علاقه ورزش ی سید محمد گلچین حسینی تا دهسالگی فقط به فوتبال محدود بود. در جریان یک مسابقه استعدادیابی با ورزش بدمینتون آشنا شد و از همان دهسالگی فعالیت در این رشته را آغاز کرد. در دهسالگی گروه استعدادیابی ورزش بدمینتون به مدرسهای که محمد گلچین درس میخواند میآیند. در جریان این استعدادیابی او به عنوان یکی از نفرات برتر انتخاب و نامنویسی میشود.
حسن وزیرنژاد شصتوهفتساله که زمانی در فنون «سر زیر بغل» و «درختکَن» کشتی، زبانزد علاقهمندان به کشتی در خراسان بوده، با وجود کارنامه پربار ورزش ی همواره مورد بیمهری قرار گرفته است.
احمد جاودانی، سال1334 در تپلمحله به دنیا میآید و از سنین نوجوانی ورزش زورخانهای را از همین محله شروع میکند. احمد جاودانی که سابقه دوستی50ساله با علیاکبر قاسمی (پهلوان رستم) را دارد، در همکاری با پهلوان رستم و گسترش ورزش زورخانهای نقش مهمی داشته است. او سال 1361که پهلوان ساخت و راهاندازی گود زورخانه وکیلآباد را شروع کرد، به همراه تعدادی از قدیمیهای این محل از جمله فضائلی، ملکینژاد، کاردان و... حمام قدیمی این محله را بازسازی و تبدیل به گود زورخانه کردند.
علی موسوی از سیزدهسالگی فوتبالش را از کوچهپسکوچههای شهرک شهید بهشتی مشهد مشهور به شهرکعربها آغاز کرد و بعدها مرزهای خوشبختی را با درخشش در استقلال، بایرلوکوزن و تیم ملی فوتبال درنوردید. موسوی حالا دوران بازنشستگی و سکوت خبری را پشتسر میگذارد و به قول خودش «میخواهد در آرامش باشد».
احمد محمدنژاد جوان کشتیگیر آزادکار و آیندهدار محله مقدم توانسته است بعد از ۱۷ سال برای خراسان رضوی مقامآوری کند و در رده نوجوانان مقام جهانی به دست بیاورد.
سارینا موجریان از پنجسالگی ورزش را با ژیمناستیک و تکنیکهای پایه در باشگاه ورزش ی طهماسبی شروع میکند. در ششسالگی وارد هنرهای رزمی شده و رشته ووشو را تحت مربیگری پدرش (استاد عزیزالله موجریان) ادامه میدهد. خودش میگوید: با تشویق پدرم برای انعطاف و آمادگی جسمانی بیشتر کارم را با ژیمناستیک شروع و بعد از یکسال ورزش ووشو را شروع کردم. برادرم نیز بهعنوان حریف ورزش ی در خانه با من تمرین میکرد. ما با هم رزم دونفره انجام میدادیم. در کنار خانواده معلمهای مدرسه هم برای حضور در میدانهای ورزش ی تشویقم کردند.
مجتبی پورغلام آنقدر در کاراته زبده و آبدیده میشود که در همان سن کم وقتی پا به میدان مسابقات میگذارد، بیشتر حریفانش را در همان راند اول ناک میکند و در نهایت هم سر از اردوی تیم ملی درمیآورد، او حالا در هشتسالگی به درخشیدن در پیراهن ملی و قهرمانی در المپیک میاندیشد. خودش با زبان کودکانهاش روزهای اول را اینطور تعریف میکند: مبارزهکردن را خیلی دوست دارم. دلم میخواهد شب و روز مبارزه کنم. وقتی آمدم اینجا و مبارزه بچهها را دیدم خیلی خوشحال شدم. از آن روز به بعد هر روز منتظر بودم تا عصر شود و به باشگاه بیایم.






