آدمکهای جنگنده را کنار هم چیده است و یکییکی با دست حرکتشان میدهد. از هر حرکت آنها فیلم میگیرد. فیلمهای چندثانیهای را کنار هم تدوین میکند تا یک فیلم کامل بسازد.
سیدهادی جوادی تجربیاتش را منبع داستانهایش قرار داده، او با گشتن در منطقه ۳ یا مناطق دیگر و با زندگیکردن در کنار آدمهای گوناگون و شنیدن ماجراهای زندگی آنها غنی میکند!
سههیئت «جوانان بنیهاشم»، «جوادالائمه اتوبوسرانی» و «وارثین حسین (ع)» دست در دست هم دادهاند تا طرح مهرورزی را که توزیع صبحانه گرم بین دانشآموزان نیازمند حاشیه شهر است اجرا کنند.
امتداد سهکوچه توحید به خیابانهای صاحبالزمان (عج) و دانشگاه میرسد و ۱۲ کوچه دیگر آن هم بنبست است. از این ۱۲ کوچه، ۹ تای آن کوچههای باریک با طول بسیار کم هستند.
مرتضی مخیر ۱۶ سال دارد؛ اما در کلاس دوم راهنمایی درس میخواند! او مثل خیلی از بچهها در این سن و سال، نمیتواند از مادرش جدا شود و همین موضوع او را چندسال از مدرسه دور کرد.
دکتر وحیدرضا اکرامیفرد که سالهای طولانی در اسارت بوده میگوید: پیش از اینکه پزشک باشم، همدم و همرزم دوستانم هستم و درمان آنها را وظیفه خودم میدانم.
مرادعلی قازانی بایگی معروف به مرادنمکی ساکن محله بلال است. از اول نمکی نبوده، بلکه در پایینخیابان شاگرد کبابی بوده اما وقتی بیمهاش نمیکنند، از آنجا بیرون میآید و سهچهار شغل عوض میکند تا میشود نمکی.
علیاکبر جغتایی معروف به عمو ژیانی مدتی است که دیگر درمیان اهالی محله بلال نیست. او در جواب کسانی که میگفتند چرا با ژیان کار میکنی، میگفت که «ژیان مرد است و سبکرو، هیچجا آدم را جا نمیگذارد.»
علیآقا مهربان معینی ۷۵ سال از خدا عمر گرفته است. زندگیاش همیشه با کارکردن گره خورده است. از کارهای سنگین روستا تا کارگری و بنّایی در شهر. خودش میگوید: «مرا از مدرسه گرفتند و به کشاورزی و دامپروری مشغول شدم.»