درباره حسین برادران فر

حسین برادران‌فر خبرنگار شهرآرا محله ۱ و ۲ است. او از سال ۱۳۹۹ این مسئولیت را برعهده دارد و هر هفته ظرفیت‌های هویتی و فرهنگی محله‌های مناطق ۱ و ۲ مشهد را به مخاطبان معرفی می‌کند.

ورود برادران به دنیای مطبوعات در سال۱۳۸۸ و با روزنامه شهرآرا بوده است.

حسین

نوشته های حسین برادران فر در سایت مشهد چهره

من در تظاهرات بودم و پدرم در گارد شاه!

علی پیراسته هم‌زمان با قیام مردمی به گروه‌های انقلاب می‌پیوندد و در جریان انقلاب سعی و تلاش زیادی دارد که پدرش را جذب نیرو‌های انقلاب کند. او می‌گوید: من تنها پسر خانواده بودم و پدرم برای زندگی و آینده‌ام برنامه‌های زیادی داشت، اما از طرف دیگر من با روحیه مذهبی و انقلابی بزرگ شده بودم. اوج تناقض اینجاست که من در حال پخش اعلامیه بودم و در تظاهرات شرکت می‌کردم، درحالی که پدرم به عنوان یک ارتشی وظیفه حفاظت از باغ ملک‌آباد را برعهده داشت. گاهی اوقات که فرصت حرف‌زدن با پدر را پیدا می‌کردم، از جریان وقایع انقلاب برای پدرم و اینکه همکاران او چگونه انقلابیون را به گلوله می‌بندند، صحبت می‌کردم، پدرم با ناراحتی می‌گفت: «پسر جان ما داریم نون شاه را می‌خوریم، باید به این روزی احترام بگذاریم»
کد خبر : ۱۵۴۵
۱۴۰۰/۰۷/۰۶ - ۰۰:۰۰

خیابان قنات

خیابان ولی‌عصر(عج)25به دلیل قرارگرفتن 3مدرسه، تنها مجموعه سوادآموزی ویژه بزرگسالان و تنها مرکز آزمایشگاهی در بولوار توس، خیابانی منحصر به فرد است. پیش از کرونا رفت و آمد دانش‌آموزان در این خیابان به آن رونق داده بود اما اکنون با وجودی که فصل بازگشایی مدارس است سوت و کور به نظر می‌رسد.
کد خبر : ۱۵۰۸
۱۴۰۰/۰۷/۰۳ - ۰۰:۰۰

آرزویم تلاوت در محضر رهبری است

حسین جوهری می‌گوید: در سنین خردسالی با تشویق پدر و مادرم کنار آن‌ها می‌نشستم و به قرآن‌خواندنشان گوش می‌کردم. یک سال قبل از رفتن به مدرسه حفظ سوره‌های کوچک جزء سی‌ام قرآن را با مربیگری پدرم شروع کردم. در واقع پدرم اولین مربی و معلم من در زمینه حفظ آیات قرآن بود.
کد خبر : ۱۵۰۷
۱۴۰۰/۰۷/۰۳ - ۰۰:۰۰

یک فنجان آرامش

مصطفی محمدنژاد دومین کسی است که در محله کوی امیرالمؤمنین(ع) مغازه قهوه‌فروشی راه انداخته است. او اطلاعات جامع و کاملی درباره انواع قهوه دارد. می‌گوید: درخت قهوه در مناطق گرمسیری و مرطوب زمین می‌روید. با توجه به میزان ارتفاع و رطوبت فضا و دوری و نزدیکی به دریا 2نوع دانه قهوه به نام‌های روبوستا وعربیکا به دست می‌آید. دانه‌های روبوستا تلخ و کافئین بیشتری دارند و دانه‌های عربیکا معمولا به ترشی می‌زند و کافئین کمتری دارند.
کد خبر : ۱۵۰۶
۱۴۰۰/۰۷/۰۳ - ۰۰:۰۰

معلم قدیمی تبادکان بیشترین سال‌های خدمتش را در مناطق محروم سپری کرده است

زهرا اشرف معلم پرورشی تبادکان می‌گوید: بیشتر خانواده‌های مناطق حاشیه‌ای و روستایی با مشکلات اقتصادی و اجتماعی متعددی روبه‌رو هستند. برخی خانواده‌ها به‌دلیل فوت و اعتیاد یکی از والدین، بیکاری و فقر اقتصادی از لحاظ ساختار خانوادگی دچار مشکلات زیادی بودند. اگر کاری برای این خانواده‌ها انجام نمی‌شد، کانون این خانواده دچار از هم پاشیدگی شده و سرنوشت نامعلومی در انتظار دانش‌آموز بود، به همین دلیل از طریق ارتباطی که با چند نفر از خیران داشتم، توانستیم برای تعدادی از پدران بیکار دانش‌آموزان اشتغال‌آفرینی کنیم.
کد خبر : ۱۴۴۶
۱۴۰۰/۰۶/۲۸ - ۰۰:۰۰

کام تلخ قنادها با کرونا

بخش مهمی از شیرینی تولید شده ما در مراسم عروسی، جشن‌های تولد و فارغ‌التحصیلی به فروش می‌رسید. برای هرکدام از این مراسم‌ها بین 50 تا 400کیلو شیرینی استفاده می‌شود. برای تهیه این مقدار شیرینی ما باید چند شیفت اضافه کار می‌کردیم. با ممنوعیت برگزاری مراسم عروسی و جشن‌ها و به دنبال آن تعطیلی تمامی ‌باغ تالارها، تولید و فروش شیرینی بین 50 تا 60درصد کاهش یافت. در همین شیرینی فروشی ما در قبل از کرونا بین 5 تا 8نفر مشغول به کار بودند، اما بعد از کرونا به دلیل نداشتن فروش، عذر چند نفرشان را خواستیم.این گفته یکی از قنادهای شهر است.
کد خبر : ۱۴۳۰
۱۴۰۰/۰۶/۲۷ - ۰۰:۰۰

موفقیت، بدون دست هم به دست می‌آید

5 یا 6ساله بودم که به همراه چند نفر از دخترهای هم‌سن وسالم در کوچه مشغول بازی بودیم. خطی کشیده بودیم و با سنگ بازی می‌کردیم. زمانی که نوبت من رسید لی‌لی کنان از داخل صفحه شطرنجی خط‌کشی شده عبور کردم. حالا باید سنگی را برمی‌داشتم و از پشت سر به داخل این خطوط شطرنجی می‌انداختم. اما زمانی که خم شدم تا سنگ را بردارم، دیدم دستی ندارم، هرکاری که کردم نتوانستم سنگ صاف سفید را با تنها انگشت دستم بردارم. احساسی از شرم و ناتوانی تمام وجودم را فراگرفت. با حالت گریه داخل خانه رفتم و در گوشه‌ای از اتاق خانه کز کرده و گریه می‌کردم.
کد خبر : ۱۴۲۴
۱۴۰۰/۰۶/۲۷ - ۰۰:۰۰

محمد صادق صدرالحافظین 27مدال رنگارنگ در ورزش کاراته دارد

در جریان مسابقات کشوری که در مشهد برگزارشد با ورزشکاری روبه رو بودم که در یکی از مسابقات از آسیب دیدگی قفسه سینه‌ام سوءاستفاده کرده بود و با مشت زدن به آن ناحیه مسابقه را برد. در این مسابقه او با پای آسیب دیده در مقابل من قرار گرفت. با او مدارا کردم و مسابقه با نتیجه صفر _صفر پایان یافت. بعد از بازی همان پسر به خاطر اینکه هوای پای مجروحش را داشتم از من تشکر و به دلیل مشت‌هایی که زده بود معذرت خواهی کرد.
کد خبر : ۱۳۸۱
۱۴۰۰/۰۶/۲۰ - ۰۰:۰۰

کار دل، با حساب و کتاب نمی‌خواند

از همان شروع، کار فروش کتاب درآمد چندانی نداشت و فقط هزینه‌های خودش مثل کرایه و هزینه آب وبرق را تأمین می‌کرد. از چندسال قبل درآمد ما از فروش کتاب به حدی کم شد که حتی تأمین‌کننده این هزینه‌ها هم نبود. همکاران من حتی گاهی اوقات پول کرایه مغازه و قبض برق و آب را از جیب خودشان می‌دادند. اما به دلیل عشق و علا قه‌ای که به کتاب داریم و آرامشی که محیط کارمان برایمان ایجاد می‌کند دوام آورده‌ایم. این بخشی از گفته‌های محمدباقر توکلی جاغرق درباره این شغل است.
کد خبر : ۱۳۸۰
۱۴۰۰/۰۶/۲۰ - ۰۰:۰۰

نخستین اعضای هیئت 28ساله محله احمدآباد، حالا با فرزندانشان در عزاداری محرم شرکت می‌کنند

سید دانیال حسینی‌کارگر ماجرای جذب قلدر محله را این‌گونه روایت می‌کند: یک درگیری لفظی اتفاق افتاد. در همین حین خادم پیر مسجد که شاهد این ماجرا بود از مسجد بیرون آمد و چون اکبر قلدر را می‌شناخت از او خواست که با او به داخل مسجد برود. بعد از نیم‌ساعت اکبر بیرون آمد و به نوچه‌هاش گفت: بچه‌ها من می‌خواهم به سید دانیال در نصب پرچم‌های ماه محرم کمک کنم. اگر شما هم هستید بسم‌ا.... نوچه‌ها هم که جرئت نه گفتن نداشتند قبول کردند. بعد از این ماجرا او به هیئت نوجوانان محله احمدآباد پیوست و خالصانه به هیئت کمک می‌کرد و تحول زیادی در اخلاق و رفتارش به وجود آمد و هنوز هم رابطه دوستی‌مان ادامه دارد.
کد خبر : ۱۳۱۹
۱۴۰۰/۰۶/۱۳ - ۰۰:۰۰