آرمین صفائیان، نویسنده نخبه مشهدی است که نوشتن را در سالهای کودکی آغاز کرده و استعداد نویسندگی او در همان دوران کشف شده است. مطالعه کتاب، سینما و تئاتر از بزرگترین تفریحات او محسوب میشود و خدمت به کشور را عالیترین هدف پیشرویش میداند.
در سال ۱۳۸۲ به دنیا آمدهام. از همان دوران کودکی به سبب نزدیکی با عمه بزرگوارم، آزیتا صفائیان، که یکی از نویسندگان بنام مشهدی است، به نویسندگی علاقهمند شدم و پا در این مسیر گذاشتم و نخستین نوشتهام را که یک داستان ذهنی بود در سن ۹ سالگی به رشته تحریر درآوردم؛ داستانی که حدود ۴۵ صفحه داشت.
تاکنون نوشتههایم با مضامین مختلف در چندین روزنامه چاپ شده است که معروفترین آن «اسلام از دیدگاه یک کودک» بود که در سن ۱۰ سالگی نوشتم. مقالهای اسلامی-مذهبی که با زبان کودکانه نوشته شده بود.
۲ سال پیش مقالهای برای مسابقات علوم سیاسی آموزش و پرورش استان ارائه دادم که رتبه دوم را کسب کرد. ناشری از محتوای این مقاله استقبال کرد و آن را در کتابی با عنوان «ایران در امتداد زمان» به چاپ رساند. پس از آن به عنوان نویسنده وارد نشریه سپاه مشهد شدم و چندین نوشتهام در نشریه آنالیز سپاه چاپ شد.
در سال ۹۸ کتابی با عنوان «عقیق سرخ» را در مدت زمان ۳ ماه نوشتم که مسیر زندگی مرا تغییر داد. تهیه محتوای این کتاب برعهده من بودم که نوشتم، اما گردآوری و جمعآوری علمی آن را عمهام انجام داد. کتاب بسیار خوبی بود که در مدت زمان کوتاهی معروف شد و توانست در سال ۲۰۲۰ میلادی عنوان بهترین مقدمه سال را به دست آورد. موضوع کتاب عقیق سرخ، معارف اسلامی است یعنی من به صورت فشرده در آن وجود خدا را از ابتدا اثبات کردم، بعد به معرفی انسان، دین و قرآن به عنوان کتاب اسلامی پرداختم و در نهایت مطالب تا دوران امام زمان (عج) و غیبت ایشان ختم شد.
به واسطه نگارش این کتاب، رهبر معظم انقلاب اسلامی انگشتر خود را به عنوان هدیه برای من فرستادند. اهدای این انگشتر نفیس سرو صدای زیادی به پا کرد به گونهای که پیشنهادهای کاری بسیاری به بنده شد. یکی از این پیشنهادها که به نظر من کمی عجیب بود، از یکی از مجامع اسلامی آلمان شد. پیشنهاد این بود که کتابی درباره زندگی شخصی خودم بنویسم. این پیشنهاد تلنگری به من زد که نگارش کتابی با این محتوا را آغاز کنم. البته خودم از قبل به این موضوع فکر میکردم، اما تمایل داشتم این کتاب را در سنی حدود ۶۰ سالگی بنویسم که کولهباری از تجربه باشم. کتاب «من» قرار است که بهمنماه امسال به چاپ برسد. این کتاب زندگی مرا به لحاظ مسائل عقیدتی و شخصی بررسی میکند.
با وجود اینکه هنوز انتخاب رشته نکردهام، اما ۶ سالی میشود که فلسفه غرب را به صورت فشرده میخوانم و تاکنون ۳۵۰ جلد کتاب در حوزه فلسفه غرب مطالعه کردهام. یکی از استادهایم که در حوزه فلسفه و مباحث اسلامی بسیار به من لطف کرده، آقای مرعشی است. به یاد دارم در یک دوره ششماهه به وجود همهچیز شک کردم تا اینکه توانستم با ورود در حوزه فلسفه جوابی برای سؤالهایم پیدا کنم.
در آزمون هوشی که در سازمان ملی هوش برگزار شد، تست هوش دادم و ضریب هوشی بالایی را کسب کردم. همچنین حدود ۲ سال است که ادبیات فرانسه میخوانم، زیرا به نظرم زبان شیرینی است. زبان عربی را هم که به واسطه مطالعه در حوزه فلسفه یاد گرفتم و اکنون ۳ ماه است که زبان آلمانی را آغاز کردهام. فراگیری زبان و ادبیات کشورهای دیگر خیلی برایم اهمیت دارد.
از اسفند سال گذشته با اقبال بسیاری روبهرو شدم به طوریکه سال جدید سال بسیار خوبی برایم رقم خورد. راستش با وجود مشکلاتی نظیر پایین بودن سرانه مطالعه مردم، فقر فرهنگی مشهود، نبود حمایت مناسب از نویسندگان و ... خیلی علاقه داشتم که به خارج از کشور بروم و با مهیا بودن شرایط کشورهای دیگر، پیشرفت کنم و به همین دلیل به ۵ کشور ژاپن، استرالیا، کانادا، آلمان و فرانسه درخواست بورسیه دادم و خوشبختانه همه این کشورها پذیرفتند؛ اما وقتی با حضرت آقا ملاقات کردم و پس از جریان کتاب عقیق سرخ و انگشتر یادگاری از ایشان، تصمیمم تغییر کرد و دلم خواست در کشورم بمانم و با نوشتن به مردم ایران و سرزمینم خدمت کنم.
در طول مدتی که سرپرست خیریهای در مشهد بودم، با فراز و نشیبها و کم و کاستیهای مردم از نزدیک آشنا شدم به طوریکه خیلی از شبها دغدغههایم سبب ریختن اشکهایم میشد. گاهی از خودم بدم میآمد که چرا در مقابل اینهمه مشکل، احساس مسئولیت نمیکنم. به همین دلیل تصمیم گرفتم حداقل با نوشتن و نویسندگی بخشی از رسالت خودم را در مقابل معضلات موجود انجام دهم. به نظر من کار اصلی یک نویسنده این است وقتی شرایطی را میبیند و با مشکلاتی مواجه میشود، نباید بیتفاوت از آن عبور کند؛ باید بماند، قلم بزند و افکار عمومی را جهتدهی مناسبی بدهد.