مهدی ظریف در حال حاضر در رشته هاپکیدو دبلیو اچ سی فعالیت ورزشیاش را ادامه میدهد، چند مدال رنگارنگ استانی و کشوری هم در کارنامه ورزشیاش دارد. مشکل تنفسی و آسمی که سالهای اول فعالیت ورزشی به سراغش آمده بود دیگر باعث نمیشود که دست از تمرین و ورزش بکشد. او نوجوان ١7ساله محله کارمندان اول، قرار است برایمان از تجربههای ورزشیاش بگوید.
سیدمحمدطاها هاشمی متولد سال ١٣٨٦ در دهسالگی فعالیت ورزشیاش را در رشته هاپکیدو دبلیو اچ سی شروع میکند و حالا چند مدال رنگارنگ دارد. مهمترین این مدالها، مقام سوم استانی است که در اسفند سال ١٣٩٧ کسب میکند. حالا آرزوهای زیادی در سر دارد. اینکه بتواند یک روز مقامهای بینالمللی کسب کند. او برای همه این آرزوها هم سخت در حال تمرین و تلاش است.
همه چیز از کلاس اول ابتدایی اش شروع شد. نجمه کشاورز که هم آموزگار بود و هم مربی کاراته، از دانش آموزانش خواست برای آزمون ورزش در رشته های رزمی به سالن ورزشی تختی سعدآباد بروند. از بیست دانش آموز دعوت شده فقط دو نفر مستعد بودند و یکی از آن ها ملیکا بود. به همین دلیل ادامه راه زندگی اش با کاراته و رشته های رزمی گره خورد.همان سال اول که قدم در این راه گذاشت، به مسابقات راه پیدا کرد و با قدرت بدنی خوبی که مربی در او دید، تمرینات پرقوت ادامه پیدا کرد و شرکت در رقابت ها هم.او پشت سر هم در مسابقات ناحیه، استانی، کشوری و بین المللی شرکت می کرد و مقام می آورد و برای مدرسه افتخار آفرین شد.
نازنین رقیه ایوبی تنها دختر خانواده و فرزند آخر است. او همانند دو برادر بزرگش از کودکی ورزش را با تشویقهای پدر و مادر شروع میکند و بعد از هفت سالگی ووشو را دنبال میکند. او که حالا 13سال دارد، میگوید: برای استادان ما موفقیت در همه بخشهای زندگی اهمیت دارد. آنها در کنار تمرینات ورزشی به ما احترام به بزرگتر، صبوری و آرامش را نیز آموزش میدهند و از ما میخواهند که برای کسب موفقیت برنامهریزی کنیم.
مهدی حامدیفر متولد سال1385 و دانشآموز کلاس دهم هنرستان است. در رشته تعمیر موتور خودرو درس میخواند و ساکن محله بهمن است. از سال1397 مسیر زندگیاش با ورزش رزمی کیکبوکسینگ همسو شده است. حالا 8مقام قهرمانی استانی، کشوری و بینالمللی او را در این عرصه ثابتقدم و ماندگار کرده است. او در پایگاه بسیج مسجد الزهرا(س) کلاس ورزشی برگزار میکند و شاگردانی بین 7سال تا 12سال دارد.
5سالی میشود که مریم روی ویلچر مینشیند اما این چرخهای دایرهای هیچوقت او را ناامید نکرده و نهتنها مانع شور و نشاطش نشده است، بلکه او را در تحمل سختیها و تلاش برای رسیدن به پلههای بالاتر راسختر کردهاست. در این مدت نه خودش ناامید شده و نه خانوادهاش. بعد از شروع بیماری تا سهسال هر روز صبح فیزیوتراپی میرود و عصرها هم در باشگاه ورزش میکند. بعد از سه سال که کمی احساس بهبودی میکند، درس و مشق و مدرسه را از سرمیگیرد و درحال حاضر هم دانشجوی سال آخر رشته گرافیک است.
بهار سال قبل بود که گروهی برای استعدادیابی بچهها به محله آمدند. محمدصالح مهتاب توانست خودش را نشان دهد و گزینش شد و بعد از یکسال مقام استانی را از آن خود کرد. حالا به توانمندیهایش ایمان دارد، زیرا توانسته است در رشته رزمی «فن زیچوآن» خوشبدرخشد.