کد خبر: ۱۰۴۱۹
۲۹ مهر ۱۴۰۳ - ۱۶:۰۰

دست‌نوشته‌های طلایی ابوالفضل مردانی در کلاس اول

ابوالفضل مردانی پسری هشت‌ساله است که سال اول دبستان، با شرکت در مسابقه «دست‌نوشته‌های طلایی» جزو برگزیدگان استانی شده است.

همه‌چیز از زمانی شروع شد که برای نخستین‌بار، پا به دبستان سلامی محله طرق گذاشت و همه او را با یک ویژگی شناختند؛ خط خوش. خطی که اصلا شبیه دست‌نویس‌های کودکی هفت‌ساله نبود.

خط خوشِ کودک، باعث می‌شود وقتی مادر ابوالفضل برای نخستین‌بار در جلسه اولیاومربیان شرکت و خودش را معرفی می‌کند، معلمان پسر با تعجب بپرسند: «همان خانم مردانی که پسرش، خط خوشی دارد؟» و هنوز مادر جواب سوال نخست را نداده، دوباره بپرسند: «واقعا این خط پسر شماست؟»

بله؛ سوژه مصاحبه ما، پسری هشت‌ساله است که سال اول دبستان، با شرکت در مسابقه «دست‌نوشته‌های طلایی» جزو برگزیدگان استانی شده است. ویژگی ممتاز ابوالفضل مردانی که ساکن خیابان ولی‌عصرِ طرق است، فقط خط خوش او نیست؛ او در درس‌هایش هم موفق است و پدر و مادر و آشنایان، از او راضی هستند.

به‌علاوه صبر و حوصله‌اش خوب است و تندخویی‌های کودکانه برادر سه‌ساله‌اش را به‌خوبی تحمل می‌کند و مراقبش است. گاهی در غیاب مادر، از او نگهداری می‌کند، حتی سهم شکلات‌هایش را به برادرش می‌دهد تا آرام بگیرد. خط خوب ابوالفضل بهانه‌ای شد تا با پدر و مادرش، محمد مردانی و محبوبه قنبری، درباره مقامی که در استان به‌دست آورده است، به گفتگو بنشینیم.

 

مقابل ویترین نوشت‌افزار‌ها می‌ایستاد، نه سوپرمارکت‌ها

مادر ابوالفضل می‌گوید: علاقه پسرم به خط و نقاشی، ذاتی است. زمانی که سه‌ساله بود، خودش اصرار داشت برایش مداد و دفتر و پاک‌کن و... بخریم و همیشه اصرار داشت جعبه مدادرنگی‌هایش کامل باشد تا همه رنگ‌هایی را که دوست دارد در نقاشی‌هایش استفاده کند، داشته باشد.

ابوالفضل بیشتر از آنکه مقابل سوپرمارکت‌ها توقف کرده باشد، مقابل مغازه‌های عرضه نوشت‌افزار ایستاده است

مردانی صحبت همسرش را تکمیل می‌کند و ادامه می‌دهد: اگرچه اصرار ابوالفضل برای خرید این وسایل زیاد بود، هیچ‌وقت به یاد ندارم برای چیپس و پفک و آدامس و دیگر تنقلات که بچه‌های هم‌سن‌و‌سالش دوست داشتند، گریه کند و حتی از ما بخواهد که این هله‌و‌هوله‌ها را برایش بخریم.

خاطرم هست بیشتر از آنکه مقابل سوپرمارکت‌ها توقف کرده باشد، مقابل مغازه‌های عرضه نوشت‌افزار توقف کرده و به تماشای این وسایل پرداخته است.

 

سرمشق‌هایش را دوباره با خط خوش می‌نوشت

مادر ابوالفضل درباره شروع نوشتن‌های پسرش می‌گوید: خودش از ما می‌خواست به او نوشتن یاد بدهیم. وقتی اصرارش را دیدیم، ابتدا فقط حروف را با خطی ساده، سرمشق می‌دادم و او سعی می‌کرد به همان شکلی که نوشتم، آنها را بنویسد. پنج‌ساله بود که می‌توانست مامان، بابا و کلمات ساده را بنویسد و حروف را به‌خوبی یاد گرفته بود.

مربی پیش‌دبستانی‌اش وقتی دید ابوالفضل نوشتن حروف و کلمات را به‌خوبی بلد است، فقط خواندن را به او آموزش داد. وقتی به مدرسه رفت و معلمش سرمشق می‌داد، همان کلمات را دوباره با خط خوش برایش می‌نوشتم تا از روی خط من بنویسد.

همه سرمشق‌هایش را به همین شکل دوباره برایش می‌نوشتم. معلم کلاس اول ابوالفضل خیلی در انگیزه دادن به او و پیشرفتش موثر بود. همیشه دفترش را با شعر، امضا می‌کرد و فقط به نوشتنِ «خوب است» یا «عالی است» اکتفا نمی‌کرد.

 

خط خودم خوب بود، ولی  فکر نمی‌کردم خط پسرم هم خاص باشد

«مهرماه سال گذشته، مادر‌ها را برای نخستین جلسه ماهانه اولیاومربیان به مدرسه دعوت کردند. وقتی وارد کلاس شدم، نامم را پرسیدند. تا گفتم مادر ابوالفضل مردانی، چند نفر از اولیای مدرسه با تعجب پرسیدند: «شما مادر مردانیِ خوش‌خطی؟» بعد پرسیدند خودتان مشق‌هایش را می‌نویسید؟ من هم جواب دادم مگر بیکارم؟

معلمش در همان جلسه، از خط خوب ابوالفضل تعریف کرد. تا آن زمان فکر نمی‌کردم خط پسرم خاص باشد؛ چراکه من و پدرش نیز خط خوبی داریم و این برای ما یک موضوع عادی بود ولی وقتی دست‌خط همکلاسی‌هایش را دیدم، متوجه تفاوت آنها شدم.»

قنبری ادامه می‌دهد: معلمش به من پیشنهاد داد ابوالفضل در مسابقه «دست‌نوشته‌های طلایی» شرکت کند. از هر کلاس، سه نفر را انتخاب کردند. در سطح ناحیه از هر کلاس، یک نفر انتخاب شد که درنهایت ۱۵ دانش‌آموز، منتخبِ ناحیه شدند و به مرحله استانی راه پیدا کردند. در آن مرحله، ابوالفضل، برگزیده چهارم بود.

برای مسابقه استانی نیز، متنی مشخص کردند که هریک از دانش‌آموزان باید آن را با خط خوش می‌نوشتند. دوسه‌روزی برای تمرین، فرصت دادند. من سرمشق می‌دادم و ابوالفضل تمرین می‌کرد.

دست‌خط ابوالفضل را از طریق مدرسه ارسال کردیم و سرانجام مهرماه امسال نتیجه مسابقه را اعلام کردند و در همایش «ستارگان» که آذرماه در تالار تربیت برگزار شد، از او تقدیر کردند. ابوالفضل به همراه چند نفر دیگر که در مسابقه دست‌نوشته‌های طلایی شرکت کرده بودند، در سطح استانی برگزیده شدند.

 

ادامه راه در کلاس خط و نقاشی

خط خوشِ ابوالفضل بین دوستان و آشنایان معروف است. قنبری می‌گوید: یک روز دوست همسرم، با خانمش به خانه ما آمدند. همسرش از ابوالفضل خواست که دفترش را به آنها نشان بدهد. وقتی چشمشان به دست‌خط ابوالفضل افتاد، با تعجب پرسیدند: این خط خودش است و در همان لحظه از ابوالفضل خواستند بنویسد تا فیلم بگیرند و برای دوستان دیگرشان بفرستند.

مردانی که در شرکت اتوبوس‌رانی مشغول به کار است، نیز برایمان تعریف می‌کند: یکی از همکارانم که خط و نقاشی پسرم را دیده بود، گفت: حالا که پسر هنرمندی داری، کارهایش را در اختیار بخش فرهنگی سازمان قرار بده تا او را تشویق کنند.

پدر و مادر ابوالفضل می‌گویند: ما برای پیشرفت پسرمان هر کاری از دستمان برآید، دریغ نمی‌کنیم. کتاب‌های تمرین خط تحریر به سبک نستعلیق برایش تهیه کرده‌ایم تا هرگاه درس و مشق نداشت، از آنها استفاده کند. همچنین قصد داریم او را در کلاس خط و نقاشی ثبت‌نام کنیم تا بعد‌ها بتواند با قلم‌نی کار کند و در این هنر، توانا شود.  

 

آرزوی ابوالفضل، فرستادن نقاشی‌هایش به برنامه «نقاشی‌نقاشی» است

ابوالفضل علاوه بر خط خوش، نقاشی هم خوب می‌کشد. زمانی که او به مهدکودک می‌رفت، بر اساس درکی که از گفته‌های مربی درباره مفهوم سوره‌های قرآنی داشت، با استفاده از تخیل خود نقاشی می‌کشید.

آخرین نقاشی‌هایش را به ما نشان می‌دهد. سرزمین کربلا یکی از آنهاست. در نقاشی‌اش حیوانی را می‌بینم و از او می‌پرسم این چیست؟ می‌گوید: اسبِ ظلم است. آدمکی بزرگ و خشن نیز روی آن نشسته که از آن به ظالم تعبیر می‌کند.

نقاشی‌های ابوالفضل، متفاوت است. او برگه نقاشی را از وسط به دو قسمت می‌کند و صحنه‌های مختلفی از یک موضوع را نشان می‌دهد؛ مثلا در نقاشی کربلا یک بخش آن، حادثه سرزمین کربلا را نشان می‌دهد و نصف دیگر صفحه، مجلس یزید را! یا نقاشی شهر پاکیزه و شهر آلوده که به مقایسه آنها پرداخته است.

تخیل ابوالفضل، قوی است و اگر تصوری از واقعیت در ذهنش باشد، به‌راحتی می‌تواند آن را روی کاغذ ترسیم کند. یکی از آرزو‌های ابوالفضل، ارسال نقاشی‌هایش به برنامه «نقاشی‌نقاشی» شبکه پویاست. او دوست دارد در تابستان آینده، بنا به‌قولی که پدرش به او داده است، در کلاس خط و نقاشی و شنا ثبت‌نام کند.

 

* این گزارش سه شنبه، ۲۲ دی ۹۴ در شماره ۱۷۷ شهرآرامحله منطقه ۷ چاپ شده است.   

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44