فضای جلسات قرآن بسیار کوچک و در حدود ۷۵ متر بود تااینکه شهربانو صادقی، یکی از اهالی محله خانه خود را وقف زینبیه کرد.
نخستین جلسه هیئتمؤسس جامعه قاریان قرآن در منزل سیدجواد در کوچه دانشگاه ۲ با حضور حدود بیستتن از قاریان جوان شهرمان شکل گرفت.
«باغ عنبر» بخشی از همان محله بالاخیابان است که این روزها پابهپای شهر تغییر شکل داده اما در این میانه یک پلاک باقیمانده که تاریخ بلند و اصیل خود را حفظ کرده است. باغی که در سالهای نخست قرن گذشته تبدیل به حسینیهای تاریخساز شده و این روزها با قدمت 150سال هنوز هم جان دارد و فعال است.
ازکودکی هر زمان که او و برادرش بیمار میشدند، مادر که پرستار بیمارستان است، در کنار مراقبتهای پزشکی، قرآن کوچکش را باز میکرد و آیات قرآن را برای پسر بیمارش میخواند. زمزمه کلام خدا در دل و جان سیدمیلاد حسینی خوشنشست و آینده او را با کلام خدا پیوند داد.
مؤذنی، مکبری و قرائت قرآن فقط بخشی از فعالیتهای امیر سیزدهساله است. نوجوان محله چهنو که علاقهاش به تلاوت قرآن از همان دوران کودکی نمایان میشود. پدر متوجه این علاقه میشود و او را با خودش در جلسات قرآن همراه میکند. استعداد امیراشکان میری در همین جلسات هفتگی و خانگی باعث میشود چند سال بعد در چهلمین دوره مسابقات قرآن، عترت و نماز مقام اول را در سطح ناحیه5 کسب کند.
«غلامعلی بخش زحمتکش» 95 سال پیش توی خانه ای وسط کوچه یزدی آباد بالاخیابان به دنیا آمده بود و تا همین یکی دو روز پیش که از دار دنیا رفت، تاریخ شفاهی زنده ای به حساب می آمد بر جلسات قرآن مشهد قدیم. آنچه در ادامه می آید برشی از گفت وگویی مفصل با اوست که حوالی خرداد شش سال پیش انجام شده است.
غلامعلی زحمتکش از دوران کودکی با مرحوم رضوان آشنا و با راهنمایی او در جلسات قرآنش حاضر شد.
پشتکار و تلاش او تا آنجا بود که پس از مدتی به عنوان معاون جلسه استادش برگزیده شد و هرگاه استاد در جلسه حضور نداشت قرآنآموزان به نکات او گوش فرامیدادند.






