اسکیت پایش میکردم. آن روز را خودش یادش نیست، اما من هرگز فراموش نمیکنم.
مدام زمین میخورد و گریه میکرد تا اینکه بعد از تمرینهای پیوسته توانست تعادل خودش را حفظ کند و چند قدم بردارد.»
محله خودمان پیست اسکیت ندارد
وقتی برای اولینبار پدر پوریا او را با کفش اسکیت در حال راه رفتن میبیند، خیلی تعجب میکند، اما حالا دیگر او یک دوست جداناشدنی دارد.
یکجفت کفش اسکیت همان دوست جداناشدنی پوریاست که حتی توی تختخواب هم با او بود.
او هنوز هم به اندازه دوران کودکیاش به این رشته ورزشی علاقه دارد و همه اوقات بیکاریاش را با آن پر میکند.
میگوید: قبل از شروع تابستان و در سال تحصیلی گذشته، تا بعدازظهر مدرسه بودم و عصرها هم بعد از انجام تکالیف درسیام، اسکیت تمرین میکردم.
او برای تمرین ناگزیر باید از محلهشان خارج شود و به جای دیگری برود: «محله خودمان پیست اسکیت ندارد، برای همین هرروز به بوستان باهنر میروم و با استادم آقای روحی در پیست آنجا تمرین میکنم.»
میخواهم همه بگویند ایران
پوریا این روزها علاوه بر تمرین اسکیت، در کلاس زبان انگلیسی و رایانه هم ثبتنام و اوقات فراغتش را به این شیوه پر کرده است، اما این فعالیتهای متفرقه، او را از تلاش برای دغدغه اصلیاش وانگذاشته است: «منتظرم ۱۱ سالم تمام شود تا بتوانم عضو تیم نوجوانان شوم.
دلم میخواهد برای مسابقات اسکیت به کشور کره بروم. کره، در این رشته صاحب مقامهای برتر جهانی است، به خاطر همین تصمیم گرفتهام این کشور را شکست دهم تا همه فقط بگویند ایران.»
در سایت مدرسه درباره ام نوشته اند
پوریا این روزها علاوه بر تمرین اسکیت، در کلاس زبان انگلیسی و رایانه هم ثبتنام و اوقات فراغتش را به این شیوه پر کرده است، اما این فعالیتهای متفرقه، او را از تلاش برای دغدغه اصلیاش وانگذاشته است: «منتظرم ۱۱ سالم تمام شود تا بتوانم عضو تیم نوجوانان شوم. دلم میخواهد برای مسابقات اسکیت به کشور کره بروم.
کره، در این رشته صاحب مقامهای برتر جهانی است، به خاطر همین تصمیم گرفتهام این کشور را شکست دهم تا همه فقط بگویند ایران.»
با کمبود امکانات ورزشی مواجه هستیم
وقتی از خانم صدری درباره امکانات ورزشی محله زندگیشان میپرسیم، میگوید: «با کمبود امکانات ورزشی مواجه هستیم؛ بهویژه در رشته اسکیت.
منطقه ما حتی یک پیست اسکیت ندارد و بانوانی که در این رشته فعالیت میکنند، برای تمرین بهناچار باید به پیست اسکیت کوهسنگی یا طرقبه مراجعه کنند که طی کردن این مسافت طولانی، سخت و هزینهبر است.
علاوه بر این اجاره سالنها برای این رشته با مشکلاتی همراه است. معمولا از آنجا که استفاده از کفش اسکیت به زمین سالنهای ورزشی آسیب میرساند، صاحبان باشگاهها با فعالیت اسکیت بازان در باشگاه ورزشیشان موافقت نمیکنند.»
او اضافه میکند: «امیدوارم شهرداری گامی برای رفع این کمبودها بردارد تا آقایان و بانوان ورزشکار منطقه بتوانند با آرامش و آسودگی خیال بیشتری ورزش را ادامه دهند.»
آرزویم قهرمانی است
از آرزویش که میپرسیم، «قهرمانی» تنها کلمهای است که میشنویم. پوریا درباره آن، اینطور توضیح میدهد: «چندسال پیش علاوه بر اسکیت، ژیمناستیک هم کار میکردم، اما به دلیل اینکه علاقهام به اسکیت بیشتر بود، ژیمناستیک را ادامه ندادم.
از آنجا که کفش اسکیت به سالنهای ورزشی آسیب میرساند، صاحبان باشگاهها اجازه اسکیت بازی نمیدهند
برای همین سخت تمرین میکنم تا بتوانم در این رشته قهرمان شوم.»
این ورزشکار، نقش مربیانش را در موفقیتهای ورزشیاش بسیار تاثیرگذار میداند و میگوید: «از خانم دشتی و آقایان روحی و بقایی و بهویژه آقای عجمخراسانی، رئیس شورای اسکیت منطقهیک کشور که خیلی به من کمک کردهاند، سپاسگزارم.»
بیوگرافی
نام و نامخانوادگی: پوریا صدریرجبی
سن: ۱۱
رشته ورزشی: اسکیت
عناوین قهرمانی: مقام دوم نخستین دوره جشنواره اسکیت نونهالان منطقهیک کشور در سال ۹۲
قهرمانی کشور در نخستین جشنواره فرهنگیورزشی قهرمانی اسکیت نونهالان و نوجوانان در سال ۹۲
نفر اول مسابقات اسکیت محلات در سال ۹۲
* این گزارش سه شنبه، ۲۴ تیر ۹۳ در شماره ۱۰۶ شهرآرامحله منطقه ۷ چاپ شده است.